من اسیرالف قامت رعنایت شدم
دل بدودادم و غافل زدنیایت شدم
آنقدرمغروربودم بابت این بیست سال
بی گمان در این زمان درگیر رویایت شدم
این همان گم گشته رویادر میان زندگیم
ناگهان ازشوق بسیار بود گرفتارت شدم
آن شبی که بی قرار ناگه رودر رو شدیم
هیچ در فکرت نبودم ، غرق چشمانت شدم
بی ریا و مخلصانه خارج از کبر و غرور
آمدم دربین آن جمعی که آشنایت شدم
عطر گیسو ،بوی تن ، دندان مروارید نشان
آنقدر هستی تو زیبا که قربانت شدم
آمدم تامن بگویم زودتر گفتی بمن
دوستت دارم ولی خجلت ز آن رویت شدم
الف نامت بود ارزشمندی خودت
اینهمه مهر وصفا دیدم و من وصلت شدم
لام اسمت لاله گون است لابه لای لاله ها
لاله را زیبا بدیدم تا که من لالت شدم
ه که در جمع حروف هاست به مانند دوچشم
چشمه ای دیدم زلطفت که نمک گیرت شدم
الف دیگری هم هست میان حرفها
این همان حرفیست که بشنیدم واوراقت شدم
میم را در اخر نامت میبینم که من
بابت این میم پرمهراست که مهمانت شدم
پنج حرف اول پنج بیت اخر را بخوان
تاکه دانی کیست این محبوب که مجنونت شدم
بابک قدمی واریانی "ققنوس"
تقدیم به همه عاشقان
تقدیمی زیبایی است
مبارک تمامی دوستان باشد