دوشنبه ۳ دی
عشق به تو بود که ریشه مغزو سوزوند. شعری از داریوش پورافشار
از دفتر انسوی دیروز نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۳۱ شماره ثبت ۱۵۹۲۹
بازدید : ۷۱۶ | نظرات : ۲۸
|
دفاتر شعر داریوش پورافشار
آخرین اشعار ناب داریوش پورافشار
|
غم نگات تو چشام غریبونه مرد
منم ی گوشه نشستمو سیگار منو خورد
به هر دری که در زدم بسته بود
یعنی برو گم شو حق تو مرد
ولی من تموم خط فاصله هارو پر کردم
رو سر در همشون اسم تو رو حک کردم
یادم نرفت چه اونور چه اینور دنیا
که تو باس باشی حتی به وقت خوشیا
لحظه ها بی تو هرگز سر نشد
حتی ساز گیتارم به عشقه تو راک میشد
بعده تو
عهدی بستم با قلم دل بی شیله پیله
تموم واژه ها به عشق تو به شکل کلمه
اونم باس رو سر در قلبم حک بمونه
اره عشق به تو بود
که ریشه مغزو سوزوند
شهامت میخواد گفتنش اما هنوز
عکستو رو چش میگیرم تا خود صبح
ولی قسم به خاک تنت وطن
دل از تو نکنم تا خوابی به کفن
۲
هنوزم غمینم
به وسعت مرگ یه رویا
سقوط لا پی جای خاطره ها
مثل لحظه ی چش تو چش شدن
کوری مغز دلو نفهمیدن
سه سال شد، که ازت دورم
پای حبست نفس نفس جون میدم
مث سهراب
دردامو نقاشی کردم
غروب شدی
رنگ دریا رو تدایی کردم
ولی دیگه خسته ام ، بریده ام
میخوام دوباره با تو یکی باشم
اینبار تو شعر بگی من قافیه باشم
تو نفس بکشی من زنده باشم
زنجیر بشیم محکم
محکوم بشیم به فهمیدن
دیگه راحت وا ندیم
چشو گوش بسته خواب نریم
واسه یه بارم شده
مرگو به دنیامون راه ندیم
رویاهامونو به دست فردا ندیم.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.