سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 15 آبان 1403
    4 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 5 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۵ آبان

        رجز

        شعری از

        مهرداد مانا

        از دفتر شعر مانا نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۳۵ شماره ثبت ۹۹۱۳۷
          بازدید : ۱۳۲۶   |    نظرات : ۱۴۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهرداد مانا

        او را بشناس 
        بعد سلامش کن 
         ....
        فکر نکن اگر چهار کلمه
        صدقه‌ی سر نوکری " کانت " و
        شاگردی "‌شوپنهاور"
        یاد گرفته‌ای 
        دیگر چوپان رمه‌ی راز اویی!! 
        او را بشناس 
        از دریچه‌ی اشک‌ها و کلماتم 
        که پارسایان این دیر محنت بوده‌اند .
         .....
        فکر نکن 
        حالا که به تفاوت تثلیث و توحید واقفی و 
        خط استوای آرامش
        از وسط حرف‌هایت می‌گذرد، 
        می‌توانی به گاه گریه، 
        بالش و بسترش باشی 
        یا بر آستان التماس، گدای التفاتش ! 
        نه دوست عزیز 
        هنوز در هوای حریمش پرواز نکرده‌ای 
        که تیر نگاهش دو بالت را بدوزد و 
        عمری مضحکه‌ی سنجاقک‌ها شوی !! 
        درست است که 
        من خشابم خالی‌ست 
        اما هنوز سینه‌ای لبریز دارم: 
        باور می‌کنی
        که در هزار سنگر جنگیدم و کشته شدم؟؟ 
        (
        نعش شمع آجین مرا از چوبه‌ی تکفیر پایین بکش 
        من " عین القضات " قضاوت قاضیانی‌ام 
        که چشم چپشان کور بود !!!!)
         ....
        او را بشناس 
        بعد سلامش کن 
        هاجر مهجور بادیه‌ی فکر منست او 
        می‌فهمی ؟
        از تبار ترد کلمات منست او 
        می‌دانی ؟
        بو ی کباب نیست این رایحه ی آزانگیز که می‌شنوی 
        آقای یک بام و صد هوا !!! 
        خر " بلعم باعورا "ست که داغش می‌کنند .

        به جان پروردمش
        و بر حریر شعر 
        لالایی به گوشش خواندم 
        غمش را گریستم و تنهاییش را سرودم 
        بخت منست که دم عقرب و ابروی دختر دهاتی ست،، 
        اما تو نیز
        از مولیان این مصیبت ماهی نگیر 
        به خدا حیف ست نهالی که به خون دل 
        آبش دادم
        تو در سایه‌اش بخوابی و 
        خواب هفت دریا ببینی 
        حیف ست 
        ثمره‌ی سرخی را گاز بزنی 
        که تمام سهم من ازین سراب سرنوشت بود .
        او را بشناس : 
        ناخدا ی سفینه‌ی هر سروده‌ی ماناست 
        شهبانو ی شعر 
        و شاهزاده‌ی اشتیاقم
        درست است کز شاخه‌ی باورش افتادم 
        و بر این بالین بی‌کسی نوحیدم و بغضیدم 
        اما تو نیز طلب جام می مکن
        از ارغوان لبانی که 
        مرا مویه سرای این محنتسرا کرد . 
        آه ... چه می‌گویم؟ 
        حرامت باد 
        مال یتیم است هر سخنی کز او بشنوی 
        حتا اگر پاسخ لطیف این پرسش بی‌پروا 
        که " بانو ساعتتان چندست ؟؟ ""
        ..
        او را بشناس : 
        بعد در حوض توهمت شیرجه بزن 
        دانای دلقکی که محترمانه 
        به آفتاب نگاهش زل می‌زنی و 
        می‌گویی : "‌ من از شرق انتظار میآیم !! "
        خانم منست او 
        خاتم و ختام جستجوهایم 
        عزیز کرده‌ی گریه‌هایم 
        مگر فرامرز به کدام گور سرد خوابیده‌ست 
        که بهمن ناسپاس را 
        میانه دار شاهنامه 
        کرده‌اند ؟؟؟؟ 

        توربین‌ها ی بادی منجیل 
        بامداد 13 بهمن 96

        دوباره همان خواب را دیدم و البته فقط خواب بود ...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۷۰ شاعر این شعر را خوانده اند

        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

        ،

        محمد امیری

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        رضا رضوی تخلص (دود)

        ،

        محمد مهدی بخارائی

        ،

        گوف کا

        ،

        مسيحا الهیاری

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        هادی محمدی

        ،

        بهرام معینی (داریان)

        ،

        مجتبی شهنی

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        سحر غزانی

        ،

        حدیث عبدلی (یارا)

