سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 18 بهمن 1403
    8 شعبان 1446
      Thursday 6 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر آيه‌اي از قرآن، خزينه‌اي از علوم خداوند متعال است، پس هر آيه را که مشغول خواندن مي‌شوي، در آن دقّت کن که چه مي‌يابي. امام سجاد (َع)

        پنجشنبه ۱۸ بهمن

        فوّارِ آسمان

        شعری از

        محمد شریف صادقی

        از دفتر باد‌های ناگهان (منتشر نشده) نوع شعر تک بیتی

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۵۱۴۸
          بازدید : ۱۱۲۸   |    نظرات : ۹۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        [من بیتی از یک غزل در حال تکمیل سروده بودم و بعد از سرایش اولیه چند ورژن مختلف از آن را نوشتم؛ خواستم از عزیزان بپرسم کدام مورد را بیشتر می‌پسندند چه دلیلی برای آن داشته باشند چه صرفا احساسی آن را بیشتر بپسندند؛ و الیته اگر نقدی کلی به همه موارد دارند هم بفرمایند]

        (۱) بر رویِ ردّ پای تو صد چشمه آسمان
        از خاک‌ها بجوشد و تا آسمان رسد

        (۲) بر روی ردّ پای تو صد چشمه کهکشان
        از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد

        (۳) بر روی ردّ پای تو فوّارِ کهکشان
        از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد

        (۴) بر روی ردّ پای تو فوّارِ آسمان
        از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد

        (۵) بر روی رد پای تو فوار آسمان
        از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد

        (۶) بر روی رد پای تو صد چشمه آسمان
        از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد

         
        ۱۴
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۶ شاعر این شعر را خوانده اند

        اجمل وثیق

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        یاسر کریمی

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        محمد شریف صادقی

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        ابراهیم هداوند

        ،

        سید محمد علی سهیلی (سهیل)

        ،

        آرش غفاری درویش(منتظر)

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        مرتضی میرزادوست

        ،

        مهرداد عزیزیان

        ،

        مجتبی رحیمی

        ،

        بهــاره طـــلایـی زیدی

        ،

        زهرا مصلحی (ققنوس )

        ،

        الیاس امیرحسنی

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        آرمان طاهری

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        مهدی قاسمی م

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        جواد مهدی پور

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        محسن گودرزی

        ،

        مسعود مدهوش( یامور)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        فرامرز عبداله پور

        ،

        محمدحسن پورصالحی

        ،

        المیرا قربانی

        ،

        حسام رجبی

        ،

        سارا (س.سکوت)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        میثم علی یزدی (آیت)

        ،

        دانیال حاجی زاده (اشک)

        ،

        محمد حسنی

        ،

        فریباایازی روزبهانی

        ،

        احسان فلاح رمضانی

        ،

        دانیال فریادی

        ،

        سعید ابول مشدی

        ،

        علیمحمد پناهی

        ،

        سارا زنده دل

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما شاعر جوان و فهیم و فرهیخته

        میلاد امام علی (ع) مبارک

        پیرامون «بر روی» که در صفحه‌تان بحث شده‌است، جزو حروف اضافه‌ی مرکب است و به نظرم با نوعی مفهوم تاکیدی همراه است؛ توضیح این‌که:
        علاوه بر حروف اضافه‌ی ساده، حروف اضافه‌ی مرکب نیز به گونه‌هایی خاص، کاربرد دارند؛ این دست از حروف، بر حسب واژگان سازنده‌‌شان، به دو دسته تقسیم می‌شوند:

        ۱_ حرف اضافه + حرف اضافه‌؛ مانند:
        به روی، بر روی، در پیشِ و...

        ۲_ حرف اضافه+ یک واژه؛ مانند:
        به دستِ، به جایِ، در عوضِ و...

        دو نکته:
        الف_ هرکدام از فرمول‌های بالا می‌تواند رسانای مفهومی قیدی باشد.

        ب- گاهی ممکن است حرف اضافه‌ی آغازین در  حروف اضافه‌ی مرکب دسته‌ی نخست یا دوم، آشکار نشود؛ در این صورت، تنها بخش باقی‌مانده رسانای نقش و مفهوم حرف اضافه‌ی مرکب است؛ مانند:
        به روی، روی
        در برابرِ ، برابرِ
        به سوی، سوی
        در عوضِ، عوضِ
        و...

        همچنان‌که جناب‌عالی نیز اشاره نموده‌اید، کاربرد حرف اضافه‌ی مرکب «بر روی» سابقه‌ی طولانی در ادبیات پارسی؛ اعم از نظم و نثر دارد و در آثار گرانبهایی؛ چون: تاریخ بیهقی، کشف‌المحجوب هجویری، سفرنامه‌ی ناصرخسرو و در اشعار بسیاری از شاعران فاخرسرای و استادان سخن پارسی وجود دارد که آوردن نمونه‌هایی از آن، در حد توان قلم کمترین در این زمان اندک نیست؛ تنها به سه مورد اشاره می‌شود:

        «اگر بر روی آب روی، خسی باشی و اگر به هوا پری، مگسی باشی؛ دل به دست آر تا کسی باشی.»
        (مناجات‌نامه‌ی خواجه عبدالله انصاری)

        نه سعدی در این گل فرورفت و بس
        که آنان که بر روی دریا روند
        (سعدی)

        چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان
        که دوران ناتوانی‌ها، بسی زیر زمین دارد
        حضرت حافظ

        ضمنا در آثار گران‌ارج پارسی، گاهی «بر روی» به مفهومِ «بر چهره‌ی، بر صورتِ» است؛ گاهی نوعی مفهوم رویایی را می‌رساند و‌ گاهی نیز همان مفهومی را رساناست که در این‌جا مدّ نظر شماست.

