شنبه ۲۹ دی
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
زین گلشن که مستی می کند گل بجز سلطان نمی بینم
و زان سوسن و از خم بجز باران نمی بینم
خم زلفش نظردارم خم ابرو خیال دل
سرافسونگر رازش که لطف پنهان نمی بینم
جمالش درگلستان فزونه عطر امیزی
ز غمزه جام مینا رابجز دستان نمی بینم
بهاراورده شم یاس به پاس سجده ی گل
بجز غنچه شیرین گلاب سان نمی بینم
عجب صید دلم کرد سوسن مستانه او
زعشق لبریزم و ز بادش خزان بستان نمی بینم
وزان خال سیه قلاب انداخته بردلم ما ه
به جز مستی وز ساغر شبم پایلن نمی بینم
گرفته خاک ره شمع و چراغ ایینه ی دل
شب تیره بجز نور قمر مهمان نمی بینم
زتخت گل نشست ساقی سیمین جمال
بدون شهرت سلطان ز گل مژگان نمی بینم
ز مهر یزدان امد وز ان چرخ سپهرگل
نگاه بارانی باشد که لطف پنهان نمی بینم
به او چونی سخن امد قلم را جان بتن امد
که طوبی زین سخن عریان نمی بینم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ناب سردید
زنده باشید به مهر