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        محمد جواد عطاالهی

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        گلاله ناصری

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        فروغ فرشیدفر

        ،

        یوسف همایون

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        مولود سادات عمارتی

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        محمد رضا خوشرو

        ،

        مسعود میناآباد مسعود م

        ،

        پریسا کلهر

        ،

        تاراناصری راد (خاطره)

        ،

        امیر مسعود شفیق

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        محبوبه امیری

        ،

        احمدی زاده(ملحق)

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        ایمان اسماعیلی (راجی)

        ،

        مهدی سلیمانیان(پژمان)

        ،

        علی ناب

        ،

        سیدحسین موسوی شکیب

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        آرزو نامداری

        ،

        محمد راد

        ،

        ابوالفضل احمدی

        ،

        حسن گائینی (رزاس)

        ،

        پریسا مصلح

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        فاطمه افکن پور

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)

        ،

        محیا رنجبران

        ،

        ماریا فتاحی

        ،

        محمد توکلی

        ،

        اکبرامرایی

        ،

        مجید آبسالان

        ،

        حمیده مشایخی

        ،

        حبیب هدیه نژاد

        ،

        محمد خوش بین

        ،

        ابراهیم هداوند

        ،

        ندا عبدحق

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        امین فرومدی

        ،

        لیلا گمار (مأنوس شده با قلم)

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۵۸
        با هزاران درود
        زیباست
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۱۲
        اگر زیبایی را شما تایید کنید پس مانا دقیقا سر صراطالمستقیم است چرا که مجوز از جناب اخباری دارد که موید زیبایی شعر اوست خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۲۵
        درود مهرداد عزیزم

        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۱۸
        و چه چیزی از ثبت نام نازنینان بالاتر که نامشان به یادگار درین صفحه ی کاهی میماند ؟ این خود علتی ست برای شادی ام و برهانی ست که سعادت مانا را شهادت میدهد خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۰۴
        سلام .
        تحدید آمیز برای شخصی که سر سپرده است

        درود ها

        🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        گفتم سرسپرده یاد فیلم سرسپرده ایرج قادری و امل سایین
        افتادم .

        درود
        🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        همراه با لایکا یازده
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۳۲
        بی سبب نیست که نامتان با خوشرویی عجین شده که همیشه خوشرویی و صفا از کامنت تان میتراود ... پایدار باشی خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۳۶
        درود استاد مانای عزیز
        بسیار زیبا و آموزنده بود
        امید که تمامی وجودمان
        در عشق حقیقی
        محو گردد
        موفق باشید خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۵۸
        سلام
        برای مانا عشق حقیقی آنست که موجب ثبات و یقین گردد و پرستش و نیایش را سبب گردد . و اینها را در گلاله ام یافته ام‌
        نقد من از این دنیا نگاه شاعرساز اوست خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۳۰
        متشکرم بانو خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۱۳
        سلام خاله جان و ممنونم از حضورتان خندانک
        حدیث عبدلی (یارا)
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۳۲
        با سلام و عرض ادب و احترام

        شعری را که خواندم شعری زیبا و غمگین از جناب مانای مهربان ست با دانش حقیری که دارم در باب فلسفه و ادبیات با اجازه ی بزرگان
        تیک نقد را فعال میکنم و به بخشی از شعر می پردازم ...

        اورا بشناس
        بعد سلامش کن...

        شعر با شناختن شروع می شود
        و نام دو فیلسوف کانت و شوپنهاور در شعر مانا‌ هویداست

        پس ما با فلسفه ی شناخت روبرو هستیم
        همان فلسفه نقدی که با کانت آغاز شد و تا قبل اون همه به شناخت هستی می ‌پرداختند‌و فلسفه ای آینه ای داشتند
        یعنی واقعیات ها همان طور که هستند بازتاب داده می شدند
        هر آنچه که ما درک میکنیم در ذهن مان ساخته میشود و عقل قوانین خود را بر امور تحمیل میکند یعنی به جای این که بر حقیقت منطبق شود واقع را تحت قوانینی که مخصوص خودش هست در می آورد و عوارضی را به دنبال دارد

        اما‌ کانت به ما فهماند ذهن انسان اینه نیست عینک است

        لازم نیست همه چیز را پیچیده کرد
        وقتی شاعر میگوید :

        از راه فلسفه نمیشود اورا با تمام راز هایش شناخت

        او را بشناس 
        از دریچه‌ی اشک‌ها و کلماتم 
        که پارسایان این دیر محنت بوده‌اند .

        شاعر‌با کلمات و اشک هایش فریاد میزند که شناخت او از این دریچه ست که سال های رنج آوری را برایش تداعی میکند
        (دیر محنت کنایه از دنیای رنج آلود ست...)

