💠 رد پای تو:
پر است
از رد پای تو
سنگ فرش خیالم
💠 صبح چشمان تو:
طلوع می کند
هر صبح
خورشید
به وقت چشمهای تو.
💠 حصارِ آغوشت:
در حصارِ گرمِ آغوش ات
تا ابد زندانی کن
همه ی آزادی ام را.
💠 ماه های نیامدنت:
تقویم
ماه هاست
نیامدن ات را
به رخ ام می کشد.
💠 کوچه ی بن بست نبودنت:
از تو
کوچه ای بن بست
سهم من می شود
پر از نبودنت.
💠 دلخوشی:
زیر باران دلتنگی
خیس از نبودن هایت ایستاده ام
هیچ سقفی
بر سرم،
دستانت نمی شود
برای آغاز دلخوشی
کافی است
دستانت سر پناهم باشد.
💠 اقلیم تن تو:
اقلیم تنت را می شناسم
مهربان و سبزي
ای یگانه ترینِ من
در میان ازدحام بیگانگان...!
تنها و تنها ایمان من،
لبخند توست...!
💠 ایوان حضورت:
کاش دیوار فراق ات
کوتاه تر بود
تا سرک بکشند
شعرهایم
به ایوان حضورت.
💠 طعم شیرین تو:
شیرین میکنی هر شب
خواب هایم را
دهانم
طعم تو را می دهد
هر صبح!.
💠 بی قراری:
چنان پیله کرده
مرا، دلتنگی
که هزار پروانه ی بی قراری
دوره گردِ شمعِ وجودم شده اند.
💠 مقيد به آمدن:
در نهادِ كدامین حادثه
قيدت كنم؟
تا تو،
مقيد به فعل آمدن شوي!
💠 قابِ خیالت:
نیستی تا به آغوش بگیرمت
اما خیالت
قاب شده بر دیوار ذهنم
و در این غربت
دلخوش به آنم.
💠 همت آمدنت:
کمر بسته ام
به همت آمدنت
دلتنگی های بسیار را
💠 آغوش تو دریاست:
در نگاهم
آغوش تو دریاست
و موجهایش، موهایت
که من
دل به دریای تنت زده ام.
💠 دلگرمی به آمدنت:
آفتابی شو
در این سرماي فراق
حوصله تنهایی ام سَر رفته
دلگرمی ام
به آمدنت دل خوش است.
#چامک
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
بسیار زیبا و دلنشین بود ند