سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نمیزارم که برگردی!

        شعری از

        دنیا حریفی

        از دفتر بارانه های دنیا نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۴ شماره ثبت ۴۷۴۰۵
          بازدید : ۷۰۰   |    نظرات : ۷۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر دنیا حریفی

        سراپا نفرت و دردی                            نگاه کردی به خود، در آینه قدی؟
        چرا مغزم شده پنچر                           نفهمیدم که نامردی
        همه ادیان را گشتم                            خیانت را به هر دینی
        حسابگر شدم،دیدم                             ندارد راه توجیهی
        خیال کردم تو همدردی                        ولی افسوس، تو  هم دردی 
        حالا که شب به شب رفتو                    تو هم تنهایی سرکردی
        توی تنهایی میپوسم                            نمیزارم که برگردی...
                                                                                                  دنیا حریفی 10/ خرداد / 1395
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        مهدی حریفی

        ،

        حسن بذرگری(آیین)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        دنیا حریفی

        ،

        نیره ناصری

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        محمد مير سليمانی بافقی (باران)مدیر

        ،

        لیلا باباخانی

        ،

        الهام راسخی

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        مصی ابراهیمی

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        سمیرا شریفی (آسمان)

        ،

        سید رضا کاظمی اندبیلی

        ،

        الیاس بشری

        ،

        میر حمیدرضا حسینی

        ،

        فاطمه دشتی

        ،

        جوادمهربانی تنها

        ،

        عليرضا حكيم(مدیر)

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        سیدظریف چشتی (مودودی)

        ،

        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

        ،

        مهدی ایران نژاد پاریزی

        ،

        غلامرضا کفائی(کویر)

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        حسین پور

        ،

        زهرا حسین زاده

        ،

        مونا فریدونی

        ،

        جلال پورسلیمانی

        ،

        محمد عظیمی زاده

        ،

        امید مرادی

        ،

        مازیارملکوتی نیا

        ،

        روحیا لرستانی

        ،

        بهروز هواسی

        ،

        فلاح رمضانی(عاشق)

        ،

        فرشته مینودری

        ،

        امان آزادبخت

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۰۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود دنیا ی عزیزم خندانک خندانک
        شعر زیبایی بود
        آفرین خندانک خندانک خندانک خندانک
        البته دراین بیت
        توی تنهایی میپوسم نمیزارم که برگردی...
        کلمه ی توی ویا نمی زارم زبانش عامیانه است ودرغزل درستش اینه که
        بگویی نمی گذارم
        شعرت درواقع شبیه ترانه بود وزبانش عامیانه وخیلی
        وزیباااااا اما درغزل اینگونه نبایدباشه خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ودیگه اینکه زبان غزلت خیلی لطیف وشیرینه و استفاده از کلماتی مثل پنچر درغزلی اینچنینی از زیبایی کارمی کاهد
        وبهتره ازیک کلمه ی لطیف تر استفاده کنی
        ودیگه اینکه اگر مصراع هارا زیرهم بنویسی خیلی بهتره وبهترومرتب ترارسال میشه تو سایت
        الان برای من شعرت بهم ریخته است وعلتش هم اینه که مثل کتابای شعر مصراع هارا روبرو نوشتی وجاکم اورده توصفحه
        البته این اشکالات کوچک دراشعار همه هست وکم کم درست میشه
        ببخش عزیزم که جسارت کردم کمی
        می دونم روحیه ی نقد پذیری داری ومشتاق اموختن ورشد
        وچون استعدادتم خوبه دلم می خواد روزبه روز بهترشه اشعارت نازنینخندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        موفق باشی مهربانوخندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۰۲
        درود بانو
        ترانه ای زیباست خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۲۵
        سلام
        توضیحات خانم عجم در باره ی این شعر دقیق و روشنگرانه هستند ضمن اینکه در مصراع :
        خیال کردم تو همدردی ولی افسوس تو هم دردی
        بهتر است اینگونه باشد:
        خیال کردم تو همدردی ولی افسوس خود ِ دردی
        چون در نگاه اول همدرد به معنا استنباط می شود
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۰۹
        سلام بانو
        درود بر شما
        نمیدانم چرا شاعران جوانی چون شما اسرار به سرودن شعرهای بلند دارید،در حالی که با شعرهای کوتاه خیلی بهتر می توانید پله های ترقی را پشت سر بگذارید.
        بنظرم باید مطالعه ی شعری خود را افزایش دهی و فعلا شعرهای کوتاه وچند بیت بنویسی .
        موفق باشید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی حریفی
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما...مرحبا
        حالا که شب به شب رفت و
        تو هم تنهایی سرکردی
        توی تنهایی می پوسم
        نمیذارم که برگردی خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۴۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک قشنگ بود بانو ولی احسال میکنم یک سنگین بود
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۵۷
        معنا و احساس درون اثر ، یعنی جان اثر قابل فهم و درک بود ولی برای انتقال این حس با ارزش و قیمتی به عناصر واژه ای متناسب نیاز است که حس لطیف و زیبای شما را روان تر و صیقلی تر به جان خواننده منتقل نماید. من فضای شعر و قصه آنرا فهمیدم و با آن همراه شدم و از انرژی و استعداد شما یقین دارم که همه شاهد استعدادی دوباره خواهیم بود . درود بر شما خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۴۷
        سلام و درود بزرگوار طعم خوش سروده تان را فراموش نخواهم کرد
        مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شعر حقیر با عنوان (مفتی و زاهد) هم نیاز به نقد دارد لطفا گوشه چشمی داشته باشید
        ممنونم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۴۹
        درود بر بانوی بزرگوار