        تثلیث و توحید:
        شاعر گریزی به عرفان و مذهب میزند و تضاد را خلق ‌میکند
        و میگوید وقتی از تفاوت ها هم آگاه باشی بازم نمیتوانی اورا بشناسی
        نه با فلسفه نه با عرفان نمیشود اورا شناخت و بر او واقف بود ....

        وقتی که ؛
        هنوز در هوای حریمش پرواز نکرده‌ای 
        که تیر نگاهش دو بالت را بدوزد و 
        عمری مضحکه‌ی سنجاقک‌ها شوی !! 
        درست است که 
        من خشابم خالی‌ست 
        اما هنوز سینه‌ای لبریز دارم: 
        باور می‌کنی
        که در هزار سنگر جنگیدم و کشته شدم؟؟ 

        چقدر غم‌انگیز ....
        پس‌ در این بند فقط خود را جای شاعر
        بگذاریم و سکوت کنیم
        و چه خوب که شاعر در انتقال رنج
        موفق عمل کرده است

        و ارایه های تلمیح همچنان در شعر مانا
        پایدار هستند و شعر را زیباتر و معنا دار تر کرده اند از سرگذشت به دار آویختن عین القاضات بگیر تا فرامرز شاهنامه

        حیف ست 
        ثمره‌ی سرخی را گاز بزنی 
        که تمام سهم من ازین سراب سرنوشت بود ...

        این بند تنها کافی بود اشک دیدگانم
        را جاری کند به راستی این بند یک شعر کاملی ست...

        سپاس از مانای عزیز‌ که این شعر زیبا را با ما به اشتراک گذاشتند
        و سپاس از حوصله ی دریایی تان

        خندانک
        خندانک
        خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۰۹
        چند سال پیش در نیروگاه شهر دماوند با وحید سرکار بودم
        پسر جوان و قبراقی بود . دو نفری تیم کاری خوبی را تشکیل داده بودیم
        وحید اونجا بادختری دوست میشه و خیلی زود عاشق هم میشن . میگفت قرار ازدواج گذاشتیم
        ..
        اون روز جمعه بود و من میخواستم خانه بمانم . وحیدم کلی به خودش می رسید که با اون دختر قرار داشت اما سرپرست اجرا زنگ زد از نیروگاه و گفتند دوتا کابل داریم حتماً حتماً باید امروز وصل بشن به وحید گفتم من میرم تو نمیخواد بیای . برو خودتو آماده کن که بری پیش عشقت
        اما وحید گفت منم باهات میام تو تنها نمونی قرارم با دختره بعدازظهره و یکی دو ساعت کار نیروگاه مشکلی نیست

        من رفتم یک سر کابل وایسادم بیسیم زدم که از مدار خارج بشه که نکنه برق دار باشه اونا هم به ما ok دادن که کابل از مدار خارجه
        اما یکدفعه صدای انفجار توی تابلوی اونور شنیده شد و وقتی خودم را رساندم دیدم وحید دچار برق گرفتگی شده و شدت برق به حدی بود که اونو به دیوار کوبیده بود و بلافاصله دچار ضربه مغزی شده بود و آمبولانس وقتی رسید که وحید دیگر توی این دنیا نبود

        با همون جنازه به کرمانشاه برگشتیم توی نیروگاه یک مراسم براش گذاشتیم و این دختره مرتب توی مسیر کرمانشاه که داشتیم میومدیم هی زنگ میزد به گوشی وحید . گوشی دست من بود و دلم نمیامد چیزی بهش بگم
        پیش خودم گفتم یه روزی خودش میفهمه یا اصلا فکر کنه وحید بدقولی کرده کم کم فراموش میکنه

        جوان رعنا را به خاک سپردند . در حالیکه معشوقش هنوز خبر نداشت و چشم انتظار بود . داغ وحید یکطرف . فکر اون دختره یکطرف .. با خودم گفتم چندوقت دیگه میرم پیشش یا تلفن میزنم و ماجرا را بهش میگم

        من دیگه فراموش کردم تا اینکه بعد از مدتها عموی وحید گفت سه چهار هفته س هروقت میریم سر خاک وحید توی روستا روی قبرش کلی گل و خیرات و خرما و ... گذاشتن معلوم نیس کار کیه ؟ من فهمیدم احتمالا همان دختر باشه و یک روز صبح زود رفتیم سر خاک و دیدیم یه پاترول وایساده اونجا و یه دختر و یه پیرمرد که باباش بود اومدن
        من رفتم باهاش صحبت کردم جریان رو بهش گفتم گفتم گوشی وحید دست من بوده اما دلم نیامد خبرشو بدم
        بغض دختره شکست و جوری گریه کرد و همه ما رو هم به گریه انداخت که انگار قیامت شد میگفت یه چیزی بهم میگفتی حداقل اینقد چشمم منتظر نمیماند همش میگفتم خدایا پس این پسره کجا رفت
        آخرش هم بابام فهمید و قول داد پیداش کنه . من به بابام گفتم که وحید کارش برقه . کرمانشاهیه و توی نیروگاه دماوند کار میکنه

