سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    بزن به عشق توسّل، چهارقُل بس نیست

    شعری از

    وحیده پوربافرانی

    از دفتر غزل پاره نوع شعر غزل مثنوی

    ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۲۷ شماره ثبت ۴۳۴۶۰
      بازدید : ۷۸۳   |    نظرات : ۴۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر وحیده پوربافرانی

    دلم گرفته به شدّت کمی نگاهم کن
    به خنده ای به سلامی تو روبراهم کن
     
    دلم گرفته از اینجا مرا ببر با خود
    که غنچه های محبّت، نصیبِ سرما شد
     
    ببر که عشق ببارد نه سیل تنهایی
    از این دو چشمِ به راهِ پر از شکیبایی
     
    ببر که رقص قشنگت به ساز من باشد
    شکوهِ چترِ حضورت حفاظ من باشد
     
    مرا میان زمستان رها نکن سرد است
    زمانِ وسوسه ی گرگهایِ ولگرد است
     
    برای گلّه ی چشمم کمی شبانی کن
    رسیده درد به ریشه تو باغبانی کن
    ...
    قسم به بارقه های نگاهِ سوزانت
    به آن طبیعتِ وحشی میانِ چشمانت
     
    به دستهات که مخمل کنارِ آن ماهوت
    به قامتت که سرم را کشانده در هپروت
     
    به دانه دانه شِکَر در کلامِ تو شیرین!
    به خنده های دل انگیزِ پسته ای نمکین
     
     
    به بوسه گاهِ هوسناکِ چالِ گونه ی تو
    به مارِ غاشیه ای در پناهِ پونه ی تو!
     
    به غیرِ سایه ی افرایی ات پناهی نیست
    در آسمانِ تخیّل به جز تو ماهی نیست
     
    به هر کجا و همیشه تو روبرو هستی
    همان ستوده ی دلخواهِ ماهرو هستی
     
    تویی همان که نشاءِ "دوباره بودن" کاشت
    درونِ قلب زمینی که میلِ مُردن داشت
     
    تویی همان که ربودی فروغ از خورشید
    خوشا به حال زمینی که دورِ تو چرخید
     
    بگو بدونِ وجودت چگونه سر بکنم
    چقدر پنجره ها را به اشک تر بکنم
     
    به شعرهای پُر از تو اگر نیاویزم
    یخی به قاعده ی انجمادِ تبریزم
    ...
    پُر از هوایِ گمانی پِر از تبِ تردید
    نفیرِ دلهره هایت به گوشِ شهر رسید
     
    به دارِ تنگِ تعلّل معلّقی انگار
    خدایِ سفسطه! دست از بهانه ها بردار
     
    تو را به حالِ غریبم که سخت می پُرسی
    به ریسمانِ مقدس که آیة الکرسی
     
    به آیه آیه تسلّی، جنابِ حضرتِ هود‍!
    به لحنِ حنجره ات با هویتِ داوود
     
    دو دل نباش که اکنون زمان آغاز است
    مسیرِ عشق به رویِ نگاهِ ما باز است
     
    بر التیامِ وجودی که غرق بی تابیست
    بزن به عشق توسّل چهار قل بس نیست
     
    بزن به عشق توسل که پر بگیرد عشق
    از آفتابِ اراده ثمر بگیرد عشق
     
    رها کن این گله ها را که بشکفد زنبق
    که مانده عشق جنینی در ایستگاهِ عَلَق
     
    کنارِ دغدغه هایت مرا تحمل کن
    جوانه ای شو میانِ وجودِ من گُل کن
     
    درونِ کوره ی آغوشِ خود مرا بپذیر
    که هیچ شعله ندارد به خشتِ من تأثیر
     
    به جز تو نقش به بومم نمی نشیند قول!
    کسی به زیرِ قدومم نمی نشیند قول!
     
    اگر تو سایه شوی سر به راه می مانم
    تو کهربا صفتی با تو کاه می مانم!
    ...
    دلم هوایِ عسل از لبِ تو را دارد
    ویارِ شعله وری در تبِ تو را دارد
     
    چه ساده توبه شکستم برای فتحِ لبت
    خدایِ خانه بمانی تمامِ من طلبت
     
    خدای خانه بمان یا مرا ببر با خود
    به پایِ شوقِ حضورت تنم تمنّا شد
     
    کنارِ من که بمانی بهار می مانَد
    نگاهِ من به نگاهت دچار می مانَد
     
    هر آنچه آینه وقفِ نگاهِ محجوبت
    نگاه کن به نگاهی که گشت مجذوبت
     
    بهشت نذرِ اتاقی که غرقِ بودنِ توست
    مرا ببر به جهنم اگر همان تنِ توست!
     
