سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 26 دی 1403
  • فرار شاه معدوم، 1357 هـ ش
16 رجب 1446
    Wednesday 15 Jan 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      كسي كه واعظي دروني نداشته باشد ، موعظه هاي مردم سودي به او نمي رساند. امام محمد باقر(ع)

      چهارشنبه ۲۶ دی

      فوّارِ آسمان

      شعری از

      محمد شریف صادقی

      از دفتر باد‌های ناگهان (منتشر نشده) نوع شعر تک بیتی

      ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۱۴۸
        بازدید : ۴۴۴   |    نظرات : ۵۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      [من بیتی از یک غزل در حال تکمیل سروده بودم و بعد از سرایش اولیه چند ورژن مختلف از آن را نوشتم؛ خواستم از عزیزان بپرسم کدام مورد را بیشتر می‌پسندند چه دلیلی برای آن داشته باشند چه صرفا احساسی آن را بیشتر بپسندند؛ و الیته اگر نقدی کلی به همه موارد دارند هم بفرمایند]

      (۱) بر رویِ ردّ پای تو صد چشمه آسمان
      از خاک‌ها بجوشد و تا آسمان رسد

      (۲) بر روی ردّ پای تو صد چشمه کهکشان
      از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد

      (۳) بر روی ردّ پای تو فوّارِ کهکشان
      از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد

      (۴) بر روی ردّ پای تو فوّارِ آسمان
      از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد

      (۵) بر روی رد پای تو فوار آسمان
      از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد

      (۶) بر روی رد پای تو صد چشمه آسمان
      از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد

       
      ۸
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      ۱۴ ساعت پیش
      درود بر شما شاعر جوان و فهیم و فرهیخته

      میلاد امام علی (ع) مبارک

      پیرامون «بر روی» که در صفحه‌تان بحث شده‌است، جزو حروف اضافه‌ی مرکب است و به نظرم با نوعی مفهوم تاکیدی همراه است؛ توضیح این‌که:
      علاوه بر حروف اضافه‌ی ساده، حروف اضافه‌ی مرکب نیز به گونه‌هایی خاص، کاربرد دارند؛ این دست از حروف، بر حسب واژگان سازنده‌‌شان، به دو دسته تقسیم می‌شوند:

      ۱_ حرف اضافه + حرف اضافه‌؛ مانند:
      به روی، بر روی، در پیشِ و...

      ۲_ حرف اضافه+ یک واژه؛ مانند:
      به دستِ، به جایِ، در عوضِ و...

      دو نکته:
      الف_ هرکدام از فرمول‌های بالا می‌تواند رسانای مفهومی قیدی باشد.

      ب- گاهی ممکن است حرف اضافه‌ی آغازین در  حروف اضافه‌ی مرکب دسته‌ی نخست یا دوم، آشکار نشود؛ در این صورت، تنها بخش باقی‌مانده رسانای نقش و مفهوم حرف اضافه‌ی مرکب است؛ مانند:
      به روی، روی
      در برابرِ ، برابرِ
      به سوی، سوی
      در عوضِ، عوضِ
      و...

      همچنان‌که جناب‌عالی نیز اشاره نمودیده‌اید، کاربرد حرف اضافه‌ی مرکب «بر روی» سابقه‌ی طولانی در ادبیات پارسی؛ اعم از نظم و نثر دارد؛ در آثار گرانبهایی؛ چون: تاریخ بیهقی، کشف‌المحجوب هجویری، سفرنامه‌ی ناصرخسرو و در اشعار بسیاری از شاعران فاخرسرای و استادان سخن پارسی وجود دارد که آوردن نمونه‌هایی از آن، در حد توان قلم کمترین در این زمان اندک نیست؛ تنها به سه مورد اشاره می‌شود:

      «اگر بر روی آب روی، خسی باشی و اگر به هوا پری، مگسی باشی؛ دل به دست آر تا کسی باشی.»
      (مناجات‌نامه‌ی خواجه عبدالله انصاری)

      نه سعدی در این گل فرورفت و بس
      که آنان که بر روی دریا روند
      (سعدی)

      چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان
      که دوران ناتوانی‌ها، بسی زیر زمین دارد
      حضرت حافظ

      ضمنا در آثار گران‌ارج پارسی، گاهی «بر روی» به مفهومِ «بر چهره‌ی، بر صورتِ» است؛ گاهی نوعی مفهوم رویایی را می‌رساند و‌ گاهی نیز همان مفهومی را رساناست که در این‌جا مدّ نظر شماست.