        بابام بعدازظهر برگشت و گفت دقیقا همون روز جمعه وحید آزادی بچه کرمانشاه از دنیا رفته . به هزار در زدم و نزدیک دو هفته من و بابام توی کرمانشاه پرسیدیم تا فهمیدیم روستای شما کجاست و از ثبت احوال و اداره باغ فردوس آدرس گرفتیم

        یکی دو روز مهمان شان کردم بعد که میخواستن برن دختره بهم گفت من دیگه نمیتونم توی ایران باشم و از این کشور میرم اما چیزی بگم مرگ بهرحال برای همه هست و انسانها باید بمیرن و حالا ممکن بود با وحید ازدواج کنم اصلا با هم نسازیم و اونم با یه حال بد از هم جدا بشیم یا هرچیزی

        اما حسرتم از اینه که وحید چند بار خواست دست منو بگیره یا منو ببوسه گفتم اجازه نمیدم باید اول با هم محرم بشیم . فقط حسرت اونو میخورم که چرا حداقل دستشو نگرفتم و چند وقتی که با هم بودیم قدرش را ندانستم
        که حداقل تا روز قیامت حسرت نکشم



        ممنونم از وقتی که گذاشتید .‌ این صحبتی بود برای همه دوستان و بعلت ضعف بنیه و ضیق وقت و سیاتیک و هزار کوفت و زهرمار دیگر سعی ام اینه کمتر در فضای مجازی باشم اما خوب این حرفها را لازم بود بزنم
        ارسال پاسخ
        محبوبه امیری
        محبوبه امیری
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۱۳
        خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۸
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۵:۰۹
        الهی خراب بشه اون توربین های منجیل که دلم از اون خراب شده پره...
        سلام کا‌ک مانا
        بتاز که خوب میتازی خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۱۱
        سلام
        اینجا ایرانست برادر . به هرجایی که بخواهی دست بزنی از تورم و خفقان تیر میکشد
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا رضوی تخلص (دود)
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۰۳
        درود مانای عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
        موفق باشید خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۱۳
        سلام و در این صفحه هیچ جوانه ای نخواهد رست مگر از باران حضور عزیزان خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد مهدی بخارائی
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۱۴
        زیباست خندانک خندانک
        درود فراوان بر شما بزرگوار خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۱۴
        سلام
        اینکه چندوقتی ست متوجه حضور پرنورتان در سایت شده ام خود دلیلی بود برای خوشحالی و اینکه اینجا تشریف فرما شده اید دلیلی ست بر دلیل سابق خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۱۵
        به به رفيق مانا
        نبض قلمت سبز تا هميشه
        ميدانم كه شعرهايت را زندگي ميكني
        و اين ارزشمند است خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۱۶
        همین هم غنیمتی ست که با شعری که تنها خاصیتش رنگ مانایی ست عزیزانی را درین کلبه جمع میکنم که عطر حضورشان برند بزرگی ست که در هیچ بازاری نمیتوان یافت خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        : خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۰۸
        درود های فراوان وارادتی بی پایان جناب مانا ادیب وارسته وگرانقدر
        بسیار شیوا وپر محتوا وناب
        دستمریزاد
        شکوه قلمتان ماندگار
        در پناه حق
        ایام بکام
        ( خواهر زاده نازنین ودوست داشتنی )
        🌷🌷🌷🌷
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۱۹
        خوش آمدید و صفا آوردید و بر تاریکی این کلمات تابیدید خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۵۱
        درود فراوان بر مانای بزرگوار
        مثل همیشه
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        خجلم از اینکه شعری پربارتر ننوشتم و سفره ای سخی تر و رنگین تر نینداختم تا اصحاب جود و کرم را راضی نگهدارم . و همینکه میایند و بر این خوان افلاس مینشینند خود نشان از رادمردی و بنده نوازی شان است خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        يکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۳۳
        سلام مانای عزیز خندانک

        راستش بعد از کلی درس خوندن اومدم اینجا کمی ذهنمو به دست رهایی بسپارم بدتر درگیر شد خندانک

        شعر هرچه به پایان نزدیک تر میشد دلم رو بیشتر میسوزوند و واقعا باید با این شعر گریه کردو فکر میکنم موقع نوشتن این شعر خیلی اشک ریختی خندانک
        کاملا احساس شعرت قابل لمس بود