        پاینده باشید و سراینده‌ی اشعار ناب.
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون بابت روشنگری شما عزیز👌👌👌 مثال های به جایی زدید
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        جواد مهدی پور
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما استاد گرانمهر بانو حکیمی بافقی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سلام
        سپاسگزارم دکتر مهدی‌پور بزرگوار خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        درود بر استاد عزیزم خندانک
        بسیار عالی و آموزنده خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سلام
        سپاسگزارم شاهزاده خانوم مهربان خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        ۲ هفته پیش
        خندانک
        بانام ویاد خدا خندانک
        درود برشما جناب صادقی عزیز خندانک
        بر روی ردپای تو صدچشمه آسمان
        خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد
        به نظرم مورد ششم بهتره
        با احترام به نظر همه ی اساتید وبا توجه دقیق به معنی
        این بیت به نظر من مشکل اساسی ای ندارد وباکمی اغماض میشود قبولش کرد
        گرچه دچارپیچیدگی شده ظاهرا وبهتره که درست شه
        به نظر من منظورشاعراین بوده که تو زمینی نیستی
        وحتی ردپایت که بر روی خاک می ماند صد چشمه آسمان از آن می جوشد وتا کهکشان می رود ...
        شاعر می خواهد بزرگی وعظمت شخصی را اینگونه به رخ بکشد
        بر یا روی هم شاید یکدومشون اضافیه و در ظاهرحشوه ولی اونقدرمهم نیست یکبار استفاده اش درشعر و زیادخودتونو درگیرش نکنین...
        خاکها هم جمع بستنش هیچ اشکالی ندارد ....
        مادر زبان عامیانه هم خیلی ازکلمه ی خاکها استفاده می کنیم وعادت شده
        مثلا می گوییم
        این خاکها را ازاین جا جمع کن
        نمی گوییم این خاک را ازاینجا جمع کن!
        حالا اگراینجا خوش ننشسته دلیل دیگری دارد ...
        البته برای اینکه بهتر و روانترو رساتربشه این بیت می توانید اینگونه هم ویرایشش بزنید....
        برخاک ردپای تو صد چشمه آسمان
        اینجا بجوشد و تا کهکشان رسد
        یا
        ازخاک ردپای تو صد چشمه آسمان
        اینجا بجوشد و تا کهکشان رسد
        اینجوری حتی بارمعنایی اش بهتر هم می شود ...
        خاک ها به نظرم بود ونبودش هم مهم نیست چون رد پا دیگه روی زمینه و وزمین هم خاکی است و مخاطب هم خودش می فهمه ....
        حتی با همان ظاهراول شعرهم میشود اینگونه ویرایشش زد وخاک را حذف کرد
        بر روی ردپای تو صدچشمه آسمان
        اینجا بجوشد وتا کهکشان رسد
        والبته اینها همه فقط نظر است وشما می توانید نپذیرید ...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        موفق باشید خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنونم از لطف مکرر شما خانم عجم. حتما فرمایش شما و همه عزیزان دیگر را در نظر میگیرم. اتفاقا خودم هم قانع شدم که ویرایشی اساسی به احتمال زیاد لازم است. ممنون از مواردی که ذکر کردید.
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        درود بر استاد و خواهر مهربونم خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        خندانک
        درود برخواهر نازنینم شاهزاده خانوم خندانک
        ممنونم از توجه همیشگی ات نازنینم خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        درود بزرگوار
        میلاد با سعادت فخر عالم امکان،سرور آزادگان جهان حضرت علی مرتضی را تبریک عرض می نمایم
        خبر فوری
        بعلت تحمل مرد مقابل مشکلات متعدد اجتماعی،گرانی اجاره خانه،مغازه،خودرو
        و مسائلی دیگر مانند رکود ،تورم،اختلاس،پارتی بازی، هزینه های دانشگاه خوراک درمان و خصوصا مخارج مادر بچه ها
        بهشت برین
        نرم نرمک و با شیب ملایم
        در حال حرکت به زیر پای پدران می باشد
        25 دی ماه روز پدر مبارک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود و ممنون بابت حضور شما
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        🙏🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        ۲ هفته پیش
        سلام و درود

        به نظرم این طوری :

        بالایِ ردّ ِ پای تو ، صدچشمه جوشد از نهان
        تا کهکشان دارد کمان این نُو نَوارِ دل‌نشان



        سلامت و دلشاد باشید عیدتان مبارک

        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از پیشنهاد شما. اتفاقا بیت بسیار زیباییست... اما «رسد» در غزل من ردیف است، ان قافیه است و وزن هم مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن است. اما بیت شما به دلم نشست. ممنون از حسن توجه شما خانم کوهواره عزیز
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        ۲ هفته پیش
        خندانک
        بانام ویاد خدا خندانک
        درود برشما جناب صادقی عزیز خندانک
        بر روی ردپای تو صدچشمه آسمان
        خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد
        به نظرم مورد ششم بهتره
        با احترام به نظر همه ی اساتید وبا توجه دقیق به معنی
        این بیت به نظر من مشکل اساسی ای ندارد وباکمی اغماض میشود قبولش کرد
        گرچه دچارپیچیدگی شده ظاهرا
        به نظر من منظورشاعراین بوده که تو زمینی نیستی
        وحتی ردپایت که بر روی خاک می ماند صد چشمه آسمان از آن می جوشد وتا کهکشان می رود ...
        شاعر می خواهد بزرگی وعظمت شخصی را اینگونه به رخ بکشد
        بر یا روی هم شاید یکدومشون اضافیه و در ظاهرحشوه ولی اونقدرمهم نیست یکبار استفاده اش درشعر و زیادخودتونو درگیرش نکنین...
        خاکها هم جمع بستنش هیچ اشکالی ندارد ....
        مادر زبان عامیانه هم خیلی ازکلمه ی خاکها استفاده می کنیم وعادت شده
        مثلا می گوییم
        این خاکها را ازاین جا جمع کن
        نمی گوییم این خاک را ازاینجا جمع کن!
        حالا اگراینجا خوش ننشسته دلیل دیگری دارد
        البته برای اینکه بهتر و روانترو رساتربشه این بیت می توانید اینگونه هم ویرایشش بزنید....
        برخاک ردپای تو صد چشمه آسمان
        اینجا بجوشد و تا کهکشان رسد
        اینجوری حتی بارمعنایی اش بهتر هم می شود ...
        خاک ها به نظرم بود ونبودش هم مهم نیست چون رد پا دیگه روی زمینه و وزمین هم خاکی است و مخاطب هم خودش می فهمه ....
        حتی با همان ظاهراول شعرهم میشود اینگونه ویرایشش زد وخاک را حذف کرد
        بر روی ردپای تو صدچشمه آسمان
        اینجا بجوشد وتا کهکشان رسد
        والبته اینها همه فقط نظر است وشما می توانید نپذیرید ...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        موفق باشید خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ابراهیم هداوند
        ۲ هفته پیش
        با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین

        به قولی، هر چه " دو دستگی کله‌ام را فشار دادم" تصویری از عبارتِ "بر روی رد پای" بیت جناب صادقی بر چشمم که گذر نکرد هیچ، به ذهنم حتی خطور نکرد! اما خیال ندارم من هم پنجره‌ی سبزی باز کنم و مشتی مثال به کثرت مثال‌های بی محلِ موجود اضافه کنم.