      پاینده باشید و سراینده‌ی اشعار ناب.
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۱ ساعت پیش
      درود ممنون بابت روشنگری شما عزیز👌👌👌 مثال های به جایی زدید
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۱۷ ساعت پیش
      درود بزرگوار
      میلاد با سعادت فخر عالم امکان،سرور آزادگان جهان حضرت علی مرتضی را تبریک عرض می نمایم
      خبر فوری
      بعلت تحمل مرد مقابل مشکلات متعدد اجتماعی،گرانی اجاره خانه،مغازه،خودرو
      و مسائلی دیگر مانند رکود ،تورم،اختلاس،پارتی بازی، هزینه های دانشگاه خوراک درمان و خصوصا مخارج مادر بچه ها
      بهشت برین
      نرم نرمک و با شیب ملایم
      در حال حرکت به زیر پای پدران می باشد
      25 دی ماه روز پدر مبارک خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۱ ساعت پیش
      درود و ممنون بابت حضور شما
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۱ ساعت پیش
      🙏🙏🙏🙏
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      ۷ ساعت پیش
      سلام و درود

      به نظرم این طوری :

      بالایِ ردّ ِ پای تو ، صدچشمه جوشد از نهان
      تا کهکشان دارد کمان این نُو نَوارِ دل‌نشان



      سلامت و دلشاد باشید عیدتان مبارک

      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۴ ساعت پیش
      درود ممنون از پیشنهاد شما. اتفاقا بیت بسیار زیباییست... اما «رسد» در غزل من ردیف است، ان قافیه است و وزن هم مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن است. اما بیت شما به دلم نشست. ممنون از حسن توجه شما خانم کوهواره عزیز
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      ۴ ساعت پیش
      با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین

      به قولی، هر چه " دو دستگی کله‌ام را فشار دادم" تصویری از عبارتِ "بر روی رد پای" بیت جناب صادقی بر چشمم که گذر نکرد هیچ، به ذهنم حتی خطور نکرد! اما خیال ندارم من هم پنجره‌ی سبزی باز کنم و مشتی مثال به کثرت مثال‌های بی محلِ موجود اضافه کنم.

      چند ساعت پیش با آنکه یقین داشتم با خیلی عظیم از این قِسم مثال‌ها روبرو خواهم شد کامنت گذاشتم که؛ عبارت "بر روی" حشو قبیح است چون "بر" و "رو" در این بیت هر دو یک معنی دارند. به تعبیری یکی از آنها زائد است چه "صادقی" نوشته باشد چه "بیهقی" یا "ناصر خسرو" و چه حرف اضافه باشد چه اسم چه صفت و...
      همه‌ی ما انواع حشو و تعریف هر کدام را می‌دانیم پس یادآوری ضرورت ندارد. علی‌ای‌حال واجب آن است که طبق فرمایشات جناب صادقی پیش برویم.
      این بزرگوار نوشته‌اند که؛
      "کما اینکه نه فقط در شعر، بلکه در نثر، بزرگ ترین نثر نویسان ما از بیهقی و ناصرخسرو گرفته تا ادبای معاصر حتی در نثر هم «بر روی» را استعمال میکنند. چرا؟ چون «بر» به بالای یک چیز دلالت می کند و «رو» به سطح آن:"
      "بر روی رد پای تو صد چشمه آسمان"
      حالا " دو دستگی کله‌تان را فشار بدهید" و صد چشمه آسمان را بالایِ سطحِ ردِ پایِ مخاطبِِ جنابِ صادقی عزیز تصویر کنید! حتی اگر تصویر بشود زیبا نیست.

      "و من فراوان شهر ها و قلعه ها دیدم در اطراف عالم در بلاد عرب و عجم و هند و ترک مثل شهر آمد هیچ جا ندیدم که «بر روی زمین» چنان باشد (ناصر خسرو)."
      و باز "دو دستگی کله‌تان را فشار بدهید" و یک شهر را بالای سطح زمین تصور کنید!