        دلت بی غم
        و روزگارت مثل حال و هوای گل زیبایت گلاله بهاری خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۳
        سه بار باید بر آنچه نوشتی سجده شکر به جا آورد
        اول آنکه نوه ی مانا آمده به نیای دلشکسته اش سر بزند
        دوم شعر مانا احساس پاک سحرش را برانگیخته
        و سوم آوردن نام گلاله ام
        که دلیل همه ی شعرهای ماناست خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۵۸
        سلام دوست گرانقدرم
        این شعر هر چند به زیبایی شعرهای قبلیت نبود (به نظر من)یکی از بهترینهاست که در حافظه شعر ناب می ماند
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۵
        و موسای عزیز از اینکه شعرهای پیشین مرا زیبا شمردی در پوست خود نمیگنجم چرا که سخن شعرشناسان حتا اگر برای تشویق باشد باز هم سندی ست برای آنکه بدانم آب در هاون نکوبیده ام و زحمتم بیهوده نبوده است خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۱۴
        مگر فرامز به کدام گور سرد خوابیده ست
        که بهمن ناسپاس را
        میانه دار شاهنامه کرده اند ؟؟
        خندانک خندانک خندانک
        سلام و درود مانای بزرگوار
        در پناه حق
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۷
        از دغدغه های مانا ، یکی هم جستن محمدجواد است در سایت تا ببیند حالش خوب است یا به تیمارش برخیزم با جمله ای یا شعری ؟ که خود و شعرهایش بوتیماران بی ادعای ملک ادب هستند خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۵۴
        درود برجناب مانای شعر ناب
        چه قدرغم وپر اندوه

        به پایان می رسد روزی
        نمی پاید چنین ظلمی
        تمام سرزمین من
        شود پر از گل سوسن
        شکوهی می درد این پرده ی شب را
        تماشا کن ببین حالا
        نمی پاید براین آستان روای رنج بر بستان
        دلش آرام می گیرد
        زمین از باور دستان
        به پایان می رسدروزی تمام کابوس های ظلم
        ( بداهه )
        وگلاله ات بتولی ست چون رز در لابه لای حریر نازک دلت که او را نرم نگه داشته
        دلت بی غم جناب مانا خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۳۰
        در اینکه همه ی ساراها خواهران تنی مانا هستند همانقدر ایمان دارم که به حضور خورشید و ماه
        و اینکه سارای عزیز نام گلاله را به مانا پیوند میزند دلیل دولت ماست و علت سعادت مان خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۲۶
        سلام درود برشما
        بسیار عالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۴۳
        خوش آمدید و چراغ خنده برافروختید خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۲۵
        درود برجناب مانای توانا 🌹
        شعری بسیار زیبا خواندم ازقلم دغدغه مند و پراز احساستون.
        از دیدمن ، ازاول به آخر ، شعر لحظه به لحظه زیباتر میشد و پیامش آشکارتر و بسان نسیمی که برای شناساندن لطافت وزیبایی خود عجله ندارد، روح مخاطب را نوازش می کردو خود مخاطب را همراه.
        من که لذت بسیار بردم ازاین تعبیر ومکالمه ی بدیع و منحصر به فرد با محور "رقیب عشقی "

        برقرار وماندگار باشید.
        🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏☘
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۴۷
        سلام و راستش این اولین و آخرین باری بود که حس رقابت و حسادت داشتم با کسی . آنهم آدمی در خواب که اتفاقا فرد مفیدی بود و از اعضای هیئت مولفین استان مان
        و مدرس فلسفه و نویسنده کلی مقاله
        خواب دیدم که .... و روز بعد در سرمای منجیل اینرا نوشتم تا آرام شوم

        سبب ساز افشای این راز شدی که برای برخی دوستان هم سوال شده بود . شکر خدا گلاله دوشادوش ماناست و دوستانی چون شما مشوقان قلمم و همینست که مرگ را برای همیشه شکست داده ام
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        فروغ فرشیدفر
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۱۵
        درود فراوان برشما و گلاله ی نازنین 🌹
        ودرود وسلام بر عشق که دلیل زندگی است .