        چند ساعت پیش با آنکه یقین داشتم با خیلی عظیم از این قِسم مثال‌ها روبرو خواهم شد کامنت گذاشتم که؛ عبارت "بر روی" حشو قبیح است چون "بر" و "رو" در این بیت هر دو یک معنی دارند. به تعبیری یکی از آنها زائد است چه "صادقی" نوشته باشد چه "بیهقی" یا "ناصر خسرو" و چه حرف اضافه باشد چه اسم چه صفت و...
        همه‌ی ما انواع حشو و تعریف هر کدام را می‌دانیم پس یادآوری ضرورت ندارد. علی‌ای‌حال واجب آن است که طبق فرمایشات جناب صادقی پیش برویم.
        این بزرگوار نوشته‌اند که؛
        "کما اینکه نه فقط در شعر، بلکه در نثر، بزرگ ترین نثر نویسان ما از بیهقی و ناصرخسرو گرفته تا ادبای معاصر حتی در نثر هم «بر روی» را استعمال میکنند. چرا؟ چون «بر» به بالای یک چیز دلالت می کند و «رو» به سطح آن:"
        "بر روی رد پای تو صد چشمه آسمان"
        حالا " دو دستگی کله‌تان را فشار بدهید" و صد چشمه آسمان را بالایِ سطحِ ردِ پایِ مخاطبِِ جنابِ صادقی عزیز تصویر کنید! حتی اگر تصویر بشود زیبا نیست.

        "و من فراوان شهر ها و قلعه ها دیدم در اطراف عالم در بلاد عرب و عجم و هند و ترک مثل شهر آمد هیچ جا ندیدم که «بر روی زمین» چنان باشد (ناصر خسرو)."
        و باز "دو دستگی کله‌تان را فشار بدهید" و یک شهر را بالای سطح زمین تصور کنید!

        یادآوری کنم جناب صادقی عزیز برای آنکه زیباتر بسرائید هیچوقت "خاک" را جمع نبندید. "خاک" یک اسم خاص است و یک معنی خاص دارد. اگر بگویم "خاک‌ها" هم قباحت دارد بی راه نگفته‌ام.
        قضاوت با شما
        کدام زیباتر و با وقار تر است؟
        از خااک
        یا
        از خاک‌ها



        با احترام
        ابراهیم هداوند
        ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۳
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۲ هفته پیش
        درود و عرض ادب و احترام استاد هداوند گرانقدر
        نقد و نظرتان بسیار ارزشمند و آموزنده است
        سپاس از کلاس درس پربارتان
        فقط یک نکته: برای به کار بردن خاک به صورت جمع،درست است که غیرقابل شمارش است و نباید جمع بسته شود اما
        در این بیت مقصود انواع خاک (رس،گچی،ماسه ای و... ) است محل ایراد نیست

        البته که خدمت محترم تان درس پس می‌دهم🌹
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود مجدد خدمت آقای هداوند عزیز. ممنونم که به پاسخ بنده التفات کردید. ولله دو بار است دارم متنی در سایت مینوسم که صفحه گوگل گوشی ام تا یک لحظه روی صفحه دیگر میروم میپرد. بنابراین بهتر است کوتاه تر بنویسم؛ بحث اصلی من اصلا این نیست که «بر روی رد پای...» خوب است یا بد است و من گفتم هر انتقادی را به شعر با آغوش باز پذیرا هستم. بحث بر سر این بود که شما فرمودید «بر روی» حشو قبیح است و احتمالا مدنظر دارید که نباید در شعر به کار برده شود. من هم گفتم «بر روی» را عالم و آدم در شعر و نثر از زمان رودکی تا الان استفاده کرده اند. و گفتم دلیل اینکه این کاربرد پیش آمده احتمالا این بوده که «بر» به روش قرار گرفتن و «رو» به سطح اشاره داشته و به این جهت به مرور بر روی را به معنای بر، بالای، زبر و... به کار گرفته اند. شما میگویید قبیح است حتی اگر ناصر خسرو گفته باشد. من میگویم چون از قدیم الایام مرسوم بوده مانند بر زبر یا تا بوک و امروز هم رایج است چرا تحکم کنیم که نباید به کار برود. مثلا حافظ گفته:
        صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
        همان زیر نگین کافی ست اما در زیر هم غلط نیست چون رایج بوده و هست.
        درباره خاک‌ها استدلال شما نیک است و آن را در نظر میگیرم. اما در جواب به طعنه خانم کاسیانی - که نمیدانم دلیلش چیست- بگویم که لابد تفسیر شما از این بیت فردوسی:
        به جوی و به رود «آب‌ها» راه کرد
        به فرخندگی رنج کوتاه کرد
        این است که فردوسی انواع آب ها (آب هویج، آب مقطر، آب پرتقال، آب با PH 7، آب اکسیژنه و...) را در نظر داشته؟ یا جلال الدین مولانا وقتی گفته:
        گه قصد تاج زر کند گه خاک ها بر سر کند
        منظورش انواع خاک ها ، رس و سفال و غیره بوده؟! آیا یک انسان نباید قبل از آنکه زبان به تمسخر دیگران باز کند به عواقب سخنش فکر کند؟
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۲ هفته پیش
        آقای صادقی من هیچ گاه به خودم اجازه ندادم کسی را مورد تمسخر قرار دهم،خوشبختانه از این خصلت پلید بی‌بهره هستم
        در مورد کاربرد جمع و مفرد خاک اگر در گوگل سرچی کنید متوجه خواهید شد چقدر زود قضاوت کردید و ...
        اگر به جمله ی *محل ایراد نیست ،توجه می کردید متوجه می شدید که طعنه و تمسخر نبود و بحث ادبی شکل گرفته
        واقعاََ ناراحت شدم
        اگر هر جای دیگری هم این مبحث باز می شد همین را می نوشتم که استثناء وجود داردو...

        البته بی سابقه نیست که کامنت طولانیم همیشه عواقب تاسف‌باری برایم داشته
        موفق باشید
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        درود بر استاد هداوند ارجمند خندانک خندانک
        درود بر جناب صادقی شریف خندانک
        و درود بر بانو کاسیانی عزیزم خندانک
        نمی‌دونم چرا نشد سکوت کنم 🙈
        یه لحظه حس کردم در حق خانوم کاسیانی اجحاف شده... آخععع نظرشون درست بود یا غلط ... جز دفاع چیزی توی این کامنتش ندیدم چه برسه به تمسخر 😳😳
        یکم🤏 از شما بعید نبود این رفتار؟...🤔
        موفق باشید خندانک
        جواد مهدی پور
        جواد مهدی پور
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما جناب استاد هداوند گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        درود جناب هداوند بزرگوار

        سپاس از پنجره‌ی سبزتان.

