💠 تنهایی:
بی تو
تمام فصل ها را پیمودم
در آنچه مانده ام
تنهایی است.
💠 آخر دنیا:
آخر دنیا جای دوری نیست
آنجاست، که تو نباشی!
بعد از تو همه ی خیابان های شهر
کوچه ای بن بست شد
باور کن همه ی دنیا
بی تو
آخر دنیاست،
طولانی
بی پایان
بی برگشت...
💠 افطار:
رمضان شد
و من روزه دار نبودنت
هر شب
با خوردن حسرت نیامدنت
افطار می کنم
💠 دامن مادر:
زیباترین دشت
که مرا
تا ابتدای فصل سبزِ بهار می برد
دامن توست، مادر.
💠 بارانِ بوسه:
ببار
بر پهنای خشک صورتم
با بوسه های نمناک ات
تا باغ بنفشه
بترکاند لبانم را.
💠 خیاط شده اند چشم هایم:
خیاط شده اند
این پنجره ها
چشمهایم را
به راه آمدنت میدوزند.
💠 مردم چشمانت:
در طلوع آفتاب
زُل می زنم به چشمانت
آنجا که مردم اش!
هر صبح
سوره ی والفجر را،
زمزمه می کنند.
💠 آبی آغوش نیلگونت:
مرا از اینجا ببر
تا آبی آغوش نیلگونت
تنگاتنگ موج بازوانت!
لابه لای مرجان های سرخِ دامنت
شناور با ماهیان دستانت
مرا از اینجا ببر
مى خواهم بهشتم
در اعماق پیراهن تو باشد.
💠 بغضِ پنجره:
چقدر دل نازک شده اند
پنجره ها
بغضشان می گیرد
با هر قطره ی باران.
💠 مهاجر:
اصالتم،
کوه های زاگرس!
تن پوشم، بلوط های کهن
دلم اما، مهاجر...
#چامک
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
بسیار زیبا بود ند
دستمریزاد