        "زندگی بی عشق ، یعنی ابتذال
        یک سرازیری به اعماق زوال
        یک دل خالی وَ یک جام تهی
        یک زبان بسته و یک ذهن لال
        باغ بی حاصل ، درخت بی ثمر
        زندگی بی عشق، یعنی سیب کال
        حسرت پرواز در اوج خیال
        مثل حس مرغکی بشکسته بال
        مسخ ظاهر ، غافل از باطن شدن
        گم شدن در های و هوی و قیل و قال
        زندگی بی شور و عشق و انتظار
        می شود تکرار روز و ماه و سال
        عشق ، معنای عمیق زندگیست
        عشق یعنی معرفت، یعنی کمال

        زنده باشید .☘🌹🙏☘🌹🙏
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        یوسف همایون
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۳۹
        درود بر شما
        زیبا بود
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۵۰
        چه نام و سجل زیبایی
        و این اتفاق فرخنده ای ست در صفحه ی مانا خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۹
        سلام و چه زیبا و خواندنی بود شروعی که جذب میکرد و پایانی که عالی بود
        وااینکه غم و دغدغه ی معرفت داشت بسیار ارزشمند است

        همه ی خوشی های دنیا را برای شما و عزیز چشم و دلتان آرزومندم خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۲۹
        همینکه شما را میبینم یاد همه ی بامعرفتها میافتم . سپاس که آمدید و مشعل معرفت برافروختید خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۳۴
        سلام مهرداد عزیز
        حضورم را ثبت کنم تا در خوانش های بعدی ببینم چه دستگیرم می شود
        بهترین ها را برایت آرزو دارم خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۳۰
        و چه حال نیکویی ست که دوستان همیشه با خود کلمات تازه و نویدهای تازه تر میاورند .. بی هیچ شکیبایی چشم به راهتم رفیق خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۵۱

        وچقدر باید صبور باشد آن قوی زیبا ،
        در جستجوی جفتش
        یا آویزان بر دکلهای سیستان و بلوچستان
        یا بر بالهای گشوده ی توربین های بادی منجیل
        درود بر مانای بلند پرواز
        و سنگ پرانی اش از اوج اسمان بر حسودان ،
        چون طیر ابابیل
        ----------------- خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۳۳
        یکی از اتفاقات خوب اینجا دوستی و آشنایی ام با شما بود که نامتان از سعادت خبر میدهد و سجلتان از بهشت خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        مسعود میناآباد مسعود م
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۱۷
        خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تاراناصری راد (خاطره)
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۵۰
        اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
        اگر خون دل بود، ما خورده ایم
        اگر دل دلیل است، آورده ایم
        اگر داغ شرط است، ما برده ایم
        در اقلیم قلمرانی مانا
        جایی برای زوزه کشیدن رقیب نمانده
        چرا که مانا دل داغدیده اش را آورد
        در میدان نبرد
        داستان گل آلاله ای که سپید میپاشد در دفتر های شعر مانا
        شنیدن دارد خندانک
        درود بی پایان بر عشق جاویدتان
        خندانک خندانک
        خندانک

        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۳۴
        و البته تارا چون تاراست باید هم چنین بدرخشد و تاریکی را بزداید از صفحه پسرخاله اش خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تاراناصری راد (خاطره)
        تاراناصری راد (خاطره)
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۰۹
        هر آنچه که بر زبانم جاری میشود بازتاب نور از صفحه ی درخشانت است پسر خاله جان
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک

        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۳

        آه ...
        ما هم تمنای طنین چکاوک بود
        در چکامه ی خاموشی مان
        ما نیز از بوسه ی باد و گونه ی گلاله
        خطی خوانده بودیم از خاطره ی سبز بهار
        و از دامان درخت
        طلبکار خوابی بنفش بودیم
        اما تو بگو
        در کدام سوره از کتاب زرد خورشید
        ساز آتش را تحریم کرده بودند
        که هنوز این شیوخ سیاه فکر هزار منبر
        به خون دختران تاک ، تشنه اند ؟؟
         
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        امیر مسعود شفیق
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۲۵

        سلام - استاد مهرداد مانای مهر آفرین
        گل لاله ات همیشه سر سبز و در نشاط و شادمانی ابدی
        ...
        متاسفانه خوکان همواره آب را گل آلود و در لجنزار غوطه ورند
        به امید باران و سیلی خروشان تا بشوید خاک را از نفس نحس خناسان .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۳۶
        مایه ی خرسندی ست حضور جوانان برومند و پرانرژی در صفحه ی این پیرمرد که موی سفید شقیقه اش اعتبار عشق است .. خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۱۲
        درود مجدد رفیق
        خیلی سخت بود برایم نوشتن
        و خیلی منتظر ماندم که دوستی بنویسد تا بیاموزم ولی جز بانو حدیث عبدلی پنجره ای گشوده ندیدم
        و تقریبا تمام پیام های را خواندم، آن پیام نخست شما که پاسخ به بانو حدیث عبدلی بود و آن شعرتان که پاسخ به بانو گلاله ناصری بود