        پیرامون «بر روی» که اکثرا آن را با دلایلی که جناب‌عالی آوردید، حشو قبیح می‌دانند، مطلبی را در حاشیه‌ی یکی از کتاب‌هایم نوشته‌ام که اگر عمری بود بعدا به گونه‌ی پست مجزا ارسال خواهم نمود.

        فقط از شما که ادیبی سخندان هستید، انتظار می‌رود پنجره‌ی سبزتان بدون غلط نگارشی باشد؛ الان در همین پنجره‌ی سبز، نوشته‌اید: «طبق فرمایشات جناب صادقی پیش برویم» مگر واژه‌ی «فرمایش» فارسی نیست؟ چرا جناب‌عالی از نشانه‌ی جمع عربی «ات» در انتهایش استفاده نموده‌اید؟

        نوشته‌اید:
        «جناب صادقی عزیز برای آنکه زیباتر بسرائید...» مگر سرودن، واژه‌ای فارسی نیست، چرا به جای «بسرایید» از همزه‌ی عربی استفاده نموده‌اید و نوشته‌اید: «بسرائید»؟

        برقرار باشید. خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود خدمت شاهزاده خانم ممنون بابت حضور شما. درباره سخن خانم کاسیانی، من دفاع برداشت نکردم و اتفاقا به نظرم اگر حقیقتی در آن بود (که جمع کردن اسامی شمارش ناپذیر «می تواند» دلالت بر انواع مختلف آن اسامی داشته باشد) اما نه تنها واضحا منظور بنده این نبوده بلکه اطلاق چنین تفسیری به این مصراع معنی آن را مضحک میکند و البته به این جهت طعنه برداشت کردم که شاید از کم عقلی و بدگمانی من باشد.
        درباره جمع این کلمات این نکته را عرض کنم که اگر چه فرمایش خانم کاسیانی در برخی موارد درست است اما همواره این طور نیست. گاهی برای بیان شدت و حدت این کار را میکنیم. مثلا وقتی می گوییم «دیشب ناله‌ها سر داد» واضحا «ناله» را نمی توان شمرد چون یک حالت روانی-صوتی-دیداری پیوسته است. اینجا «ها» برای نشان دادن شدت آمده. گاهی برای نشان دادن عظمت و گستردگی و شکوه است مثلا «آب‌های نیلگون خلیج فارس». گاهی هم اصلا مسئله این ها نیست! در موردی که بنده به کار بردم «خاک» در مقابل «آسمان/کهکشان» قرار می‌گیرد. در اینجا خاک نه به معنی خاک شن و ماسه بلکه اشاره به جهت پایین و زمین است. فکر نمیکنم استنباط آن کار سختی باشد. حالا ممکن است این کاربرد بلکه از جمع «ها» اشتباه باشد؛ حرفی نیست. در کامنتم هم نوشتم که این انتقاد را در نظر میگیرم.
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۲ هفته پیش
        آقای صادقی بنده هم متوجه بودم منظور شاعر خاک رس ،ماسه و ... نیست
        با نیت اینکه همه آشنا به استعاره و کنایه و دیگر آرایه ها هستیم توضیح مبسوط تری ارائه نکردم
        از هر خاک،زمین و جایی که اثری از اوست منظور شما بوده
        ذکر چند نمونه خاک، طعنه نمی تواند باشد،صرفا در جهت توجیه جمع بستن کلمه مورد نظر بوده
        ضمن آنکه با نیت تمسخر شعری لایک نمی شود و از مورد بکارگیری هم رفع ایراد نمی گردد
        اگر باز آمدم فقط برای دفاع از درستی کامنتم نیست
        به دلیل رفع دل آزردگی و سوءبرداشت شما بود
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        درود نازنین‌بانو کاسیانی عزیز

        به نکته‌ی ادبی ظریفی اشاره نمودید.

        واژه‌ی «خاک» اگر به معنای مجازی کره‌ی زمین باشد، «اسم خاص» است و جمع بسته نمی‌شود؛ مانند کاربرد آن در این عبارت: «از خاک تا افلاک».
        حس می‌کنم جناب هداوند هم این مفهوم مدّ نظرشان بوده‌است و دیدگاه‌شان از این منظر اشتباه نیست.

        امّا نمی‌توان گفت واژه‌ی «خاک» هیچ‌گاه جمع بسته نمی‌شود.
        در حالت کلی اگر منظور انواع خاک باشد، «اسم عام» است و در این صورت جمع بسته می‌شود. خندانک
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        حالا مثال های ما مثال های بی محله؟ آییییی یکی منو بگییییره خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        ۲ هفته پیش
        و درود مجدد بر جناب صادقی گرامی

        همین ابتدا عرض کنم که؛ استاد بانو حکیمی دو مورد اشتباه نوشتاری از قلمِ کمین گرفته‌اند که با احترام می‌پذیرم.
        و اما با تکمیل توضیحات قبل شاید بتوانم هاله‌ی ابهام بر برخی مسائل را از میان بردارم از طرفی هم جناب صادقی عزیز را جوانی مستعد و مستحق جایگاهی بالا می‌بینم و می‌دانم که خود قادرند سره از ناسره را بدرستی تشخیص بدهند.

        جناب صادقی عزیز! من به شما سخت گرفتم به دو دلیل. دلیل اول از نظر مبارکتان گذشت و دلیل دوم این است که؛ نگاه بنده - به مقوله‌ی زیبایی - با نگاه بعضی از دوستان متفاوت است.
        در این بیت؛
        "بر رویِ ردِّ پای تو صد چشمه آسمان
        از خاک‌ها بجوشد و تا کهکشان رسد"
        به این موضوعِ مهمل که آسمان چند طبقه دارد یا چند آسمان وجود دارد نگاه نمی‌کنم. به این نگاه می‌کنم که سراینده در مصراع اول واژه‌ی "آسمان" را به ترکیبی زیبا چنان جمع بسته که هیچ تغییری در ماهیت و مفهوم آسمان ایجاد نشده است و یقین دارم خیلی از دوستان حتی متوجه آن نیستند. هنرِ زیباسرایی یعنی همین. و این هنر و خلاقیت در سرایش - که همیشه پیِ آن هستم - را برای همان دسته از دوستان عزیز که ذکر شد نمایان و عرضه کردم تا شاعرانه‌تر و از منظری متفاوت به "خاک" نگاه کنند. منظری مقابل "آسمان" چرا که هیچ دلیلی برای جمع بستن خاک در این بیت نیست جز آنکه شاعر بدین ترفند وزن مصراع را به معیار عروض رسانده‌ است و هم از شکوه جزء (واژه) کاسته است و هم از مفهوم کل(کلام) و نتیجه اینکه ذهنِ خواننده بجای آنکه به پرواز در بیاید و در نقطه نقطه‌ی این پهنه‌ی خاکی پی چشمه بگردد، محدود و مخدوش است و دنبال مفهوم!
        و توصیه می‌کنم دنبال دلیل برای جمع بستن واژه‌ی خاک نباشید که هر دلیلی در این باب درست و محکم نیست پس خاک را جمع نبندید مگر به خروار.
        دوست عزیز !
        امیدوارم آنقدر زیبا و گیرا بسرایید که برای بیان منظور یا انتقال حس و حالتان نیاز به توضیح یا توجیه نداشته باشید.



