سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دریای امن

        شعری از

        حسن عباسي

        از دفتر غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۲ تير ۱۳۹۷ ۲۳:۱۰ شماره ثبت ۶۶۲۵۶
          بازدید : ۴۷۰   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        لطفا بیا و عاشق من باش مثل قبل
        غمخوار و یار صادق من باش مثل قبل

        چون قایقم به ساحل امنی نمی رسد
        دریای امن قایق من باش مثل قبل

        لکنت گرفته از غم دوریت شعر من
        فریاد شعر ناطق من باش مثل قبل

        " بیمار خنده های توام بیشتر بخند "
        اصلا پزشک حاذق من باش مثل قبل

        رفتي و دست گرم تو روزي ي من نشد
        برگرد و دست رازق من باش مثل قبل 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۱۵:۱۹
        سلام استاد
        بسیار بسیار زیباست ،مثل قبل،
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۲۱:۲۰
        درود بزرگوار
        زيبا و شورانگيز بود
        مثل قبل خندانک خندانک خندانک
        غلامعلی همایونی (شمیم)
        چهارشنبه ۱۳ تير ۱۳۹۷ ۱۴:۲۹
        سلام و عرض ارادت
        خداقوت و دستمریزاد
        احسنت
        عزت زیاد
        ⚘⚘⚘
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4