دراین دنیای پر وحشت!!
در و دیوار پر نکبت!!
منه علاف پر حسرت
به دنبال چه میگردم؟
****
همه آمال و آرمانهای پوشالی
همه طرح و طراحی به تنهایی
درون شب ، درون رختخواب های مقوایی
به دنبال کدام روزنه ی امید میگردم؟!!
****
همه دلها خموشند و همه راز ها درونش
همه رازهای ناگفته درون فکرواندیشه ش
همه دلهای پژمرده و افسرده جلو رویش
بدنبال کدام اکسیرشادی بخش میگردم؟
****
همش اشک و ی کم محنت
واسه روزهای پر زحمت
میون میش و گرگامون
پیش قصاب روستامون
پیش دهقان و چوپان دروغگومون
من از بس فکر کردم
در آخر بود فهمیدم:
که چوپان راست میگفت و دهقانم دروغگو بود.*
پ.ن: چوپان با فداکاری و نگهداری از گوسفندان در آخر کار تمام آنها را میداد سلاخی کنند به عبارتی خودش گرگ بود.
بابک قدمی واریانی"ققنوس"
جمعه بیست و یکم شهریور ماه هزاروسیصدونودونه هجری خورشیدی
با سلام و عرض ادب خدمت دوست وشاعر گرامی جناب پرناک. نگاه و نظر لطف شماست . خوشحال و مسرورم که مورد طبع ظریفتان واقع شد و بابی شد جهت مراوده انشالله همیشه ودر همه حال برقرار باشید.
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود