شعله های هالیوود
پیاده شو ! اسبی که سوارشدی اسبِ تو نیست ،
غصبی ست ، آن اسب هست اسبِ مُراد
نیکی را گفته اند در دجله بجو !
این که هست رود فرات
همه ش مشغولیم به اوراد ،
پس عمل کجاست ؟
عمل مثلِ نعش ، افتاده تووی اطاق عمل ،
یا تووی میدان جنگ ، آنهم با شمشیرِ فولاد
آخه این چه وضعشه !
میخواستیم خلیفه باشیم ،
آخرهم شاطر شدیم
جلوی تنور، خیلی گرم شده
میروم کمی آب یخ بیاورم
هم برای خودمو، هم بَرات
دیگر بیش ازحد ، زمینی شده ایم
میروم ازسوی ماوراء ، بگیرم یک برات
قلبم من را حواله داده به دریا
خودمان کوزه گریم ، ازکوزه شکسته هِی آب میخوریم
با اینکه خودم شاطرم ، سَق میزنم هِی نونِ بیات
به خود گفتم اینقدر بی صبری مکن !
وقتی مُردی خواهد آمد پشتِ سرهم پاسخهای ،
اینهمه چِرات
فعلاً چِرت و پِرت گفتن شغلم شده
با اینهمه غم که دارم ، با این پاهای شَل ام ،
اندامم و قیافه م ، عینهو شلغم شده
گاهی اینجایم و گاهی توو هرات
گاهی هم توو آمریکا
یه یهودی دارد رد میشود ازمیانه ی ، شعله های هالیوود
به اومیگویم دلیلِ شعله ها چیست ؟
اوهم مثلِ من ، انگارنمیداند
به او میگویم کاشکی عوض نمیشد ،
به دستِ تو و، پدرانِ تو آیه های تورات
بهمن بیدقی 1403/10/26