ارژنگ
وصف حیرتزای ورق !
ضجه ممتد قلم در
سماع جملات !
اشک فرومرده جوهر
بر مقبره کتاب !
سقوط دهشت ناک چشم
بر کویر صفحه !
هماهنگی زیباترین مژه
با بلندترین قطار حروف !
سبک موزون نیما در
باغچه شعر !
سال خشکسالی تذهیب در
حاشیه ارژنگ !
نشخوار نون در مزرعه قلم !
متعالی ترین نوع رویش در
کتاب وحی !
چه تلاقی زیبائیست بین
نقطه و سرخط .
ای متعالی ترین معجزه لحظه !
ای تکلم زاده حرا پرور !
روح و روانم را
به حال خود رها مکن .
من معلول کدام علت هستم
که در سرداب درون
کماکان در فریاد به سر میبرم .
من واکنش کدام کنش هستم که
چنین در حسرت قطره ای زمزم
میلرزم .
ای آفریدگار تکلم
این تنها یادگاری ست
که از پدرم دارم
مرا با او در تنهایی هایم رها کن و
این خلوت را از عاصی ترین موجودت مگیر
میخواهم در این فصل یخبندان
شکوفه ای بیابم تا مرا
بیاد بهار اندازد .
تو شیرابه های شیونم را از من بپذیر
که محتاج مقبولیت
تو هستم .
ای تنها ماندگارترین هستی
مرا به حال گمراهی خود رها مکن
که ثقالت عزلت تنها
میراث درگذشته گانم است .
آمین
باقر رمزی باصر