سه شنبه ۲۹ آبان
اشعار دفتر شعرِ شعله های یاد تو شاعر فرشته گیلک
|
|
از این کلمات مکدرم
و از خود لعنتی ام
و از علاقه ام به تو
که به ستون فقرات اراده ام اسیب می زند
|
|
|
|
|
تو را
به خودم قول داده ام
|
|
|
|
|
چیزی نیست...
نترس،من فقط
از ترسیم خطوط دلتنگی
|
|
|
|
|
بعد از تو ...
هیچ خورشیدی
اینقدر روشن نبود
که مرا از خوابِ تو بیدار کند!
و هیچ ستاره ایی،
آن ق
|
|
|
|
|
مبتلایم به تو...
و به طغیانِ رودخانه
_لبانت
آن هنگام ....
که در عبور از دهلیز شب
خواب بوسه هایت
|
|
|
|
|
می دیدم
سوزن بان در اتاقِ تاریکِ خود
بی هراسِ ثانیه های پرشتاب
به مرگ سلام می داد
|
|
|
|
|
رودی هر شب ....
از خیالم می گذرد
که آهوهای رمیده ی یاد تو
از آب می نوشند!
و گوزن های نر ِ شعر
|
|
|
|
|
بر می گردم...
به پیراهنی که
عطر روزهای رفته را دارد!
در جیب هایش،نجابتم
و در آستینش،تمام بی
|
|
|
|
|
بیدار مانده ام
و خواب های ناتمامم را
تکه تکه
از هر گوشه اتاق جمع می کنم....
|
|
|
|
|
برمی گردم به خاطره پیراهنت
و عطر آغوشی که در ان جایی گذاشتی
گاهی بهترین جای دنیاست
|
|
|
|
|
به روی گسل های لبت
خانه ساخته ام!
و از همین اتفاق ساده
هر صبح دلم...
از تبسمت، می لرزد!
و چه
|
|
|
|
|
خیال می کنم...
هستی
و موج هایی ارام
روی تنم راه می رود!
خیال می کنم...
بهاار
|
|
|
|
|
ماه در آغوش شب
به خواب می رود
ومن هنوز
در هجوم هجمه این سکوت
بیدارم...
ودر انجماد افکار عاش
|
|
|
|
|
صدای تو ...
جاذبه ایی ایست که رو به سوی ویرانی ام می کشاند!
گسلی ایست ...
موازی با مرگ باورهای
|
|
|
|
|
به خیابان می اندیشم
وبه بی اعتباری انقلاب ها
پیش پای قدم های تو...
به کوچه ها می اندیشم
و به
|
|
|
|
|
تو را از حافظه مبل ها پاک می کنم
لم می دهی روی خیالم
|
|
|