        با احترام
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        درود جناب هداوند بزرگوار

        سپاس از روشنگری خندانک خندانک

        من متوجه شدم که منظورتان از «خاک» چه بوده‌است.

        آن از «خاک» تا «افلاک» را هم در تایید نظرتان به این جهت نمونه آوردم؛ که همان‌گونه‌که می‌دانید، اصطلاحی‌ست، دارای آرایه‌ی واج‌آرابی، رایج در ادبیات، کاربردی‌و زودفهم‌.
        خواستم شبهه‌ی نظرتان برطرف شود.

        بیشتر باشید در کنار دوستان ناب خندانک
        مریم کاسیانی
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما شاعر گرامی
        گزینه‌ی هیچ‌کدام نداریم؟ خندانک

        بر رویِ ردّ پای تو صد چشمه فاعلن
        از خاک‌ها بجوشد و تا آسمان رسد

        به جای فاعلن واژه ی ابداعی بگذارید مطمئنم در توان قلمتان است
        موفق باشید
        تا یادم نرفته
        روزتون هم مبارک
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        ۲ هفته پیش
        چرخ فلک و گنبد دوار در بان علی
        کل ذات کائنات پیشتاز میزان علی
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف شما. خیلی عجیب است؛ در واقع اصل شعر برای من به گمانم بیت چهارم بوده و مقصود این بوده که از رد پای تو بر زمین «آسمان» فواره می زند. نمیدانم چرا این تصویر از نظر شما نامناسب و نارساست...و نه بعید میدانم کلمات دیگری منظورم را ادا کنند. جالب است که ترجیح خود من اصلاااا با چشمه نیست بلکه با فوار است چون «فوار» به بالا رفتن آب (یا هر چیز دیگر) اشاره میکند و چشمه میتواند سطحی باشد...اما خب گفتم گزینه های دیگر را هم در نظر بگیرم
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۲ هفته پیش
        با درودی دیگر
        فواره رو انتخاب نکردم حس کردم از روانی تلفظ کاسته
        فوار آسمان رو با ترکیب دیگری جایگزین کنید البته نظر شخصی منه چه بسا اشتباه باشه
        وقتی گزینه ی هیچکدام نداریم اینجوری میشه دیگه خندانک


        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنونم از روشنگری شما حتما در نظر میگیرم🙏🙏🙏🙏
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود عید تان مبارک
        با استاد بانو کاسیانی موافقم
        چون نه کهکشان ونه آسمان درد شعر را دوانمی کند
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون. به کامنتم زیر کامنت خانم کاسیانی مراجعه کنید
        ارسال پاسخ
        یاسر کریمی
        ۲ هفته پیش
        جانا غبار پای تو را روی مهر و ماه
        بگرفته بر دو چشم جهان سرمه میکند
        من این بداهه رو تقدیم صفحه ی شما بزرگوار میکنم خندانک
        از خواندن اشعار شما به ذهنم رسید خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف ظما
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۲ هفته پیش
        درود بر شریُف اعظم
        خندانک خندانک
        خندانک
        بر هر دو پای تو دیدگان جاری است
        تا عشق روید و به آسمان رسد خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود. ممنون از پیشنهادتون ولی بسیار تصویر کلیشه ایه به قول خودتون😁 زیر کامنت خانم کاسیانی توضیح دادم. راستش از واکنش دیگران شگفت زده شدم...اصلا این سایت گاهی من رو انگشت به دهن میذاره...
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        الان عشق چطور از دیده ی جاری به آسمان میرسه؟ بال در میاره
        ؟
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        ۲ هفته پیش
        چرخ فلک و گنبد دوار در بان علی
        کل ذات کائنات پیشتاز میزان علی
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        ۲ هفته پیش
        چرخ فلک و گنبد دوار در بان علی
        کل ذات کائنات پیشتاز میزان علی
        طوبی آهنگران
        ۲ هفته پیش
        چرخ فلک و گنبد دوار در بان علی
        کل ذات کائنات پیشتاز میزان علی
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ هفته پیش
        سروده ای دلنواز
        هزاران درودتان بادشاعر گرامی
        علی ع
        رهبر جهان
        امیر مو منان
        یاربی کسان
        همدم دل شکستگان
        شام گرسنگان
        دشمن ظالمان
        راهبرگمرهان
        مولای عارفان
        التماس دعا
        روز پدربر شما مبارک باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        ممنون عزیز بر شما نیز مبارک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        ۲ هفته پیش
        درود بزرگوار
        "بر روی" حشو قبیح است
        یا "بر"
        یا "روی"

        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود بر جناب هداوند. خیییییلللللی نکته مهمی بود. راستش من هم اول اینطور فکر میکردم و به خاطر همین خواستم تغییرش بدهم. اما یک مسئله هست... من مطمئنم حشو است اما بعید میدانم حشو «قبیح» باشد. چرا؟ چون «بر روی» لفظی کاملا رایج است از قدیم تا الان. کما اینکه نه فقط در شعر، بلکه در نثر، بزرگ ترین نثر نویسان ما از بیهقی و ناصرخسرو گرفته تا ادبای معاصر حتی در نثر هم «بر روی» را استعمال میکنند. چرا؟ چون «بر» به بالای یک چیز دلالت می کند و «رو» به سطح آن:
        و پس از وی پانصد سال ملک یونانیان که بداشت و «بر روی زمین» بکشید (بیهقی)
        که دولت بدین بزرگی پیدا شود «بر روی زمین» امیر عادل سبکتگین را از درجه کفر بدرجه ایمان رسانید (بیهقی)
        و من فراوان شهر ها و قلعه ها دیدم در اطراف عالم در بلاد عرب و عجم و هند و ترک مثل شهر آمد هیچ جا ندیدم که «بر روی زمین» چنان باشد (ناصر خسرو).

