سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      میدان آزادی؟؟؟

      شعری از

      باقر رمزی ( باصر )

      از دفتر صد غزل از کوچه دیوانه ها نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹ شماره ثبت ۹۶۴۹۰
        بازدید : ۳۶۳   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

       
      شكار كارتن خواب - ایرنا
       
       
      میدان آزادی ؟؟؟
       
       
      چند وقتی است که میخواهم برایتان نامه ای بنویسم
       
      ولی اوستا احمدِ مرشد
       
      سحرگاه به گرفتنِ وحی می رود
       
      و تا نیمه های شب نمی آید
       
      و آقا حیدرهم به کار قبلی اش
       
      که تزکیهِ مضاعف نفس است اشتغال دارد
       
      و خودم هم بخاطر فرهنگِ نژادپرستی
       
      سوادِ کمی دارم
       
      و از بد حادثه
       
      به اینجا به پناه آمده ام
       
      نمی خواستم بگویم که ناراحت شوید

      ولی انگشتان تاولَم دیروز

      در دستگاه سی اِن سی متموّلین ملیّت

      پرس شده است

      و توانایی نوشتن ندارم

      و اما هنوز طعم گسِ عید پارسال تمام نشده

      که زمانه دوباره

      به آنها چرک نوروزِ دیگری را تزریق می کند  

      توکّل ، توسّل و تدبّر را پیشه کنید

      توضیح واضحات دیگر بس است ،

      باید بدانید که اینجا

      کرانه های تکلّم لال شده اند ،

      بستر سبزینه خشکیده است .

      آلاله ها و سوسنها مدلینگ شده اند ،

      و نسترنها به عیّارانی بدل شده ،

      که تاریخ را در عمق ملل عوض می کنند ،

      ببخشید !!

      آنقدر فکرم درگیر است

      که سلام و احوالپرسی را فراموش کردم ،

      سلام به همه شما ،

      آرزوی اینکه یکبار دیگر

      از دست پدر بزرگ

      اسکناس عیدی آغشته به کلام وحی را بگیرم

      در دلم سنگینی می کند ،

      دلم برای سماور و استکانهای

      لب طلایی مادربزرگ  تنگ شده است

      مراقب شمعدانیها باشید

      خیلی برای سیبهای سرخِ باغِ همسایه

      دلم لَک زده است

      نمی دانم شما باغچه ی قبل از خشکسالی

      که انبوه گلهای یخ رنگارنگ

      در آن بود

      و اکنون گرفتار خس و خاشاک است را

      بیاد دارید یا نه ؟

      همان باغچه ای را می گویم که

      در کنارش درخت مُو بود ،

      دقیقا همانجا بود که سالها پیش

      پوپک !!

      گلهای شمعدانی را برای مادرش می چید ،

      قدرِخودتان را بدانید

      اینجا شاید رنگارنگ باشد

      ولی خروس رنگارنگ خوشخوانِ متبرکِ اذان ندارد

      که در هر سحرگاه

      خفتگان را بیدار کند

      اینجا شربت ریواس

      با افزودنیهای زیاد

      مردم را به امراض لاعلاج مبتلا می کند

      قدرِ ریواسهای وحشی

      اصالت پهنه ی هوشیاری را

      که در سینه ی کوهِِ تجلّی می رویند را بدانید ،

      نمی خواهم شما را ناراحت کنم

      ولی شاید نتوانم تا بعد از سیزده بیایم ،

      سیزده بدر را به کوهپایه های اندیشه بروید

      و به یاد من آبگوشت بُزباش

      با چاشنی نرگس و ریحان فراهم کنید ،

      خیلی دوست داشتم در زمان

      حَول حالِنا اِلی اَحسَنِ الحال

      در کنارِ شما می بودم

      و پرهای معطرِ گلِ محمدی را

      از لابلای اوراق قرآن موروثی

      به شما عیدی بدهم

      و کمی در خلوتِ خودم

      به تَوّرُّق آئینه بپردازم

      ولی اربابانِ یغما

      برگه ی استراحت پزشکی ام را پاره کردند

      چه رِسَد به برگه ی مرخصی ام ،

      بعضی از شبها از فکرِ شما خوابم نمی برد

      و درانتهای نشخوارِ افکارم

      بغض

      راه گلویم را میفشارد ،

      من بیشترِ شبها

      در حاشیهِ میدانِ آزادی می خوابم

      و شَمَد امیدواری را

      بر روی خودم می اندازم ،

      قبل از همه

      عیدِ خوبی را برایتان آرزو دارم ،

      برایم دعا کنید که نیازمندم ،

      دستانتان را از راه دور میبوسم

      کوچک شما :

