سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 12 بهمن 1403
  • بازگشت حضرت امام خميني -ره- به ايران، 1357 هـ ش، آغاز دهة مبارك فجر انقلاب اسلامي
2 شعبان 1446
    Friday 31 Jan 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      نگاه کردن فرزند به پدر و مادرش از روی محبت عبادت محسوب میشود. حضرت محمد (ص)

      جمعه ۱۲ بهمن

      حنجره ی فقر

      شعری از

      محمدرضا آزادبخت

      از دفتر گاو یک چشم نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۵۵۲
        بازدید : ۱۸۸   |    نظرات : ۴۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      نمناک بی نصیب از سپیده دم 
      آسمانی بی حیا ،
      شتابان درچشم تاریکی 
      برای جشن میلاد فقر من خواهد آمد
       
      ای بی  باورتر از مرگِ اندیشه
      خدای فقر 
      جاه و جلال کدام ملکوت سپیده خواهد بود؟
      ای برخاسته از ثروت شکنجه ها 
      کدام مسیح در فقر تو باید صلیب شود ؟
       
      فروغ از خانه ی خورشید 
      اندازه ی ابرهای بی حیا 
      احساسی شبیه رذالت گندم در مرداب بود 
      ای به دام آرزو در گناه خود شبیه شده 
      تشویش سپهر
      کاری به حیای تو نداشت 
      بر می گردم 
      به سمت حنجره های فقر در فهم حیا 
      بر می گردم 
      به افق پیله هایی که 
      پرواز حیا را به گلها نشان می دادند 
      بر می گردم ........
      تقدیم به ساحت والا مقام استاد احمدی زاده 
      با احترام محمدرضا آزادبخت 
      ۹
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      ۱۹ ساعت پیش
      نمناک بی نصیب از سپیده دم
      آسمانی بی حیا ،
      شتابان درچشم تاریکی
      برای جشن میلاد فقر من خواهد آمد... خندانک خندانک
      همیشععع آغازی شگفت‌انگیز دارید... خندانک

      درود بر شما جناب آزادبخت استاد ارجمند خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد بانو شاهزاده کبیر اول لطف دارید به شعر حقیر درسایه مکتب قلمتان می آموزیم
      دوم ممنونم که شعر راخواندید