    ۵
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    احمدی زاده(ملحق)
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۲۳
    سلام خیلی بلند بالا و زیبا سرودید موفق باشید مهربان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۲۶
    مرا میان زمستان رها نکن سرد است


    زمانِ وسوسه ی گرگهایِ ولگرد است





    برای گلّه ی چشمم کمی شبانی کن


    رسیده درد به ریشه تو باغبانی کن
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    درود بانو خندانک
    بسیارزیبا بود
    احسنت خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۰۶
    درود بانو
    مثنوی زیبایی است خندانک خندانک خندانک
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۴۹
    سلام
    زیبا بود افرین و دروود
    امیر جلالی( ا م دی )
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۹
    مرا میان زمستان رها نکن سرد است
    زمانِ وسوسه ی گرگهایِ ولگرد است
    ...............................................................
    به آیه آیه تسلّی، جنابِ حضرتِ هود‍!
    به لحنِ حنجره ات با هویتِ داوود
    دو دل نباش که اکنون زمان آغاز است
    مسیرِ عشق به رویِ نگاهِ ما باز است
    .............................................................
    اگر تو سایه شوی سر به راه می مانم
    تو کهربا صفتی با تو کاه می مانم!
    ................................................................
    بهشت نذرِ اتاقی که غرقِ بودنِ توست
    مرا ببر به جهنم اگر همان تنِ توست!
    ...................... ............................
    دوست عزیز و شاعر ارجمند به هر کدام از این حرف ها که می رسیدم دقیقه ها به خیال می رفتم... خیلی خیلی زیبا بود و دلنشین نیز... درود بر شما خندانک
    بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۴۸
    درود برشما پیروزباشید خندانک
    مهدی صادقی مود
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۴۸
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    درود برشما
    بسیار زیبا بود
    خیلی لذت بردم
    احسنت
    خندانک خندانک
    خندانک
    مسيحا الهیاری
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۰
    شعر روان زيبا و دلربايي بود آفرينننننننننننننن خندانک
    مسيحا الهیاری
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۳۴
    ديدم دلت گرفته امدم و نگاهت كردم
    با قاه قاه ممتد و خنده روبه راهت كردم
    اصلا بيا برويم از اين حوالي شوم
    پشت درياها شهريست كه به نامت كردم
    تو را ميان زمستان رها كنم ؟ هرگز
    تمام گرگهاي زمين را خودم به دامت كردم ......سخته واقعا آفرين خندانک
    آرش غفاری درویش(منتظر)
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۵۷
    آموختیم و لذت بردیم خندانک خندانک
    خندانک خندانک

    وحید کاظمی
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۴
    خندانک خندانک خندانک

    درود بر شما استاد گرامي

    هيچ چيز نميتونم بگم جز اينكه عالي بود

    منتظر آثار بعديتون هستم

    خندانک خندانک خندانک
    حسام الدین مهرابی
    شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۲۰
    بسیار بسیار بسیار زیبا و پر از شور و احساس
    بی گفتگو فوق العاده بود
    به ویژه آنجا که فرمودید:
    ****مرا میان زمستان رها نکن سرد است
    زمانِ وسوسه ی گرگهایِ ولگرد است****
    محسن زندی
    يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۱۸
    سلام
    احسنت
    هزاراحسن برشعرت واحساست
    مویدباشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    مسعود احمدی
    يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۵۶
    چشم هایم را می بندم
    تا مخفی شوی
    می شمارم :
    یک
    دو
    سه
    .
    .
    .
    .


    یکی انگار
    در قلبم
    پنهان شده است !

    مسعود احمدی
    درودت باد
    فریبا غضنفری  (آرام)
    يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۴۵
    عالی عالی عالی...
    دروووودها بانو جان خندانک خندانک خندانک
    سروش کیومرثی
    يکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۰۸
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0