      عبدالله
       
      باقر رمزی باصر
      قطعه ای از کتاب نسلسوخته جلد دوم
      نویسنده : باقرِ رمزی - باصر
      سه تار : استاد بهداد بابایی
      🎤 : دکلمه : عندلیب
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ ۲۰:۱۰
      سلام حضرت استادم عید سعید مبعث و همچنین عید سعید باستانی نوروز را پیشاپیش به شما و خانواده محترمتان تبریک و تهنیت عرض می نمایم همیشه در اوج کمال و معرفت باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۲۶
      ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
      🎉دل رمیده ما را انیس و مونس شد
      🎉نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
      🎉به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد

      🎊سالروز بعثت سراسر سعادت حضرت ختمی مرتبت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد خندانک
      مهرداد مانا
      جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵
      سلام ... آنچه خواندم دقیقا شبیه نوار قلب بود ، یعنی گاه با بال و پر کنایه و کد و اشاره ، به سماوات سرود ، پرواز میکرد و گاه با عدول عمدی از آرایه و صور تخیل ، به زمین محاوره مینشست ... فضای شعر بسیار گرم و صمیمانه بود ، و نامه ی آن غریب دلشکسته را برای عشیره اش که او را به حال خود گذاشته اند ، به خوبی پرداخت شده بود . از کلمات پر طمطراق و دهن پرکن خبری نبود و ردای سادگی بر تن جملات جلوه میکرد . اما آنچه این شعر را ضربه فنی میکرد ، اصرار شاعر به نوشتن متن بود . شعر با قوت بسیار و مضاعف شروع شده بود و داشت به نرمی و نازکی پیش میرفت :

      اوستا احمدِ مرشد
      سحرگاه به گرفتنِ وحی می رود ( کنایه )


      و آقا حیدرهم به کار قبلی اش
      که تزکیهِ مضاعف نفس است اشتغال دارد( کنایه )

      و خودم هم بخاطر فرهنگِ نژادپرستی
      سوادِ کمی دارم ( مجددا کنایه )



      ولی انگشتان تاولَم دیروز ( تشخیص )

      در دستگاه سی اِن سی متموّلین ملیّت ( واج آرایی و کنایه)
      کرانه های تکلّم لال شده اند ، ( ترکیب استعاری )

      بستر سبزینه خشکیده است . ( پاردوکس )

      آلاله ها و سوسنها مدلینگ شده اند ، ( تشخیص کنایی )

      و نسترنها به عیّارانی بدل شده ،( تشخیص )



      تا اینجای کار ، شاعر با بهره گرفتن از عناصر زبان و با استعارات مکنیه و تشخیص های مهیج ، فضایی شاعرانه را رقم زده بود ... اما درست از اینجا به بعد هرچه بیشتر در شعر گشتم ، کمتر به کشفی شاعرانه رسیدم . از شعر انگار قصوری سر زده بود و شاعر به امان خدا ولش کرده بود ...
      قبلا هم از شما آثاری خوانده بودم و حتا یادمه زندگی پرتلاطمی داشتید از خودم بدتر .. برایتان آرزوی موفقیت دارم . و امیدوارم که به خواسته هایتان برسید
      بهنود کیمیائی
      پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ ۰۷:۱۷
      سلام جناب آقای هرمزی درود فراوان بر شما
      مجتبی شهنی
      پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
      درود بزرگوار
      بسیار
      عالی
      بود خندانک
      مجتبی شهنی
      پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
      خندانک خندانک خندانک
      طوبی آهنگران
      جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۴۲
      سلام جناب رمزی.
      احست بر سینه اسرا ر
      ایزدی شما
      زینب محمدی
      جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۰۰
      عید مبارک انشااللع
      خندانک
      پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۸
      درودتان خندانک
      پاینده باشید
      عید مبعث بر شما مبارک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0