يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر حسن درویشی (فاحه)
آخرین اشعار ناب حسن درویشی (فاحه)
|
هواللطیف
از عشق خوشت اکنون،عینی به زبان برجاست
وآن عادت تنهایی است،بردشت دلم برپاست
در شین پر از شهدش،صدقافله شک، رسوا
واز قاف وجودش نیز،صد قله ی غم پیداست
بر چهره ی گریانم،یک طایفه سرگردان
در صورت خندانت،آوارگی دل هاست
افسانه ی نیرنگت،کابوس سکوت شب
چین و شکن زلفت،شیدایی محفل هاست
در دام پر از مهرت،صد دل به سر نیزه
در راه گریز ار آن،لفاظی عاقل هاست
بر قبله ی مقبولت،صد سر به سجود افتاد
بر حجله ی خوشبختت،صد داغ که بر دل هاست
در راه وصالت من،چون موج ، هراسانم
تیر مژگانت را،بفرست که ساحل هاست
جان می رود و بی جان،چون فاحه ی نالانم
از دست که می نالم!؟،هر چیز رسد از ماست!!
تقدیم به همه ی شما عزیزان
فاحه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.