دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
سرزمین آریایی
ای سرزمین آریایی
هیچ میدانی
اندرجهان توآشنایی
به خوشنامی
مهدفرهنگ خوبانی
و
کوه ایمانی
تاریخ گواه ملک شاهانی
خورشیداسلام تابیدبه بامت
عاشق شدی توعاشق مولا
علی علی جوشاه مردانی
...وطنم ای رگ وریشه ام
توایرانی
ایرانی آزاد
زادگه دلیرمردان وشیرانی
پراستقامت باصلابت
پرشکوه.سرسبزوخرم
جاودانی
چه کرده اندتراسیه رویان
چرانالانی
چنین حیرانی
گم کرده راهی ره مینمایی
ره راچه مانی
...وطنم ای جان وتنم
امروزدربندخدعه ی ناشناسانی
اندوه ودرد برتوطولانی
کاسه ی صبرلبریز
و
غم رابه دیده ی ترمی خوانی
وطن توخانه ی امن شیرانی
توایرانی
ایرانی آزاد
دشمنت کرده دوره
نقشه ی قتلت کشیده اهرمن باز
ماراباکی نیست
رخصتی ده تابخوانیم شیرانت را
آرش...کاوه کجایی
رستم دستان بیداری
گرزبدست میان میدانی
وطنم ای جان وتنم
نیک میدانم ومیدانی
باردیگرپوزه ی دشمن
به زمین می مالی
آنگاه می آیدبهارسبزوخرم
به شیدایی
می رودزمستان سردوطولانی
روسیاهی به زغال می ماند
و
به عدوکوس رسوایی
رقص شبنم روی گل
خنده ی کیهانی...
بهاالدین داودپور.بامداد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
مبین مشکلات جامعه