اشفتگی ، همه
از نفوذ ساکنین دهکده ی سنگ شده ی ذهن است
افکارِ تنک شده ی پشتِ پرده ی آن
فرمانده گانِ سمجِ قلدر پر اقتدار
در قافله ی در محاصره ی لک لک ها
سرسخت ، لجوج ، یک دنده
با واژه ، لحن ، قیود مدارا
و تلوین آرمان ها
در سیاهچالهای وحشت وتردید
باخواب سنگ پشت و باز و کبوتر
و حزنِ نامتعادلِ قرقاولهایِ جنون زده ی بی سر
بابهره بری واستثمارِ کوتوله درختان و گیاهان
ومرگِ توده ایِ پیش رسِِ آهوبره ها
باپشت نهادن برپنجره ی تمام نما
وپرده بر کشیدن بر سلاله ی چشم
وسمعک نهادن بر گوش های ناشنوا
باناشنیدن صدای رویش یک جوانه
تلاوت آیات یک درخت
بی خیره گی بر جاذبه های بی شبهه ی پر حیرت
بامنکوب کردن احساس ، در لمس یک شقایق
وتماشای شگفتِ اشتیاق پرواز شاپرک
در نشیب وفراز های نمور
به دنبال صید تیهوو کبک و قاصدک
باغچه
لگد کوبِ سختِ سهل انگاری ست
شادمانی
رخت بربسته از سرزمین مرغ های دریایی
باجدالهای قی آور
چشمِ بسته اساسِ جنگ آفرینِ تبانی ست
واز کوتاهی سرریز
باغ ها اسیرِ سبقتی مخوف ودهشتناک
درحیرت از آنم
هوس را ،
عشق انگاشته بر مذاق شقایق
باشخم بر بال پرستوها
دردشت های خفته ی بی بربط
پودِ هزار تویِ ملون
حایلِ سرسختِ مراقبتِ جهلِ
وخدا
تنزل یافته
با فهم ناقص باغ ، در پای سایه ها
وخدا مُرده (در فلسفه ی نیچه)
درمعبد ، کنشت ، خانقاه
دردیر ، در کعبه ، در کلیسا
و در قونیه
نزاع برسرِ تملکِ کاشیِ یک اسکلت است
بی درک و کشفِ صریح قیمومت معنی
مدفون در قبه الخضرا
سرگشتگی
همه از یورشِ قبایلِ وحشیِ ذهن است
به سرزمین آفتاب
بازمخت لایه های رشک و کین و عداوت
درعصر ناگزیر خلایق
بابافت های پرتُرَنجِ شهروندی
برطومار نوشته های مدائن
با رنج مصادره
ازازل تاابد !!!
باجنگهای بی کلام
بی خنکای ابروباد و درخت و باغ
تخلیه کن
تالاب پرخلل ضمیر مخلو ع خویش را
از وغ وغِ فریبِ ، فُک نانجیبِ
وشیطنت هایِ وقیحِ هرزه گرد آن
و قارقارِ کلاغِ روسیاهِ رویِ چنار
آنگاه ببین ،
هلول جبلت دیگر همنوای توست
آری ،
با تاکید موکد
محوِ مداخله یِ بی چندوچون آن ،
سبب تجربه ی
شادمانی و
جشن و سرورِبربادرفته و
صلحِ و آرامش ِجاودانِ جوانه ها ست
ما
گُم کرده ی منظومه ی عروج خویشتنیم
و شرط رسیدن به وصل آن
رهایی از شبکه یِ آزارِ این زا ئده است.
اربعین حسینی تسلیت
التمای دعای فراوان دارم
موفق باشید