      یادآوری کنم جناب صادقی عزیز برای آنکه زیباتر بسرائید هیچوقت "خاک" را جمع نبندید. "خاک" یک اسم خاص است و یک معنی خاص دارد. اگر بگویم "خاک‌ها" هم قباحت دارد بی راه نگفته‌ام.
      قضاوت با شما
      کدام زیباتر و با وقار تر است؟
      از خااک
      یا
      از خاک‌ها



      با احترام
      ابراهیم هداوند
      ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۳
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      ۴ ساعت پیش
      درود و عرض ادب و احترام استاد هداوند گرانقدر
      نقد و نظرتان بسیار ارزشمند و آموزنده است
      سپاس از کلاس درس پربارتان
      فقط یک نکته: برای به کار بردن خاک به صورت جمع،درست است که غیرقابل شمارش است و نباید جمع بسته شود اما
      در این بیت مقصود انواع خاک (رس،گچی،ماسه ای و... ) است محل ایراد نیست

      البته که خدمت محترم تان درس پس می‌دهم🌹
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۳ ساعت پیش
      درود مجدد خدمت آقای هداوند عزیز. ممنونم که به پاسخ بنده التفات کردید. ولله دو بار است دارم متنی در سایت مینوسم که صفحه گوگل گوشی ام تا یک لحظه روی صفحه دیگر میروم میپرد. بنابراین بهتر است کوتاه تر بنویسم؛ بحث اصلی من اصلا این نیست که «بر روی رد پای...» خوب است یا بد است و من گفتم هر انتقادی را به شعر با آغوش باز پذیرا هستم. بحث بر سر این بود که شما فرمودید «بر روی» حشو قبیح است و احتمالا مدنظر دارید که نباید در شعر به کار برده شود. من هم گفتم «بر روی» را عالم و آدم در شعر و نثر از زمان رودکی تا الان استفاده کرده اند. و گفتم دلیل اینکه این کاربرد پیش آمده احتمالا این بوده که «بر» به روش قرار گرفتن و «رو» به سطح اشاره داشته و به این جهت به مرور بر روی را به معنای بر، بالای، زبر و... به کار گرفته اند. شما میگویید قبیح است حتی اگر ناصر خسرو گفته باشد. من میگویم چون از قدیم الایام مرسوم بوده مانند بر زبر یا تا بوک و امروز هم رایج است چرا تحکم کنیم که نباید به کار برود. مثلا حافظ گفته:
      صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
      همان زیر نگین کافی ست اما در زیر هم غلط نیست چون رایج بوده و هست.
      درباره خاک‌ها استدلال شما نیک است و آن را در نظر میگیرم. اما در جواب به طعنه خانم کاسیانی - که نمیدانم دلیلش چیست- بگویم که لابد تفسیر شما از این بیت فردوسی:
      به جوی و به رود «آب‌ها» راه کرد
      به فرخندگی رنج کوتاه کرد
      این است که فردوسی انواع آب ها (آب هویج، آب مقطر، آب پرتقال، آب با PH 7، آب اکسیژنه و...) را در نظر داشته؟ یا جلال الدین مولانا وقتی گفته:
      گه قصد تاج زر کند گه خاک ها بر سر کند
      منظورش انواع خاک ها ، رس و سفال و غیره بوده؟! آیا یک انسان نباید قبل از آنکه زبان به تمسخر دیگران باز کند به عواقب سخنش فکر کند؟
      ارسال پاسخ
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      ۳ ساعت پیش
      آقای صادقی من هیچ گاه به خودم اجازه ندادم کسی را مورد تمسخر قرار دهم،خوشبختانه از این خصلت پلید بی‌بهره هستم
      در مورد کاربرد جمع و مفرد خاک اگر در گوگل سرچی کنید متوجه خواهید شد چقدر زود قضاوت کردید و ...
      اگر به جمله ی *محل ایراد نیست ،توجه می کردید متوجه می شدید که طعنه و تمسخر نبود و بحث ادبی شکل گرفته
      واقعاََ ناراحت شدم
      اگر هر جای دیگری هم این مبحث باز می شد همین را می نوشتم که استثناء وجود داردو...

