چهارشنبه ۵ دی
مرگ یک آواز خوان شعری از پارالاین
از دفتر عاشقانه نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۸ ۱۷:۲۷ شماره ثبت ۷۴۱۲۶
بازدید : ۳۳۴ | نظرات : ۲۵
|
|
یه بغضی تو گلوم آروم نداره
همین درد منه درمون نداره
یه عمری من صدای درد بودم
نفسهای غروب مرد بودم
یه عمری خوندمو دردم سبک شد
چه جوری تو بگو طاقت بیارم
توُ این گوشه دیگه صبرم تموم شد
دارم میرم، میشه یکباره دیگه
بزاری دستت و آروم رو دستام
تو لحظه فقط از کل دنیا
دوباره من همون احساس و میخوام
میشه سر رو بزاری روی سینم
دلم میخواد که اینجوری بمیرم
دلم تنگ میشه از ندیدن تو
برای خنده و رقصیدن تو
منو از خاطرت جوری ببر که
نمونه عطر من رو پیرهن تو
دوباره دست بکش به روی موهام
نکن گریه که من اینو نمیخوام
میشه بازم درِ گوشم بخونی
که عمر و زندگیم واسم بمونی
تقدیم به آوازخوانی که در بستر بیماریست
|
نقدها و نظرات
|
سپاس | |
|
فدای شما | |
|
سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود