دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر سید علیرضا خوانساری(بیدل)
آخرین اشعار ناب سید علیرضا خوانساری(بیدل)
|
دل دید و پسندید که گلرخ صنمی بود
ایکاش مرا یار شدی تا نفسی بود
----
صهبا لب و مژگان همه چون تیغه گلها
دردم نگر افسوس که خونین جگری بود
----
ان خال سیاهی که کنار لب لعل است
دل برد ز دستم که شگفتا گهری بود
----
ان سینه که دارد همه تب گشته تلاطم
گویی که ز هر امد و رفتش خبری بود
----
زان سینه پر عطر و همه نوش شرابش
بوییدن و نوشیدن ما خوش سمری بود
----
افشانده چو گیسوی به ان شانٍ بلورین
چون بیده ی مجنون که به بادی طرفی بود
----
این خسته که ازادگی و راحت جان بود
در پیچش زلف و شکنش دربدری بود
----
افسون شده ام بهر نگاه تو یکی شوخ
یا رب مددی تا به دیارش سفری بود
----
دانم که به دنیا ندهد دست وصالش
چون یار به کشمیر و منم خسته سری بود
----
انگاه که کام دل خود از تو ستانم
صیحه شوَم و قوت و غذای سحری بود
-----
این عشق چگونه است که بیدل شده مجنون
روز و شبم اندوه که شاید فرجی بود
-----------------------------------------------------------
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.