        بنابراین این موارد در شعر و نثر رایج است. یک مثال بسیار جالب تر «تا بوک» است (مخفف تا بوَد که یا تا باشد که) مثل این مورد از مولانا:
        بنشسته ام من بر درت «تا بوک» برجوشد وفا
        جالب است بدانید در اکثریت قریب به اتفاق موارد همه شعرا «تا بوک» را استفاده کرده اند حال آنکه اگر محافظه کارانه عمل کنیم واضحا حشو است: «تا برجوشد وفا » یا «بوک (باشد که) برجوشد وفا» و اصلا لازم نیست بگوییم تا بوک! اما از قضای روزگار من هیچ موردی نمیشناسم که بوک به تنهایی آمده باشد و هر چه من در شعر یافته ام «تا بوک» است! به نظرم این حشوها اگر در زبان کاربردی باشند و همه اعم از عوام و خواص آن را به کار ببرند شاید ایرادی نداشته باشد. کما اینکه «اولی‌تر» هم حشو است اما چون از قدیم رایج بوده مصطلح شده است.
        اما من راستش به خاطر موسیقی حروف و معنا هم «بر روی رد پای تو...» را ترجیح دادم هم به جهت تناسب معنوی «بر» با «رو» و «پا» هم به جهت رقص حرف «ر»:
        بـ(ر) (ر)وی (ر)دّ پای تو فوا(رِ) آسمان
        یک مثال بامزه دیگر «بر زبر» است که واضحا حشو به نظر میرسد. اما قدما و متاخرین آنقدر آن را در نظم و نثر استفاده کرده اند که عادی شده است؛ از بیهقی گرفته یا میبدی و ناصرخسرو. از فردوسی و فرخی و سنایی و عطار گرفته تا ملک الشعرای بزرگ. ملک الشعرا بارها و بارها «بر زبر» را استفاده کرده و ما میدانیم ملک الشعرا در شعر بسیار محافظه کار است.
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود
        بر روی ردپای توصدچشمه بی نشان
        ازخاک بجوشد و تا آسمان رسد
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود مجدد. واقعا زیباست و تصویر قشنگی دارد. اما مشکلی با آن دارم. اول مشکلم کلا با «چشمه» است. چشمه نمی تواند به آسمان رسیدن را توجیه کند. اما «فوار» یا فواره میتواند. بی نشان بودن هم خیلی زیباست و اشاره به باطنی بودن اتفاق دارد و اتفاقا... بی نشان با رد پا در تناقض است و این خیییلللی زیباست (این مضمون را میدزدم😁 البته قبلا چیزی شبیه این گفته بودم ولی نه به این شکل) امااااا... راستش منظور من از این بیت چیز دیگری بوده خندانک منظورم این بوده که حتی رد پاهایت بر زمین نشان آسمان دارد و فوار آسمانش به خود آسمان میرسد. «آبی» بودن آسمان و تداعی فواره ی آب را هم در ذهن داشته ام...اما خب شاید نارسایت خندانک خندانک 🤦🤦🤦 کلا در داغون کردن مضمون استادم
        ارسال پاسخ
        سید محمد علی سهیلی (سهیل)
        ۲ هفته پیش
        بر رویِ ردّ پای تو صد چشمه روان
        از سنگ ها بجوشد و دریا توان رسد
        روز پدر بر شما مبارک باد خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود همچنین بر شما عزیز. ممنون بابت بیت زیبا و پر معنی شما. لذت بردم
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود اگر قبول نمی کنی فردا بعنوان یکی از شعرهایم به نام چشمه بی نشان به سایت می فرستم
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود عزیزم. اتفاقا باعث افتخار است که شعر من جرقه شعری جدید را بزند. شما خداوندگار این شعر هستید عزیز👌👌👌🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۲ هفته پیش
        سلام بر جناب صادقی
        خندانک خندانک
        خندانک
        فواره اصلا به آسمان رسیدن را تداعی نمی کند
        چون همه ی فواره ها روی خودشان فرو می ریزند
        و این فروریختن اگر به چشمه بپیوندد ممکن است به آسمان برسد
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود مجدد خدمت دوست نازنینم. راستش فواره های عادی همه به آسمان پرتاب می شوند ... اما فرومیریزند. اما این فواره ای که من می گویم تا آسمان میرسد و هرگز فرو نمیریزد😁 در واقع نکته اغراق آمیز همین جاست: آسمان از زیر پای تو فواره میزنه و تا خود آسمان بالا میره. در این مفهوم هم اغراق هست و هم تناقض ادبی (فواره زدن آسمان از دل زمین و بالا رفتن تا آسمان!- انگار منظور دو آسمان متفاوت هستند). در واقع در «فواره» پرتاب شدن به سمت بالا هست اما در چشمه نیست. چشمه به خودی خود مظهر لطافت است اما فواره مظهر خروش و پرتاب شدن است. فواره که فقط فواره ی حوض باغ فین نیست که😁 می تواند فوارهٔ آتش فشان هم باشد که کیلومترها بالا میرود.
        البته واضحا اگر من میخواستم چشمه را دور بیندازم در ۳ مورد از شش مورد به آن اشاره نمیکردم. صرفا میگویم مشکلم با چشمه این است که مصراع بعد را نمی تواند توجیه کند🤦🤦🤦
        حالا مشکلم با فواره چیست؟ دقیقا برعکس مشکلم با چشمه: فوار یا فواره یک مقدار پر خروش است حال آنکه «آسمان» لطیف است. به خاطر همین کهکشان را هم پیشنهاد دادم که البته ممکن است خوب نباشد.
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        ۲ هفته پیش
        سلام و درود جناب صادقی گرامی خندانک
        با مفهموم و زیباست
        خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف مداوم شما
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        ۲ هفته پیش
        میلاد پر برکت حضرت علی (ع) بر شما مبارک خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        بر شما نیز مبارک عزیز
        ارسال پاسخ
        مجتبی رحیمی
        ۲ هفته پیش
        درود استاد محمد شریف صادقی،

        برای انتخاب، باید به جزئیات فنی و زیبایی‌شناختی دقت بیشتری داشته باشیم. در اینجا، به هر ورژن از شعر شما نگاه دقیق‌تری خواهیم انداخت:

        ۱. ورژن (۱): "بر رویِ ردّ پای تو صد چشمه آسمان / از خاک‌ها بجوشد و تا آسمان رسد"
        - نقد: "چشمه آسمان" از نظر معنایی کمی مبهم است. "چشمه" بیشتر به آب و زندگی متصل است، در حالی که "آسمان" مفهومی بزرگ‌تر و انتزاعی دارد. ارتباط این دو می‌تواند دقیق‌تر و معناگراتر باشد. این ترکیب نیاز به تجدید نظر در انتخاب واژه‌ها دارد تا احساس معنای کامل‌تری بدهد.

