پنجشنبه ۲۹ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
یا علی گفتم و با نام علی هست شدم
فارغ از هردو جهان گشتم و از جامِ علی مست شدم
در پی دولتِ او شیفتۀ صولتِ او
مشتری عدل و کمالات و ره و شوکت او گشتم و یک شیعه یکدست شدم
با علی درک نمودم همۀ مقصد و مقصودِ خدا را
ز به پا کردن این عالم و انگیختن آدم و حوا و برافراشتنِ بیرقِ احسان و هدی را
زعلی گشت عیان معنی انصاف و عدالت
هدف و راه رسالت ، شرف و شأن امارت
که به انسان و جهان داد بشارت
که منم عین شما بنده و مخلوق خدا، در طلبِ کسبِ رضا ، در پی احیای وفایم
طرفدار صفایم ، رفیق فقرایم ، مجیر ضعفایم
اگر من بتوانم که حقوقِ ضعفا را بستانم ، به امیری و امارت ، به خداوند رضایم
اگر نور هدایت ، اگر قدرتِ غایت ، مرا کرد کفایت ، ز خطا راحت و ازخبط رهایم
ورنه ، تردید ندارم که زر و جاه و مقام و سپه و نامِ امام ، تکیه بر تخت عظام
خالی از حق و حقیقت ، تهی از روح فضیلت
همه اش پست تراز وصلۀ یک لنگۀ کفش است برایم ، نه قصر است سرایم نه چرب است غذایم
غیر از او کیست که گوید به رهیّ اش که برو خادم مخلوق خدا باش
که مخلوق خدا جمله دو جورند ، همه اهل قصورند
یکی هم ره و هم دین و هم آیین تو و مابقی هم نوع تو و بندۀ درگاهِ خداوندِ غفورند
چه کسی غیرعلی ، جامۀ حاکم به تنش بود ولی
همرهِ مردِ کلیمی به قضا خانه درآمد که کند نکته ابهام جلی ؟
چه کسی غیرعلی برملک الموت بخندید و بسی گفت به یاران
که تو باید بپسندی به خودت آنچه به اغیار پسندی ؟
غیرازاو کیست که انگشتریش را به گدا بخشد و تنها ز خدا ترسد و
زنجیر ز دستِ پسرِ ملجمِ غدار بگیرد؟
غیرازاو کیست که در رأس حکومت بنشیند، خویش را همرهِ بیچاره و مظلوم ببیند ،
گردِ غم از سر و رخسارۀ ایتام بچیند ، زادۀ خانۀ حق باشد و در مسجد و محراب بمیرد ؟
چه کسی غیرعلی در پی احیای حدود و شرف و حق برابر، به کفِ دستِ برادر، بنهد پاره آذر؟
اگر امروز علی آید و از شیعه بپرسد که چرا راه مرا نیک نرفتید و
ز گفتار و مرام و منش و مکتبِ من طاعت و تمکین نکردید ،
چه گوییم جوابش ؟
چه داریم نشانی ز جنابش ؟
زاعمال و ز افکار و کتابش ؟
که اینگونه شدیم مدعی شیعه نابش ؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود
در وصف مولای متقیان حضرت علی علیه السلام