دوشنبه ۳ دی
شعر نگو برادر شعر نگو .. شعری از داریوش پورافشار
از دفتر انسوی دیروز نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۵۲ شماره ثبت ۱۶۷۵۷
بازدید : ۹۶۷ | نظرات : ۴۳
|
دفاتر شعر داریوش پورافشار
آخرین اشعار ناب داریوش پورافشار
|
شعر نگو برادر
شعر نگو )
مردم به خود میگیرند شعرت را /
تو از یه گوشه از حادثه دم میزنی
و برای گفتند ساعتها به قلب - قلم میزنی
تا که اسم انسانیت را به نامت بیامیزی /
اما انان سنگ پایت میشوند
برایت نامه ی با خنجر پست میشوند
و تو را محسود محکوم میشوند /
شعر نگو- دم نزن - مسکوت بمان
همان بهتر غرق شوی
درون دریای که کوسه ها خوراک ماهیانند /
و لال شو برادربه جد گویمت
دلشان تنگ میشود برایت /
مگر کم گفتی از مرامو معرفت - رفیق ... ها؟
آخر چه شد,
گفتند: هه طرف چه ابلهيست ( ک..... ) شعر میگوید یه ریز /
خلاصه ,
بیا شعر را سجده کنیم /
که سی سال عمر گذشت
هیچ نیاموختیم
سالی را شعر گفتی
یه ساله ره سی ساله اموختیم /
و .. دگر بس است .
بیش گفتن
نفرتت میشود
به زیستن
و عاشقت میکند
به گور خفتن ./
شعر نگو برادر شعر نگو .
2013/8/12 Darioush
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.