        ۲. ورژن (۲): "بر روی ردّ پای تو صد چشمه کهکشان / از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد"
        - نقد: در این ورژن، "چشمه کهکشان" نوعی تناقض در معنا به وجود می‌آورد. "چشمه" عموماً نماد منبعی طبیعی و کوچک است، در حالی که "کهکشان" مفهومی به شدت بزرگ و بی‌کران دارد. چنین ترکیب‌هایی می‌تواند سردرگم‌کننده باشد.

        ۳. ورژن (۳): "بر روی ردّ پای تو فوّارِ کهکشان / از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد"
        - نقد: "فوّارِ کهکشان" شعری‌تر از "چشمه کهکشان" است، اما باز هم این ترکیب نمی‌تواند به‌طور کامل از نظر معنایی ترکیب مناسب و قابل پذیرش باشد. در اینجا "فوّار" (که معمولاً به جریان آب یا هر چیزی که از مرکز بیرون می‌جهد، اشاره دارد) با "کهکشان" که مفهومی بی‌پایان و ثابت دارد، دچار نوعی تضاد معنایی می‌شود.

        ۴. ورژن (۴): "بر روی ردّ پای تو فوّارِ آسمان / از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد"
        - نقد: این ورژن از نظر فرم شعری به نظر قابل قبول‌تر است، اما "فوّارِ آسمان" همچنان با وجود ساده‌گی و روانی که دارد، مشکل مشابه با ورژن‌های قبلی را دارد: تضاد معنایی میان "فوّار" و "آسمان" وجود دارد. آسمان به‌عنوان یک فضای بی‌کران و ثابت، با مفهوم حرکت سریع و جنبش "فوّار" مطابقت ندارد.

        ۵. ورژن (۵): "بر روی رد پای تو فوار آسمان / از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد"
        - نقد: حذف "فوّارِ" به "فوار" نه‌تنها از لحاظ زبانی نادرست است (که باید "فوّار" باقی می‌ماند)، بلکه از نظر معنایی هم ضعف ایجاد می‌کند. "فوار" در فارسی استاندارد معنای روشنی ندارد و خواننده ممکن است نتواند به‌راحتی به آن پی ببرد.

        ۶. ورژن (۶): "بر روی رد پای تو صد چشمه آسمان / از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد"
        - نقد: این ورژن از نظر معنایی و بصری تقریباً پیچیده است. "چشمه آسمان" ترکیب ابهام‌آوری است که نه تنها در معنا، بلکه در تناسب تصویری نیز ضعیف است. همچنین مقصد "کهکشان" برای این بیت مناسب به نظر نمی‌رسد، چون حرکت از "آسمان" به "کهکشان" نه‌تنها گنگ است، بلکه نوعی جابه‌جایی بی‌دلیل در هدف و مقصد به وجود می‌آورد.

        جمع‌بندی: در مجموع، ورژن‌های مختلف شما به‌ویژه از لحاظ تصویرسازی خوب شروع کرده‌اند، اما نیاز به دقت بیشتری در تناسب واژه‌ها و انتخاب‌های معنایی دارند. تضادهای موجود در ترکیب‌ها و تصاویری که با هم هم‌خوانی ندارند، ممکن است توجه خواننده را منحرف کنند. به‌طور کلی، ورژن (۴) نزدیک‌تر به شعر دلنشین و هماهنگ است، اما هنوز جای اصلاحات ظریف‌تری در انتخاب واژه‌ها وجود دارد.

        ارادتمند
        قدح
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنونم بابت این تحلیل که فرستادید. حتما تمام منرجات آن را در نظر خواهم گرفت
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود خدایا ما را به رد پای شعر صادقی آشنا کن
        الهی آمین
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        ۲ هفته پیش
        😀😀😀
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ان شا الله خندانک
        نمیدانم از آنکه نظر شما را برای تغییر نپذیرفتم (هر چند هنوز هیچ نظری را رد نکرده ام و صرفا باید در نهایت فکر کنم) خدای ناکرده ناراحت شده اید یا نه ولی ابدا قصد ناراحت کردن شما رفیق با مرام را ندارم چرا که خیلی از شما یاد میگیرم و تاثیر میپذیرم. راستش نظرات متفاوت است. من به چند نفر دیگر از دوستان اهل ادب نشان داده ام برخی یکی را پسندیده اند برخی دیگری را. برخی هم ممکن است نپسندند. اما من خواهان "برهان" هستم. یک برهان "آمار" است. اگر بیست نفر اهل ادب بگویند فلان ورژن بد است یا خوب است یا همه بدند و... این یک برهان است. و یا اینکه یک نفر بگوید به فلان دلیل این خوب است یا آن بد است. من نمی توانم صرفا با یک نظر آن هم بدون برهان چیزی را تغییر بدهم. الان یکی از عزیزان گفته "بر روی" حشو قبیح است...آیا من می توانم نظر ایشان را بدون بررسی انتقادی قبول کنم؟ نمی شود. مگر شما هر پیشنهادی را قبول می کنید؟ من ده ها بار به خاطر پیشنهاد اعضای این سایت اشعارم را تغییر داده ام و بشدت بابتش ممنونم. اما باید دلیلی برایش باشد از ذوق یا استدلال. برای مثال یکی از دوستان ادیب من اصرار دارد فوار بهتر است و دلایلی می آورد از جهت زیبایی شناسی. الان من باید به حرف چه کسی گوش کنم؟ کسی که استدلالی دارد یا احیانا نظر اکثریت اگر بر چیزی اجماع کنند. مثلا من بارها به خاطر پیشنهادات آقای سرمازه اشعارم را اصلاح کرده ام اما این بار نپذیرفتم و دلایلش را ذکر کردم. اگر دلیلی هست: هاتوا برهانکم...
        مثلا ممکن است کسی بگوید مشکل عبارت "از خاک ها بجوشد..." است و یا قافیه یا اصلا این مضمون جالب نیست و...
        ارسال پاسخ
        آرمان طاهری
        ۲ هفته پیش
        سلام و درود بر جناب صادقی برادر و استاد عزیز
        من ۱ رو انتخاب می کنم و دلیلشم اینه به دلم بیشتر میشینه نسبت به بقیه،
        جسارت بنده رو میبخشین میدونم.🤍🌹🙏
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما برادر عزیزم. بسیار ممنونم بابت شما و ضمنا این چه حرفیه. من از عزیزان خواهش کردم یکی رو انتخاب کنن. انتخاب شما بسیار برام مهم و ارزشمنده و در ارزیابی نهایی حتما در نظرش میگیرم
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        ۲ هفته پیش
        ناب و منحصر به فرد
        مزین به نقد نافذ حضرت استاد بانوی حکیمی و استاد معزز جناب هداوند
        گاه برخی داغها، تاریخی اند
        و انقدر عمیق و جاودانه، که جز چشمه های جوشان چیزی تسلی بخشش نیست