      شگفت انگیز تر ازسپیده ها
      بانوشاهزاده شعر مرا به پیشواز خورشید می برد
      ممنونم
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۱۱ ساعت پیش
      درود استاد عزیز
      اجتماعی بسیار زیبا و بجاست خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد استکی ممنونم
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      ۱۷ ساعت پیش
      درود جناب آزادبخت. شعریست در خور ستایش. قبل از بررسی محاسن آن چند سوال داشتم:
      (۱) در مصراع «کدام مسیح در فقر تو باید صلیب شود» نمیدانم آیا منظورتان «...باید مصلوب شود» بوده (اسم مفعول) یا اینکه نه، میخواستید بگویید مسیح خودش تبدیل به صلیب شود؟ (صرفا از این جهت گفتم که اگر مقصود اولی بوده مصلوب بهتر است اما دومی هم خیلی خوب است هر چند بیان آن غریب است؛ جالب است که «مسیح» در دهه های اول بعد از غیبتش «صلیب» نبود اما به مرور مسیح تبدیل به خود نماد صلیب شد و صلیب و رستاخیز مسیح به دو اصل جدایی ناپذیر مسیحیت بدل شدند).
      (۲) جاه و جلال کدام ملکوت سپیده خواهد بود؟
      آیا با توجه به جمله ندایی قبل، (جاه و «جلالت» کدام ملکوت سپیده خواهد بود؟) مناسب نیست؟ البته ممکن است خدای فقر منادا نباشد که در آن صورت خوانش فرق می کند. راستی به تبدیل «سپیده» به «سپیده دم» شاید فکر کردید ولی نمیدانم مناسب تر باشه یا نه.
      امابرخی محاسن و زیبایی های شعر
      در قسمت
      ای بی باورتر از مرگِ اندیشه
      «خدای فقر »
      «جاه و جلال» کدام «ملکوت» سپیده خواهد بود؟
      ای «برخاسته» از« ثروت» «شکنجه» ها
      کدام «مسیح» در «فقر» تو باید «صلیب» شود ؟
      تمام کلماتی که در گیومه قرار دادم به شکلی استوار به هم وصل شده اند و برای توضیح اتصال آنها ابتدا مقدمه کوتاهی عرض می کنم:
      مسیح در دید مسیحیان فرزند خدا و یکی اقنوم های سه گانه الهی است و در الهیات مسیحی (۱) پدر، (۲) پسر و (۳) روح القدس هر سه در ذات «خدا» و برابر هستند. علاوه بر این دو اصل مهم دیگر در الهیات مسیحی هست:
      الف. اصل فدا: مسیح - به عنوان ناجی «فقیر»ان و درماندگان (همانکه میگوید ورود شخصی «ثروتمند» به «ملکوت» از عبور شتر از نوک سوزن دشوار تر است!) برای گناهان بشر «شکنجه» شد و به «صلیب» کشیده شد.
      ب. بعد از مصلوب شدن، مسیح پس از سه روز از مرگ «برخاسته» و بعد ها صعود کرد و از نظرها غایب شد.
      فکر میکنم ارتباط کلمات به کاربرده شده اکنون واضح باشد.
      یکی از جلوه‌های جالب این شعر اهتمام به ایجاد پارادوکس های متعدد و گاهی زنجیروار است:
      «خدای فقر» خود پارادوکسیکال است. و زمانی که جاه و جلال هم به او نسبت داده می شود خواننده احتمالا شگفت زده خواهد شد و وقتی برخاسته از «ثروت» باشد آنهم ثروتی از شکنجه اوضاع بی ریخت تر (در معنی مثبت آن) می شود و بعد میگوید کدام مسیح باید در فقر تو صلیب/مصلوب شود که رستگاری (!) مربوطه را به انجام برساند.
      رذالت گندم در مرداب هم از آن موارد عجیب است کما اینکه خواننده انتظار دارد رذالت به مرداب نسبت داده شود اما شاعر او را غافلگیر میکند.
      تناسب پرواز حیا و پیله بسیار زیباست. پیله نماد حجب و در پرده بودن است. و شکافتن آن و پرواز پروانه از آن به پرده دری و پرواز حیا اشاره دارد.البته مقصود شاعر احتمالا پیچیده است اما حس می کنم این تا حدی طعنه هم هست. چون پرواز پروانه از پیله ظاهرا نمودی از تکامل است و ممکن است خواننده ای برداشت کند که «پرواز حیا» آنقدرها هم چیز بدی نیست و با «آزادی» مرتبط است هر چند ممکن است این آزادی مذموم باشد.
      البته در اینگونه شعر ها از نشانه ها استفاده می شود که این خود بحث دیگری‌ست و مطالعات من در این زمینه اندک بوده و از محدوده کوچک اطلاعات من خارج است.
      نقد در خوری نبود اما با پررویی تمام صفحه را سبز می کنم😁
      علی نظری سرمازه
      علی نظری سرمازه
      ۱۶ ساعت پیش
      درود بر شریُف اعظم
      مرحبا
      خندانک خندانک
      خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود برشریف اعظم برادر عزیز جناب صادقی
      اولش می خواستم جواب سوالتان راندهم بعد پشیمان شدم
      ای بی باورتر از مرگ اندیشه
      اینجا ندا کسی بی باور تر از مرگ اندیشه است
      که همه مورد توجه است نه خدافقر
      کدام مسیح در فقر توباید صلیب شد
      اینجا مسیح تبدیل مسیح دیگر وصلیب دیگر و آشنایی زدایی دیگر
      ودر سطر قبلش گفتم ای برخاسته از ثروت شکنجه ها
      با سطر بعد که فقر را آوردم پارادوکس رادارد
      کار من غافلگیر کردن مخاطب در شعر است هیچ وقت از عینیت وحقیقت به شعر نگاه نکن
      تمام پرسش ها در شعر حقیر نوع بازی های زبانی است از نوع خود به آن آگاهم
      تمام این شعر از اول تا آخر یک نوع بازی ماهرانه است که شگرد وترفند خاص خودرا دارد اگر کسی ازم بپرسد هیچ وقت آن را فاش نمی کنم
      اگر کسی می خواهد به تله در شعر من گرفتار نشود باید حواسش به کل شعر از ابتدا تا انتها و وسط شعر باشد
      وگرنه شعر درخوانش شعر ی مسخره و زمخت در خواهد آمد
      شکستن نرم وفرم زبان وشکستن نحو بیان وشکستن ساخت وپس ساخت آن ودوباره در ساختاری نامانوس برای مانوس شدن ارتباطهاست
      سپاس که آمدی وخیلی خوشحالم از کسانی هستی که تا این اندازه به شعر من نزدیک می شوی البته باید بگویم چند نفر از استادان شعر ناب مثل شما حواسشان به همه جای شعر است
      کوچک شما آزادبخت
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۵ ساعت پیش
      درود. ممنونم بابت دادن بازخورد به سوالات و نوشتار من. بله در مورد آن مناداها و غیره صرفا احتمال را مطرح کردم و خودم هم آنچه را که گفتید حدس زدم. درباره پریشان گویی ظاهری خوب واضحا این سبک شماست. درباره غافلگیر کردن هم کاملا درست است و من هم تلاش دارم زیاد از حد عینی به شعر نگاه کنم اما من معتقدم حتی غیر عینی ترین و ساختار شکن ترین شعرهای خوب ریشه هایی در عینیت دارند و البته واضحا دارند چون میخواهند با آن به جدال برخیزند.
      درباره شعر شما من گاهی اگر وقت و حوصله داشته باشم گراف رسم می کنم و روابط را مینویسم از جهت رمز گشایی اما...من در عین حال گاهی دنیایی که شعر برای من میسازد را بازتاب می دهم؛ میدانید، مرگ مولف و این قبیل حرف ها...
      مثلا در باب تناسب واژه های خدا، صلیب، فقر، ملکوت، جلال، مسیح و شکنجه و برخاسته، بلافاصله دنیای مسیحیت برای من تداعی میشود. اما اینکه شما چنین دنیایی را خوداگاه حتی از نظر گذرانیده اید، چیزی نیست که من بتوانم اثبات یا رد کنم.
      در باب تله هم ملتفتم. در واقع ظاهر شعر شما گاهی خود نقض غرض باطنی ست.
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۵ ساعت پیش
      درود کوچک تر از آنم پای تحلیلهای شما به ستیز بر خیزم
      البته باید گفت این ساز وکار گاویک چشم من است و من هیچ وقت سر جدال با گاو یک چشم را نداشتم چون می دانم ستیز با گاو یک چشم مرا از جنون و دیوانگیم خارج می کند
      برادر عزیزم یک روز پدرم وقتی به خانه آمد با گاوی به خانه آمد مادرزادی یک چشم نداشت خیلی گاوی مهربان وصبور بود اما کمی پیچیده
      یک روز یکی از برادرهایم دستی به چشم چپش زد که نداشت گاو عصبی و رنجور شد من موضوع را فهمیدم سریع دستی به سرش کشیدم وبا ملاطفت با او برخورد کردم گاو دوباره مهربانتر شد
      آن سال گاو دوقلو زایید وبرای ما برکت داشت مدتی کوتاه که پیشمان بود کلی برکت داشت
      تا اینکه پدر گاو را فروخت واین بر می گردد به زمان جنگ که در روستا زندگی می کردیم از پول گاو پدرم یک قطعه زمین کشاورزی خرید وهرسال آن زمین محصولش بیشتر از زمین های اطراف است
      برادر عزیز روح گاو در آن زمین حلول کرد وگرنه هیچ زمینی اینقدر بار محصولی زیادی را نخواهد داشت
      ارسال پاسخ
      رسول دبیر (نافذ)
      ۱۸ ساعت پیش
      باسلام و احترام استاد بزرگوار
      مثل همیشه زیبا و عالیست
      درودها نثارتان خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد دبیر ممنونم
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد بانو حکیمی ممنونم
      علی نظری سرمازه
      ۱۷ ساعت پیش
      درود استاد
      زیباست
      خندانک خندانک
      خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد نظری ممنونم
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      ۱۷ ساعت پیش
      سلام استادعزیز
      بسیار زیبا
      قلمتون سبز
      پایدارواستوارباشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد دزفولی ممنونم
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد بانو حکیمی ممنونم
      عظیمه ایرانپور
      ۱۶ ساعت پیش
      درود بر شما خندانک
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود بانو ایرانپور به صفحه حقیر خوش آمدید
      ممنونم
      ارسال پاسخ
      علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
      ۱۵ ساعت پیش
      درود بر شما استاد آزاد بخت بزرگوار 🌺🌺🌺