        اما اصل شعر از نیمه تا انتها قوت بیشتری داشت و پایان بندی خوب و محکم شعر که آن را جاودانه کرد بود
        نکته ای که می توانم به آن اشاره کنم این است که شاعر یک موضوع را با چند بیان مختلف توضیح داده است
        بیان نخست: حیف است نهالی که به خون دل آبش دادم از سایه و میوه اش بهره مند شوی
        بیان دوم: حیف است ثمره سرخی را گاز بزنی که تمام سهم من از این سراب سرنوشت بود

        با هم این قسمت از شعر را می خوانیم:

        اما تو نیز
        از مولیان این مصیبت ماهی نگیر
        به خدا حیف ست نهالی که به خون دل
        آبش دادم
        تو در سایه‌اش بخوابی و
        خواب هفت دریا ببینی
        حیف ست
        ثمره‌ی سرخی را گاز بزنی
        که تمام سهم من ازین سراب سرنوشت بود .
        او را بشناس :
        ناخدا ی سفینه‌ی هر سروده‌ی ماناست
        شهبانو ی شعر
        و شاهزاده‌ی اشتیاقم خندانک خندانک

        پیروز باشی رفیق خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۴۱
        سلام مهدی عزیز
        علت اینکه کسی نقد نکرد پیشنهاد و درخواست خودم بود . دوست نداشتم بچه های همگروه برای این شعر دست به نقد شوند . چون نقد دوستان گاهی باعث ایجاد هاله میشود و دیگران را در معذورات قرار میدهد و از بازگفت نظر واقعی خویش امتناع میکنند . حتا گاهی پیش آمده از دوستان خواهش کردم که نقد منفی داشته باشند تا باب مباحث و نقطه نظرات متفاوت باز شود . کاری که با هماهنگی خود در صفحه خانم محبوبه امیری انجام دادم . همه ی دوستان نزدیک از قبل میدانستند تعمدا به شعر ایشان خرده خواهم گرفت و تنها بخاطر آن بود که تنور بحث گرم شود وگرنه من خودم با آن شعر مشکلی نداشتم و آنرا کار موفقی میدانستم
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۵۷
        بعد از سلام و عرض اشک
        چه بگویم به ارغوان؟
        که هنوز مومن به آیات خون ماست
        و تصویر واپسین تبسم شقایق
        قابی ست تا ابد
        بر سینه ی مادرانمان

        راستش
        ما نه کرکسان لاشه خوار
        بام باور کسی بودیم
        نه کفتارهای سور مرگ هیچ غزالی
        مشتی قناری بودیم
        در قفسی شبیه گربه
        که هزاران کوه داشت
        برای پژواک سکوت
        و هزاران رود برای سمفونی هیس !
        و هنوز به مرز آبی آواز نرسیده بودیم
        که گلویمان را
        در آبان سرخ اشتیاق بریدند

        بعد از سلام
        نمیدانم میان این همه هجای بی غیرت
        کدام شان به کار مانا میاید
        برای تفسیر " شلاق و گرده ی عریان " ؟؟

        آه ...
        ما هم تمنای طنین چکاوک بود
        در چکامه ی خاموشی مان
        ما نیز از بوسه ی باد و گونه ی گلاله
        خطی خوانده بودیم از خاطره ی سبز بهار
        و از دامان درخت
        طلبکار خوابی بنفش بودیم
        اما تو بگو
        در کدام سوره از کتاب زرد خورشید
        ساز آتش را تحریم کرده بودند
        که هنوز این شیوخ سیاه فکر هزار منبر
        به خون دختران تاک ، تشنه اند ؟؟

        بعد از سلام
        حال ما خوب نیست
        شبیه شهادت پنجره ای در محکمه ی دیوار



        شعر " نامه ای از زندان "
        احساس کردم دوست داشتی . کاملشو فرستادم
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        مهدی محمدی
        پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۴۵
        درود رفیق، بله ممنون. خیلی خوب بود. سرت سلامت و دلت بی گزند خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۲۲
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۴۲
        درود و عرض خوشامد خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۵۲
        سلام ودرود جناب استاد مانای عزیز و گرامی
        بسیار عالی و
        زیباوجالب بود
        نوشته هایت هم نصیحتی بسیار به جا واموزنده و
        جالب وهم سودبخش است عالی خندانک
        موفق وشادکام باشید خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        ممنونم از شما جناب فتحی خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۰۹
        درود و سلام مجدد جناب مانای عزیز
        بسیار بسیار عالی و
        جالب خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۲۰
        و باز هم سپاس که به مهری مجدد خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۴:۱۴
        از دلگیری مانا رنجیدم خندانک
        اگر چه دیر رسیدم
        ناخوش احوال بودم خندانک و البته هنوز هم
        سلام مانا، چیشده مرد عدالتخواه؟
        سرتون سلامت و دلتون خوش خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۴۴
        سلام ایمان عزیز
        یکی از دوستان و همکارانم علاقه ی زیادی به این شعر چندسال پیشم داشت . و هر روز در مسیر کارگاه و خوابگاه ازم میخواست بخوانمش . در سایت منتشرش کردم که بتونه هرروز بخونه .. همین
        مشکل و ناراحتی در کار نیست و من هم همان مانای شلوغ و خنده روی سابقم خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۱۲
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۲۱
        مرسی مجتبا جان خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۰۹
        سلام و
        حال خودتان و شعرهایتان
        همیشه خوب حضرت دوست

