سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        شماره هشتاد چهار ؛ گذشت عمر !

        شعری از

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        از دفتر دلسروده ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ۱۳:۱۹ شماره ثبت ۷۶۱۴۶
          بازدید : ۳۶۰   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        شماره هشتاد چهار    ؛    گذشت عمر !
         
        گذشت عمر بمن درس بیشتری آموخت
        برای ثروت دنیا رِهِ ستمگری آموخت
         
        به احتکار نمودن چنان شدم استاد
        دراین معامله هم سود بیشتری آموخت
         
        بجز صواب نگفتم دگر نمیگویم
        که این زمانه بمن هم دروغ پروری آموخت
         
        شدم چنان صمنی باحجاب زیور وار
        میان پرده مستور چو دلبری آموخت
         
        براه حج همه ساله روان شدم باعزم
        طواف کعبه چنانم بسر سری آموخت
         
        وقوف در جمراتم به هر جهت طی شد
        به انتخاب ذبیحم چو لاغری آموخت
         
        بمشعر و عرفاتم که جسم حاکم بود
        چپاولی که بفکرم تن آوری آموخت
         
        به داده ام به همه سیران ولیمئی بسیار
        برای دعوت مهمان چو ماهری آموخت
         
        توجهی که نکردم به قوم و خویشانم
        بسا زفقر که اقوام در به دری آموخت
         
        به پیش صاحب جاه مقام کرنش وار
        کمر دوتا شده رسمی زنوکری آموخت
         
        نشد که بسوزد دلم بیاد عطشان لب
        برای موقعیتم پای منبری آموخت
         
        برای قیمت اجناس را کنم افزون
        بجای عدل چنانم سخنوری آموخت
         
        بس است لب تو فرو بند زگفتنت(گمنام)
        یقین برای این غزلت نیز مشتری آموخت
        جمعه هیجده مرداد نود هشت.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ ۰۰:۵۹
        درود استاد عزيز
        بسيار زيبا و مبين مشكلات جامعه بود خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ ۲۱:۳۴
        درودتان جناب گمنام دوست گرانقدر
        بسیار زیباااااا
        قلمتان هماره جاری
        خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        يکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۴۰
        سلام :

        .......................... خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ ۲۲:۵۸
        درود برشما...استاد عزیز.... خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5