      نمناک بی نصیب از سپیده دم
      آسمانی بی حیا ،
      شتابان درچشم تاریکی
      برای جشن میلاد فقر من خواهد آمد

      بسیار عالی سرودید استاد واقعا لذت بردم آفرین به شما 🌺🌺🌸
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد حاجی پور ممنونم
      ارسال پاسخ
      آرمان طاهری
      ۱۴ ساعت پیش
      درودتان باد جناب آزادبخت استاد سپیدسرای زیبا نویس
      زیبا و دلنشین قلم زده اید
      رد قلمتان ابدی 🌹🤍🙏
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد بانوحکیمی ممنونم از گل آرایی در صفحه
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود جناب طاهری معلم نواندیش وکوشا شعر ناب ممنونم
      ارسال پاسخ
      فرامرز عبداله پور
      ۹ ساعت پیش
      درود
      مثل همیشه
      زیبا و دلنشین
      سروده اید
      ⚘⚘⚘⚘
      رقص قلمتان ابدی
      محمدرضا آزادبخت
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود جناب عبداله پور ممنونم
      ارسال پاسخ
      مریم عادلی
      ۸ ساعت پیش
      درود برشما استاد ارجمند
      سروده تان چون همیشه خاص و پراز واژه های
      شگرف بود خندانک خندانک خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      ۶ ساعت پیش
      درود بانو عادلی معلم نواندیش شعر ناب ممنونم
      محمدرضا آزادبخت
      ۵ ساعت پیش
      درود همشهری خاص وژم ممنونم از گلهای زیبایتان
      نرگس زند (آرامش)
      ۴ ساعت پیش
      درود وعرض ارادت خدمت استاد ارجمند خندانک
      نمناک بی نصیب از سپیده دم
      آسمانی بی حیا ،
      شتابان درچشم تاریکی
      برای جشن میلاد فقر من خواهد آمد👏👏👏
      بسیار عالی 👏👏
      موفق وسلامت باشید خندانک
      محمدرضا آزادبخت
      ۳ ساعت پیش
      درود استادبانو زندممنونم
      محمدحسن پورصالحی
      ۳ ساعت پیش
      سلام استاد عزیز
      می آموزیم در محضر قلمتون
      سپاس از شما خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4