يکشنبه ۲۷ آبان
آرزویی نیست مرا شعری از سکینه تاجمیری (نوا)
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۷:۰۶ شماره ثبت ۳۲۵۱۲
بازدید : ۵۷۴ | نظرات : ۳۴
|
دفاتر شعر سکینه تاجمیری (نوا)
آخرین اشعار ناب سکینه تاجمیری (نوا)
|
دلم جویای شادی بود و شوق وعشق و اطمینان
وفا می خواست و یاری ،که پایندست تا پایان
دلم جویای عشقی بود که لبریز می کند جان را
توان در من نباشد تا کنم این عشق را کِتمان
همان احساس معصومی که مَعجونِ وفا باشد
که ریشه گسترد درخون وآموده شود با جان
دلم پربود از خواهش وبودم دورازآرامش
طبیبی بود لازم تا که دردم را کند درمان
مرا حاجت به یاری بود،کزغمها کند دورم
که من او را نفس باشم مرا اوشوق و پشتیبان
نمی دانم چه کردم که خدا بر من نظر کرده
که هرچه خواسته بودم من به من کرده عطا آسان
توگشتی هستی قلبم تو که مفهوم انسانی
زاوّل بوده پیدا که تو می مانی سر پیمان
صفا و عشق و اطمینان به یکباره به من دادی
وفا داشتی،امان دادی و شوق و باور و ایمان
تو بستی دفتر دنیا فقط به خاطر عشقم
گرفتی رو از آسایش،نگرداندی به هر تاوان
ز هنجارو ز آیین چشم پوشیدی تو بهر من
نباشد باک در تو از مَلامت های این و آن
ندارد جای حیرت گر برایت بگذرم از خود
اگر گویم صلاحم را به از من دانی، نی بُهتان
سِرشت خود سِتیزم را تو صبر و صلح آوردی
ضَمیر بی »نوا»یم را عطا کردی سر و سامان
چه می خواهم؟از این بهتردگرنیست آرزو درمن
توراخواهم چولیلی ومرا خواهی تو مجنون سان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.