        خندانک خندانک

        ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۲۱
        همچنین حال شما و دنیای شما امید که همیشه عالی باشد خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سیدحسین موسوی شکیب
        پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۲:۰۵
        باسلام خندانک خندانک خندانک خندانک

        ان کس که مرادرشعرنقدی به سرانجام است
        درپیش نگاه من هم کیش حکیمان است

        موسوی
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۲۲
        سپاسگذارم خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۱:۲۰
        خودت گلی خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل احمدی
        جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۵۶
        سلام استاد مانای عزیز🌻
        نگاهی خاص و بسیار زیبا به پدیده ها دارید
        مثلا یکی از ده ها نکنته دوست داشتنی شعرتان

        از دریچه‌ی اشک‌ها و کلماتم
        که پارسایان این دیر محنت بوده‌اند .

        اشاره به ایرانی هایی که در محنت بودند
        با کلمات فارسی که جانبخشی دارند و صاحب دیر محنت شعر اند....

        خیلی عالیست
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۳۴
        ممنونم که به دقت خواندید حوصله و زمانی که برای نوشتن کامنت خرج کردید قابل تقدیر است و سپاسگذاریهای بسیار خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۳۴
        سلام مانای عزیز بسیار زیبا ست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        سلام و بسیار خوش آمدید خندانک
        مهدی محمدی
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۰۶
        درود مانا، نصف این پیام ها رو بیار اونور هم اینجا خلوت میشه هم اونجا شلوغ خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۱۴
        پیامها و مخاطب پیامهام که بنده باشند قابلتو ندارند . اتفاقا چند روزی به هوای زیارت بعضی دوستان رفتم سایت اونور و کلی هم براشون نوشتم البته غیر از معدودی کسی آنجا نبود و باز هم داشت سرم شلوغ میشد که فرار کردم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        مهدی محمدی
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۰۳
        خندانک
        محمد توکلی
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۲۴
        درود بر مانا ی عزیز.
        قلمی زیبا و قدرتمند دارید که تاییدی ست بر مانا ماندن شما.
        شاد و برقرار باشید.🌹🌹💐💐🙏🙏
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ۰۰:۳۶
        سلام و عرض ادب و خوشامد .. این همه از مهربانی شماست خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۱۳
        ودرودی دیگر
        ----------------------- خندانک خندانک خندانک

        تو چون طراوت خوابی به چشم خسته ی من
        تو چون شکوه نجاتی به دست بســـته ی من

        من آن غـــــــــــریب زمینم که عشــــق دیدن تو
        چو شیشــــــه بند زند بر دل شکســــــــــته ی من
        ------------------------------------- (حمید غرب )
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۲۱
        خودت گل بودی و با خودت سبزه هم آوردی خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۹
        به همین سادگی دوستش دارم
        چراکه نگاهش اردیبهشت باغ هاست
        چرا که شاهزاده خانم اقلیم آرزوست
        چرا که... کات کن مانا
        از این ترانه تا لن ترانی راهی نیست...

        سلام و عرض اشک خندانک
        چندین و چندین باره خواندم و چندین بار هم قلم به نوشتن خواندم اما آنجا که اشک می نگارد، قلم را مجالی نیست جز گوشه نشینی و نظاره ی قیامت چشم ها...
        تاراناصری راد (خاطره)
        تاراناصری راد (خاطره)
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۰۲
        اشکی که عشق سبب آن است
        بارانی است
        که دانه های محبت از
        رحمتش جوانه میزنند
        ومشقی که عشق قلم آن است
        زمین حاصلخیزی است
        که تمام فصل آماده ی بذرافشانیست
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۳۶
        سلام و درودها استاد بزرگوار و عزیزم خندانک خندانک خندانک
        بسیار بسیار زیبا سرودید خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۰۶
        سلام و براستی اگر خوش بین نبودی اینجنین خوش و نکو در این سروده نگاه نمیکردی .. سپاسگذارم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3