كاري كن كه اين زن ز مرديِ بي نشان از تو نگذرد
كاري كن كه اين زن ز بي معرفت بودن ز مردش نگذرد
كاري كن كه نيمه گمشدهء گم گشته ام نشوي
ز نيمه راهي روز هاي بي كسي اي ام نشوي
كاري كن كه من غرق بوسه غير از تو نباشم
از فراق تو غرق دستمال هايي خيس نباشم
كاري كن كه پاي حرف هاي نامردي تو ننشينم
ز حرف هايي كه بوي عشق نميدهد ننشينم
كاري كن دلم راه بيراهه توِ دگر نشود
ز چشم هايت ديگري را مستِ مستان نشود
*كاري كن كه عشقِ بي عشقِ مردي دگر نشوم
*از دوري توِ من در نجس زار ها ، عاشق نشوم
كاري كن كه عشق ذهنم را از جا نكنَد
فرياد رفتن براي هميشه من را از جا نبَرد
كاري كن كه من خواسته هاي ناخواسته نشوم
دستانِ مردِ دگر شبهِ بالش هاي خيسم نشود
كاري كن كه دستانت يا من را بگيرد يا من را
كاري كن گرمي دستانت من را ياد كسي نياورد جز توِ را يا توِ را
كاري كن كه تعريف عشقِ را با لبخند براي ديگري گويم
با توِ بودن را براي بعد ها با براي توِ با قهقه بگويم
كاري كن خاطره هاي خوش زني شبيهِ من شوي
براي فردا ها ، بي خوابي هاي شبانهء عاشقي ام شوي
كاري كن كه بي لباسِ اما با عشقِ ميانشان رويم
اما براي بوسه هايت بي عشقِ راهي غير از عقل رويم
كاري كن بي توِ بودن را هرگز ياد نگيرم
براي ياد رفتن خودِ ، مبادا توِ را هميشه نبينم
كاري كن عشق را به هر زباني گفتند توِ را ترجمه كنم
گر نماني ، من را ديوانگي تا ابد تلقي كنند