      البته بی سابقه نیست که کامنت طولانیم همیشه عواقب تاسف‌باری برایم داشته
      موفق باشید
      مریم کاسیانی
      ۲۳ ساعت پیش
      درود بر شما شاعر گرامی
      گزینه‌ی هیچ‌کدام نداریم؟ خندانک

      بر رویِ ردّ پای تو صد چشمه فاعلن
      از خاک‌ها بجوشد و تا آسمان رسد

      به جای فاعلن واژه ی ابداعی بگذارید مطمئنم در توان قلمتان است
      موفق باشید
      تا یادم نرفته
      روزتون هم مبارک
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      ۱۸ ساعت پیش
      چرخ فلک و گنبد دوار در بان علی
      کل ذات کائنات پیشتاز میزان علی
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۸ ساعت پیش
      درود ممنون از لطف شما. خیلی عجیب است؛ در واقع اصل شعر برای من به گمانم بیت چهارم بوده و مقصود این بوده که از رد پای تو بر زمین «آسمان» فواره می زند. نمیدانم چرا این تصویر از نظر شما نامناسب و نارساست...و نه بعید میدانم کلمات دیگری منظورم را ادا کنند. جالب است که ترجیح خود من اصلاااا با چشمه نیست بلکه با فوار است چون «فوار» به بالا رفتن آب (یا هر چیز دیگر) اشاره میکند و چشمه میتواند سطحی باشد...اما خب گفتم گزینه های دیگر را هم در نظر بگیرم
      ارسال پاسخ
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      ۱۶ ساعت پیش
      با درودی دیگر
      فواره رو انتخاب نکردم حس کردم از روانی تلفظ کاسته
      فوار آسمان رو با ترکیب دیگری جایگزین کنید البته نظر شخصی منه چه بسا اشتباه باشه
      وقتی گزینه ی هیچکدام نداریم اینجوری میشه دیگه خندانک


      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۶ ساعت پیش
      درود ممنونم از روشنگری شما حتما در نظر میگیرم🙏🙏🙏🙏
      محمدرضا آزادبخت
      ۲۱ ساعت پیش
      درود عید تان مبارک
      با استاد بانو کاسیانی موافقم
      چون نه کهکشان ونه آسمان درد شعر را دوانمی کند
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۸ ساعت پیش
      درود ممنون. به کامنتم زیر کامنت خانم کاسیانی مراجعه کنید
      ارسال پاسخ
      یاسر کریمی
      ۲۱ ساعت پیش
      جانا غبار پای تو را روی مهر و ماه
      بگرفته بر دو چشم جهان سرمه میکند
      من این بداهه رو تقدیم صفحه ی شما بزرگوار میکنم خندانک
      از خواندن اشعار شما به ذهنم رسید خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۸ ساعت پیش
      درود ممنون از لطف ظما
      ارسال پاسخ
      علی نظری سرمازه
      ۲۰ ساعت پیش
      درود بر شریُف اعظم
      خندانک خندانک
      خندانک
      بر هر دو پای تو دیدگان جاری است
      تا عشق روید و به آسمان رسد خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۸ ساعت پیش
      درود. ممنون از پیشنهادتون ولی بسیار تصویر کلیشه ایه به قول خودتون😁 زیر کامنت خانم کاسیانی توضیح دادم. راستش از واکنش دیگران شگفت زده شدم...اصلا این سایت گاهی من رو انگشت به دهن میذاره...
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۸ ساعت پیش
      الان عشق چطور از دیده ی جاری به آسمان میرسه؟ بال در میاره
      ؟
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      طوبی آهنگران
      ۱۸ ساعت پیش
      چرخ فلک و گنبد دوار در بان علی
      کل ذات کائنات پیشتاز میزان علی
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      ۱۸ ساعت پیش
      چرخ فلک و گنبد دوار در بان علی
      کل ذات کائنات پیشتاز میزان علی
      طوبی آهنگران
      ۱۸ ساعت پیش
      چرخ فلک و گنبد دوار در بان علی
      کل ذات کائنات پیشتاز میزان علی
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۸ ساعت پیش
      درود ممنون از لطف شما
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      ۱۷ ساعت پیش
      سروده ای دلنواز
      هزاران درودتان بادشاعر گرامی
      علی ع
      رهبر جهان
      امیر مو منان
      یاربی کسان
      همدم دل شکستگان
      شام گرسنگان
      دشمن ظالمان
      راهبرگمرهان
      مولای عارفان
      التماس دعا
      روز پدربر شما مبارک باد
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۶ ساعت پیش
      ممنون عزیز بر شما نیز مبارک
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      ۱۷ ساعت پیش
      درود بزرگوار
      "بر روی" حشو قبیح است
      یا "بر"
      یا "روی"