        هماره بنگارید چنین خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        محسن گودرزی
        ۲ هفته پیش
        سلام جناب صادقی بزرگوار
        از رد پای تو بهتر نیست چون از زیر به روی زمین آمدن و از رد پا خاک ها به آسمان میرود بر روی رد پای تو این طور به ذهن می‌رسد که کمی بالاتر از رد پا، ی پله باید بپری بالا و پیوستگی خود را از دست میده البته نظر بنده و شما به بزرگواری خودتان بنده را ببخشید.همه موارد زیباست.
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود بر جناب گودرزی. ممنون از نظر به جای شما. اتفاقا این را در نظر دارم و نظر بسیار نیکی است ولی در این صورت باید مصراع دوم را هم تغییر بدهم. باز هم فراوان ممنون بابت نظر سازنده شما
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۲ هفته پیش
        درودتان جناب صادقی ارجمند🌹

        زیبا و پر مغز قلمتان مانا🌹💫
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنونم از لطف شما
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        ۲ هفته پیش
        درود
        مثل همیشه
        زیبا و دلنشین
        سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        حسام رجبی
        ۲ هفته پیش
        سلام داداش
        من ۲ دوس داشتم خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود عزیزم ممنون که نظر دادی و انتخاب کردی👌
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما گرامی جناب صادقی
        انشاالله که هرچه زودتر شعر کامل این بیت واز قلمتون بخونیم
        موید باشید و نویسا خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف مداوم شما
        ارسال پاسخ
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        ۲ هفته پیش
        از خاک غم بجوشد فکر کنم قشنگ بشه بقیش خیلی سخته و باید بفهمی کل شعر چطوره خندانک خندانک خندانک خندانک در حد خودم یه چیزی گفتم
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از نظر شما. در نظر خواهم گرفت. در این بیت در واقع هدف ایجاد یک نوع تناقض ادبی بوده به این مضمون که از رد پای معشوق بر زمین، «آسمان» فواره می زند و این فواره تا آسمان بالا میرود! حال که از نظر معنوی چه پیامی دارد بر عهده خواننده است و من نمیخواهم تفسیری خاص ارائه دهم
        ارسال پاسخ
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        ۲ هفته پیش
        چشمه. آسمان رو با عرض پوزش نفهمیدم چیه!
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود. راستش فکر نکنم این ترکیب بی سابقه باشد. اگر دقت کنید آسمان درست مثل آب، آبی رنگ و لطیف است. حالا این تصویر را در نظر بگیرید: چشمه ای را روی زمین در نظر بگیرید که از آن آسمان می جوشد! یعنی آسمان به مثابه آب در نظر گرفته شده.
        شنیده اید که میگویند خضر از هر جا میگذشت جای پایش خرم و سبز میشد؟ حالا فرض کنید از جاپای کسی آسمان جوشیدن بگیرد و تا آسمان فواره بزند...
        ارسال پاسخ
        محمد حسنی
        ۲ هفته پیش
        درود جناب صادقی
        زیبا بود
        من ۱ و ۴ رو انتخاب می کنم
        مخصوصا ۴ فکر میکنم حس ودرک بیشتری ساطع می کنه به خواننده
        موفق باشید
        در پناه خدا خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        فریباایازی روزبهانی
        ۲ هفته پیش
        درود جناب صادقی
        بحث جالبی بود
        من با این بیت نظرم را بیان می کند
        هرآنچه از دل برخیزد لاجرم بردل نشیند خندانک
        البته بحث زبانی کلام جداست آنچه اهل سخن برآن متفق هستند سند است بر روی حشو دارد و عامیانه و کاربرد
        واژه "بر" و یا "روی" جدا صحیح تر است
        قلمتان نویسا خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از توجه شما. راستش من هم کاملا موافقم که بر روی حشو است و این را بارها در بحث ها گفته ام. صرفا گفتم کاربرد آن در شعر و نثر متقدمین و متاخرین شایع است درست مثل «در زیر»، «در درونِ»، «تا بوک»، «اولی تر»، «بر زبر»، «در رویِ»، «در میانِ»، «نیز هم»؛ اگر همه این موارد و موارد مشابه را غلط بدانیم هزاران بیت از جمله برترین غزل ها و ابیات فارسی از دست میروند:
        ای در درون جانم و جان از تو بی خبر (عطار)
        صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد (حافظ)
        دردم از یارست و درمان نیزهم (حافظ)
        گاهی این حشو ها در خدمت موسیقی کلام است نه تنها عروض بلکه موسیقی درونی؛ مثلا در این مثال
        ای در درون جانم و جان از تو بی خبر
        «در درون جانم و جان...» پیوند موسیقیایی محکمی دارد که بخش زیادی از آن ناشی از واژهٔ درون است. چون «در» دو بار تکرار می شود و حرف ن در درون در جانم و جان تکرار میشود و البته تکرار واژه جان هم موسیقی را تقویت می کند. اینجا حشو جدا از اینکه بین مردم رواج دارد، وظیفهٔ موسیقیایی هم دارد.
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        «هین سخن تازه بگو، تا دو جهان تازه شود»

        درودی دوباره جناب صادقی عزیز

        به عنوان یک مدرس ادبیات، اندیشه‌ی والایتان را پیرامون گنجینه‌های نظم و نثر پارسی می‌ستایم.

        «اهل سخن ما»، در واقع همان ارجمندانی هستند که طی چندین قرن، فرهنگ گهربار پارسی را برایمان به یادگار گذاشتند.

        حرف برای گفتن زیاد است؛ عمری بود در پستی مستقل، ارسال خواهم نمود.

        هزاران درود خندانک
        مهدیس رحمانی
        ۲ هفته پیش
        درود جناب صادقی گرامی خندانک

        بر روی رد پای تو صد چشمه آسمان
        از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد...
        به نظرم زیباتره 👌

        همواره پاینده و نویسا قلم باشید
        خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود بر خانم رحمانی. اتفاقا نظر شاعر خوش ذوقی مثل شما بسیار برایم مهم و سازنده است
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        ۲ هفته پیش
        درودها جناب شریف صادقی بزرگوار
        تلاش شما قابل تحسین هست
        موفق باشید و نویسا خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        سعید ابول مشدی
        ۲ هفته پیش
        بسیار زیبا و عالی بودند همه شون😍😍😍👏👏👏👏
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2