سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 29 فروردين 1404
  • روز ارتش جمهوري اسلامي و نيروي زميني
20 شوال 1446
    Friday 18 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

      جمعه ۲۹ فروردين

      محاکات

      شعری از

      صحبت پارکی ( صُبی )

      از دفتر رنج طلوع نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۶ ۱۲:۰۶ شماره ثبت ۵۷۱۷۰
        بازدید : ۹۴۵   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر صحبت پارکی ( صُبی )

       
      خانم!
      در روند رویا رویی با من
      مثل شیرین
      تو چقدر رویایی
      این روزها
      قهوه ی تلخ خیال ام
      کمی قند می خواهد
      لبخند می زنی!
      /
      ۲
      از راه که رسیدی
      به خاک پای تو
      تیمم ساختم
      بی آنکه
      نمازت بداند
      به دل شکسته ام
      افتداء می کند !
      /
      ۳
      تنهایی
      یعنی
      اعتراف به زیبایی
      آنگاه که
      مرگ
      پیشنهاد تازه تری دارد
      /
      ۴
      ای علت علیل
      در دامنه ی دال های بی مدلول
      بگو:
      در صیرورت* زلال کلام
      چگونه!
      محاکات* معلول را
      مولود بینا متنی نمی دانی!
      /
      ۵
      خود را
      از بند ناف کودکی اش
      آویخت

      باکره ای غمگین
      که جنینی بی جان
      مدام
      در او قدم می زد
      -------
      صُبی
      پ - ن :
      صیرورت : جاری
      محاکات : با تعریف فلسفی : تقلیدعکس ‏‎Sobi Sohbat‎‏
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

      نگار از ساحل احساس رد شد اا چه زیبا خوب بودن را بلد شد اا نگاهم چون که بر چشمانش افتاد اا همه حسم به او افزون ز حد شد اا از کتاب دل گویه های بانوی احساس اا درود و شبتان آرام نابیان گرامی
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      تو را شادی مرا غم آفریدند ااا کنارِ اشکِ نَم نَم آفریدند ااا بداهه سپاس آذردخت مهربان خانم مهندس عزیز محبّت دارید نازنین خواهرم ااا خداریارتان
      سید مرتضی سیدی

      من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
      آذر دخت

      درود و عرض ادب ااا سلام استاد بانو کوهواره عزیز شب شما هم بخیر و ایام به کامتان عزیزم
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      د ااا یخی به نزدِ آفتاب میآیَد ااا صدای چکّه های آب میآیَد ااا از مِناره ی صحنِ گنبدطلا ااا صلّ علی ابوتُراب میاید ااا از نفَس دلِ شکسته ی من ااا حدیثِ سُرخِ تَب و تاب میآیَد ااا بخشی از یک غزلم ااا سلام و عرض ادب شب و روزگار همگی شما گرانقدران در پناه امن الهی بخیر و خوشی ااا بدرود

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1