      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۶ ساعت پیش
      درود بر جناب هداوند. خیییییلللللی نکته مهمی بود. راستش من هم اول اینطور فکر میکردم و به خاطر همین خواستم تغییرش بدهم. اما یک مسئله هست... من مطمئنم حشو است اما بعید میدانم حشو «قبیح» باشد. چرا؟ چون «بر روی» لفظی کاملا رایج است از قدیم تا الان. کما اینکه نه فقط در شعر، بلکه در نثر، بزرگ ترین نثر نویسان ما از بیهقی و ناصرخسرو گرفته تا ادبای معاصر حتی در نثر هم «بر روی» را استعمال میکنند. چرا؟ چون «بر» به بالای یک چیز دلالت می کند و «رو» به سطح آن:
      و پس از وی پانصد سال ملک یونانیان که بداشت و «بر روی زمین» بکشید (بیهقی)
      که دولت بدین بزرگی پیدا شود «بر روی زمین» امیر عادل سبکتگین را از درجه کفر بدرجه ایمان رسانید (بیهقی)
      و من فراوان شهر ها و قلعه ها دیدم در اطراف عالم در بلاد عرب و عجم و هند و ترک مثل شهر آمد هیچ جا ندیدم که «بر روی زمین» چنان باشد (ناصر خسرو).

