چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر کورده وان فرجی (کورده وان)
آخرین اشعار ناب کورده وان فرجی (کورده وان)
|
تو رفتی ، بار محنت بر سرم از آسمان افتاد
بهارم زرد شد ، گلبرگهای ارغوان افتاد
.
چه کابوسی به رویای وصال عاشقان پُل زد؟!
که فالِ این جدایی در تهِ فنجانمان افتاد؟!
.
چرا خامُش شدی ای بلبل شیدای دل غمگین؟!
که در باغم طنین شوم بانگ زاغکان افتاد!
.
تو را جایی فراسوی افقهای زمان دیدم!!
وزآن دم آتشی در خرمن این خسته جان افتاد
.
همان دردِ غمِ عشقی که آتش زد به جانِ «قیس»
به جان و قلبِ این دیوانهی مجنون همان افتاد!!
.
تن و جان و قلم فرسودم و دم بر نیاوردم!!
و صدها موی سیمین لای موهای جوان افتاد !!
.
تحمل کردم و ماندم به پای عهد ننوشته!
اگرچه تیغ سختیها مرا بر استخوان افتاد!!
.
چنان قایق سپردم تن به موجت آبیِ زیبا!!
چه شد قایق شکست و بالهای بادبان افتاد؟!
.
در آغوشم گرفتی و یقین کردم که میمانی!!
چه کردم کاینچنین جانت به گرداب گمان افتاد؟!
.
کنون از من بریدی و مرا تا مرگ راهی نیست!!
که این غم در رگانم همچو رود شوکران افتاد!!
.
من آن برگم که در آبانِ پاییزی ملالآور
به دستِ باد دمسردی ز شاخش ناگهان افتاد!!
.
چنان دلبستهی دنیا که گویی تا ابد زندهست !!
ولی یکباره جان داد و به جمع رفتگان افتاد!!
.
به یادت هست لبهایت چه عهدی با لبانم بست؟!
«تمام بوسههایم بی تو سُر خورد از دهان افتاد!»
.
تو رفتی آسمانم تیره شد ، وز ابر حسرتها
طنین شرشر باران غم در ناودان افتاد ....
.
کوردەوان فرجی ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگزارم استاد گرانقدر ، مایه افتخار بنده هست | |
|
درود دوست و همراه گرامی ، سپاسگزارم | |
|
درود همراه عزیز ، زنده باد انسانیت ، زنده باد تمام ملتها | |
|
درود سرکار خانم فرشید فر گرامی ، همیشه بنده رو با پیامهای دلگرمکنندهتون خوشحال و امیدوار میکنید . خیلی ممنونم . خیلی هم ممنون به خاطر اون بیت زیبا و با احساسی که نوشتید 🙏🙏🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.