چهارشنبه ۵ دی
دهر شعری از طوبی آهنگران
از دفتر دفتر شعر طوبی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۲۰ شماره ثبت ۸۲۰۴۴
بازدید : ۶۵۷ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
دهر
ما در این دهر ستم به کجا افتاده ایم
چرا از رفیق و حبیب ما جدا افتاده ایم
دل خوش روز و شب بود پوش و نوش
چه شد در بلاهای عجیب رو به فنا افناده ایم
خدا یا این خطر آسان رود
زاین همه شر به جزا افتاده ایم
خواسته پوشیم خرقه نام شرف
ما همه مهدن پاکیم از بها افتاده ایم
درس آموز ه مکتب آل علی بوده ایم ما
در پی این ما جرا ما کجا افتاده ایم
بهر این روزها بیا ر آیین شاهنشاهی
ببین شر جها ن چه روزا افتاده ایم
در کنار مردمی از درد می نالد همی
منتظر بر سوار زلجنا افتاده ایم
تمام مردمان بانک صباهش می زنند
خواب ناز دیگر تمام به بلا افتاده ایم
گر تو خواهی این مروت نیک باد
پیش تو تو هر چه خؤا افتاده ایم
بال زدن لر قید و بند این جهان
گر تو خواهی بی کراافتاده ایم
ما چه گوییم جز به عجز
به تمنای دعا افتاده ایم
به پناه توایم بی پناه هم نرویم
به همه دنیای درد به دوا افتاده ایم
نماندیم منتظر فردای زرد
چون به ایما تو بی بلا افتاده ایم
گوش مالی می دهی دست تو خوش
ما به کشتی نجا افتاده ایم
به راه نا روا گو نفس خود رو
به کوکب حمت بخشا افتاده ایم
باده فروشی گرکنی نزر نه عجب
به حول غلق به دریا شما افتاده ایم
از نا جوان مردی روزگار نا خرد
از ناز پروری به جفا افتاده ایم
آن سروده گفت قدر یک دیگر بدانید
که امروزه باید بود که به ما افتاده ایم
ای می دانی که خاک دخمه ما
چرا بی شفا افتاده ایم
این سر بی رها کجا بود
که از در بار کسا افتاده ایم
بگیر دامن نگردی آن رها
دمد بر خا که جا افناده ایم
ااین ظلمی که می سوزد تر وخشک
بی پا زهر که ما افتاده ایم
به راستی می زنیم درب میدان مهین
توصل می کنیم و به خاک افتاده ایم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.