تا که جان از یدِ جانانِ جهان در بدن است
نقش تصویر تو در آینه ی جانِ من است
جانِ من لایقِ پندارِ تو هرگز نَبُوَد
هم عنایت زِ تو پیمانه ی جان را ثَمَن است
دیگران صورتِ بی جان و تو صورتگرِ جان
آن که نقش از تو ندارد به گمان اَهرِمَن است
عاقلان را به نظر گر چه مُعمّا شده ای
عاشقان را خبر از وصفِ جمالت عَلَن است
کعبه منظورِ نظر باز و به ظاهر نظر است
هر کس از باطن مَنظَر گذرد او شَمَن است
در طواف ار چه به دورت همگی حلقه زنان
وَرنَه مقصود در این دایره ساکن شدن است
هرگزم یادِ تو بیرون نَروَد از دل و جان
زان که مِهرت صَنما هم چو گل اندر چمن است
این سروده فایل صوتی دارد
دکتر نادر مسلمی ( ن م قطره )
خوانش بانو فریماه
سلام و عرض ادب استاد مسلمی مثل همیشه غزل های هم از کمال جمال وهم از تمام کمال برخوردار است و شما راه نقد را بر هر مخاطبی میبندید بر قرار باشید و همیشه بر فراز
شاعز گرانمهر استاد مسلمی غزیز با سپاس از آفریتش این آفریده ی ناب و معنا گرا که با مهارتی خاص در قالب غزلی زیبا ٬در خور درنک و تحسین بر انگیز پرداخت شده . جا دار دا از بانو گرانمهر برای دکلمه ی این اثر ارزشی تقدیر به عمل آید. متشکرم سلام
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.