        قلمتان سبز خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۵۸
        سلام
        و ممنون
        من با خانم عجم موافقم
        زبان غزل نبود.
        البته من مرجعی ندارم از اینکه غزل عامیانه نباید باشد
        ولی به هر صورت زیبا بود
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۲۸
        سلام ودرود
        ای کاش می شد غزل هم عامیانه گفت من هم اینطوری می پسندم وقتی راحت بتونی تو غزل حرف بزنی خیل خوب می شد شاید سبک جدیدی درست شه به روزی
        می خواستم پرنده ی خوشبخت بام شم
        با عاشقی زبانزد هر خاص وعام شم
        می خواستم اگر که خدا خواست با تو باز
        حتی برای یک دفعه هم هم کلام شم
        اما نشد نشد که بمانم کنار تو
        یا دست کم رفیق توی بی مرام شم
        گفتی برو که عشق فقط توی قصه هاست
        من قصه ام بیا وبخوان تا تمام شم
        کافیست پشت پنجره باشی عزیز تا
        با یک نگاه عاشق تو التیام شم
        من دوست دارم اینکه بیایی و باز هم
        با وعده های سبز و قشنگ تو خام شم
        می ترسم اینکه آه مبادا بدون تو
        حتی برای اینه ها هم حرام شم
        حقم اگرچه بی کس و تنها شدن نبود
        مگذار بی تو طعمه ی هر صید و دام شم
        انگار آرزوی بزرگی ست اینکه من
        می خواستم پرنده ی خوشبخت بام شم
        این غزل با ویرایش در کتاب هوای بیست سالگی بنده چاپ شد و ردیف عامیانه (شم) به شد تغییر یافت با کلی تغییر !!!
        از این دست اشعار بسیار سرودم حیف که مورد قبول نیست !

        شعر شما هم همین طور من که دوست داشتم از دل بر آمده بود و بر دل نشست
        موفق باشید
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۵۹
        سلام
        منم با خانوم بابا خانی موافقم
        امیدوارم روزی برسه که تو غزل اینهم مورد قبول باشه
        دعوتید به جرعه ای از نوشته هایم که نقد زیبایتان را میطلبد
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۱۶
        سرکارخانم حریفی، بانوی گرامی، سلام علیکم.
        ...................................................................
        جناب آقای حریفی عزیز، درتوصیفاتِ زیبایشان ازشما.....به مواردِ بسیار خوبی اشاره نموده اند که ، خیلی هم بجاست.....چراکه به این شکل.....برای خواننده ی اشعارتان ....دریچه ای دیگربازنموده اند .....(باید ازایشان هم تشکّرنمود......)وحالا منِ حقیرباید ازشما گلایه کنم........(شاید به نظر،بی ربط بیاید) ولی، انتظارم ازشما بیشترشد......شما، که قلم به دستید خدای راشُکر.......(وصد البته ، بامطالعاتِ زیاد) ......خودتان باید متوجّه باشید ، قوانینِ مربوط به قوافی را......کم وزیاد شدنِ وزن را، ووووووحتماً درین زمینه ها....خوانده اید.........(چشم خرّه ویاچشم غّره را، به سمتِ .......بگیرید ،نه من...)........(ببخشید اگردیوانه) حرفی راکه دیگران نمی گویند،....می گوید........(حرجش نیست)........بنویسید.......بخوانید......و(اگرلازم شد، پاره کنید وبریزید دور......) تابشود انچه که باید....که خواهدشد....ومی توانید......یاعلی.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۱۶
        عرض ادب و احترام سرکار خانم استاد حریفی
        بی نهایت هنرمندانه است :
        خیال کردم تو همدردی ولی افسوس هم دردی
        جناس تام ......احسنت و احسنت
        و از درونمایه ی شعر لذت بردم .
        ولی با نظر سرکار خانم استاد عجـــــــــــــــــــــــــم موافقم
        هر قالبی از شعر سبک و سوق خودش را دارا است .
        ترانه ترانه است ..... غزل غزل
        همانند : یونس یونس است و دنیا دنیا ...
        تو خود بخوان ازین مجمل ............... خندانک خندانک
        الیاس بشری
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۲۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فاطمه دشتی
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جوادمهربانی تنها
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۴۰
        من هم مثه شما دوست دارم سبکی داشته باشم به میل وطبع خودم خوشحالم که شهامت دادروجود من پربار کردی موفق باشی
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۵۶
        درود خواهر گرامی
        بسیار زیبا و پر احساس سرودید
        که با عمل به راهنمائی های راهگشای اساتید بزرگوار زیباتر هم می شود...
        سیدظریف چشتی (مودودی)
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۱۱
        سلام
        بسیار زیبا سرودید
        به اشعار درویش دعوتید
        خندانک
        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۷:۰۳
        بسیار زیبا بود ولی اگر مکنونات قلبی خود را در قالب ترانه می سرودید بسیار زیباتر جلوه میکرد موفق باشید و نویسا . خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        غلامرضا کفائی(کویر)
        يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۱۸
        درود سرکار خانم حریفی
        زیباست
        محمد عظیمی زاده
        چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۹
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        بهروز هواسی
        دوشنبه ۲۸ تير ۱۳۹۵ ۰۸:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8