يکشنبه ۲ دی
زمان از من جدا مانده ... شعری از مرجان جلال موسوی
از دفتر سایه های شب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱۶:۲۱ شماره ثبت ۱۵۷۸۴
بازدید : ۹۷۴ | نظرات : ۱۰۹
|
دفاتر شعر مرجان جلال موسوی
آخرین اشعار ناب مرجان جلال موسوی
|
زمان از من جدا مانده
نه آغازی
نه تکراری
نه حتی شوقِ بیداری
چنان کوبد
به دیوارِ سرم
اندیشه های سست وپوشالی
بسان کرم ابریشم
به دور فکرخود
من می تنم تاری
برون تاریک وظلمت می کند بیداد
دهان ها بسته از افکار
تو گویی آخر دنیاست
چونان تابانده وحشت را
که حتی روزوشب انکار می گردد
کلام زنده گی
آزرده گی ها بس شده عادت
تو گویی
زندان فقط دیوار و یک در نیست
تمام زنده گی زندان وزندانبان خودش در بند
آدمها دو چشم و گوش
با صورت
نمانده حس آزادی
آزادی
آزادی ...
تو گویی ذهن ها
یخ بسته
دلها خسته
راهی نیست
فراری نیست
اجباراست
از این زندان
که خود بر جان به تن کردم ...
مرجان 91دی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.