دوشنبه ۳ دی
استخوان زخم شعری از مبینا معدنی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۸ ۱۸:۱۲ شماره ثبت ۷۷۹۰۷
بازدید : ۳۷۸ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب مبینا معدنی
|
تو انچنان غمگين ، من همچنان خسته!
تو بي خبر از من ، كه موهام كجا جَسته!
من همچنان بي داد ، تو انچنان بي آر
تو همچنان از من ؛ دوري ، حتما ، انگار....
بيا و دردم باش ، زخمي نزن نگذر
من استخوانِ غم ، در زخمِ تو هستم....
آن شب كه تو رفتي ، بروز آمدن مُردم!
كه انگاري هستي ، توهم بودنت بستم...
زيپِ چمدانت، باز مانده اي در من!
سيگار هام خاموش، موهام را بي موج بستم!
اگر كه تو آيي، گويند من كيستم؟
تو در خانه خالي ،سايه لطفت بگو نيستم!
مبينا معدني
۱۶ ساله از تهران
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا سروده ی شما را خواندم
و لذت بردم
احسنت
موفق و موید باشید