در قاب دلم نقشِ رخِ یار علی بود
وان نورِ دو عالَم نگر از هورِ علی بود
از خاک اگر رفت یکی جان به ثریا
در قاب زمان دید همه شورِ علی بود
آنم که دژی بود و یکی گنج الهی
بین مخزنِ اسرار که مستور علی بود
چون جوهره ی عشق بُد او : عالَم و هستی
در متن جهان یکسره منظور علی بود
خوش جلوه ز حق بر دو جهان نور علی بود
وان عین یقین ناظر و ناطور علی بود
ساقی همه پیمانه ی عشاق علی بین
وان فخر خدا بر مَلَک و حور علی بود
گر سایه ز حق می طلبی رُو به پناهش
سیراب شُو از نور که از طور علی بود
دریایِ خروشانِ وِلا : مطلق توحید
جان بود و ولی بود و همه سورِ علی بود
بین زمزم و ینبوع غدیری شده شیرین
سر ریز شد از عشقش و مخمورِ علی بود
بیدل چه سراید : به علی شاه بقا گفت
شد در عجبُ و حیرتُ و مسحور علی بود
...............................................................
1 / 8 / 92
............................................................
عید غدیر بر غدیریان همایون