      بنابراین این موارد در شعر و نثر رایج است. یک مثال بسیار جالب تر «تا بوک» است (مخفف تا بوَد که یا تا باشد که) مثل این مورد از مولانا:
      بنشسته ام من بر درت «تا بوک» برجوشد وفا
      جالب است بدانید در اکثریت قریب به اتفاق موارد همه شعرا «تا بوک» را استفاده کرده اند حال آنکه اگر محافظه کارانه عمل کنیم واضحا حشو است: «تا برجوشد وفا » یا «بوک (باشد که) برجوشد وفا» و اصلا لازم نیست بگوییم تا بوک! اما از قضای روزگار من هیچ موردی نمیشناسم که بوک به تنهایی آمده باشد و هر چه من در شعر یافته ام «تا بوک» است! به نظرم این حشوها اگر در زبان کاربردی باشند و همه اعم از عوام و خواص آن را به کار ببرند شاید ایرادی نداشته باشد. کما اینکه «اولی‌تر» هم حشو است اما چون از قدیم رایج بوده مصطلح شده است.
      اما من راستش به خاطر موسیقی حروف و معنا هم «بر روی رد پای تو...» را ترجیح دادم هم به جهت تناسب معنوی «بر» با «رو» و «پا» هم به جهت رقص حرف «ر»:
      بـ(ر) (ر)وی (ر)دّ پای تو فوا(رِ) آسمان
      یک مثال بامزه دیگر «بر زبر» است که واضحا حشو به نظر میرسد. اما قدما و متاخرین آنقدر آن را در نظم و نثر استفاده کرده اند که عادی شده است؛ از بیهقی گرفته یا میبدی و ناصرخسرو. از فردوسی و فرخی و سنایی و عطار گرفته تا ملک الشعرای بزرگ. ملک الشعرا بارها و بارها «بر زبر» را استفاده کرده و ما میدانیم ملک الشعرا در شعر بسیار محافظه کار است.
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۷ ساعت پیش
      درود
      بر روی ردپای توصدچشمه بی نشان
      ازخاک بجوشد و تا آسمان رسد
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۶ ساعت پیش
      درود مجدد. واقعا زیباست و تصویر قشنگی دارد. اما مشکلی با آن دارم. اول مشکلم کلا با «چشمه» است. چشمه نمی تواند به آسمان رسیدن را توجیه کند. اما «فوار» یا فواره میتواند. بی نشان بودن هم خیلی زیباست و اشاره به باطنی بودن اتفاق دارد و اتفاقا... بی نشان با رد پا در تناقض است و این خیییلللی زیباست (این مضمون را میدزدم😁 البته قبلا چیزی شبیه این گفته بودم ولی نه به این شکل) امااااا... راستش منظور من از این بیت چیز دیگری بوده خندانک منظورم این بوده که حتی رد پاهایت بر زمین نشان آسمان دارد و فوار آسمانش به خود آسمان میرسد. «آبی» بودن آسمان و تداعی فواره ی آب را هم در ذهن داشته ام...اما خب شاید نارسایت خندانک خندانک 🤦🤦🤦 کلا در داغون کردن مضمون استادم
      ارسال پاسخ
      سید محمد علی سهیلی (سهیل)
      ۱۵ ساعت پیش
      بر رویِ ردّ پای تو صد چشمه روان
      از سنگ ها بجوشد و دریا توان رسد
      روز پدر بر شما مبارک باد خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۵ ساعت پیش
      درود همچنین بر شما عزیز. ممنون بابت بیت زیبا و پر معنی شما. لذت بردم
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۲ ساعت پیش
      درود اگر قبول نمی کنی فردا بعنوان یکی از شعرهایم به نام چشمه بی نشان به سایت می فرستم
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۱ ساعت پیش
      درود عزیزم. اتفاقا باعث افتخار است که شعر من جرقه شعری جدید را بزند. شما خداوندگار این شعر هستید عزیز👌👌👌🙏🙏🙏
      ارسال پاسخ
      علی نظری سرمازه
      ۱۲ ساعت پیش
      سلام بر جناب صادقی
      خندانک خندانک
      خندانک
      فواره اصلا به آسمان رسیدن را تداعی نمی کند
      چون همه ی فواره ها روی خودشان فرو می ریزند
      و این فروریختن اگر به چشمه بپیوندد ممکن است به آسمان برسد
      خندانک خندانک
      خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۱ ساعت پیش
      درود مجدد خدمت دوست نازنینم. راستش فواره های عادی همه به آسمان پرتاب می شوند ... اما فرومیریزند. اما این فواره ای که من می گویم تا آسمان میرسد و هرگز فرو نمیریزد😁 در واقع نکته اغراق آمیز همین جاست: آسمان از زیر پای تو فواره میزنه و تا خود آسمان بالا میره. در این مفهوم هم اغراق هست و هم تناقض ادبی (فواره زدن آسمان از دل زمین و بالا رفتن تا آسمان!- انگار منظور دو آسمان متفاوت هستند). در واقع در «فواره» پرتاب شدن به سمت بالا هست اما در چشمه نیست. چشمه به خودی خود مظهر لطافت است اما فواره مظهر خروش و پرتاب شدن است. فواره که فقط فواره ی حوض باغ فین نیست که😁 می تواند فوارهٔ آتش فشان هم باشد که کیلومترها بالا میرود.
      البته واضحا اگر من میخواستم چشمه را دور بیندازم در ۳ مورد از شش مورد به آن اشاره نمیکردم. صرفا میگویم مشکلم با چشمه این است که مصراع بعد را نمی تواند توجیه کند🤦🤦🤦
      حالا مشکلم با فواره چیست؟ دقیقا برعکس مشکلم با چشمه: فوار یا فواره یک مقدار پر خروش است حال آنکه «آسمان» لطیف است. به خاطر همین کهکشان را هم پیشنهاد دادم که البته ممکن است خوب نباشد.
      ارسال پاسخ
      مرتضی میرزادوست
      ۱۱ ساعت پیش
      سلام و درود جناب صادقی گرامی خندانک
      با مفهموم و زیباست
      خندانک خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۱ ساعت پیش
      درود ممنون از لطف مداوم شما
      ارسال پاسخ
      مرتضی میرزادوست
      ۱۱ ساعت پیش
      میلاد پر برکت حضرت علی (ع) بر شما مبارک خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۱۱ ساعت پیش
      بر شما نیز مبارک عزیز
      ارسال پاسخ
      مجتبی رحیمی
      ۱۱ ساعت پیش
      درود استاد محمد شریف صادقی،

      برای انتخاب، باید به جزئیات فنی و زیبایی‌شناختی دقت بیشتری داشته باشیم. در اینجا، به هر ورژن از شعر شما نگاه دقیق‌تری خواهیم انداخت:

      ۱. ورژن (۱): "بر رویِ ردّ پای تو صد چشمه آسمان / از خاک‌ها بجوشد و تا آسمان رسد"
      - نقد: "چشمه آسمان" از نظر معنایی کمی مبهم است. "چشمه" بیشتر به آب و زندگی متصل است، در حالی که "آسمان" مفهومی بزرگ‌تر و انتزاعی دارد. ارتباط این دو می‌تواند دقیق‌تر و معناگراتر باشد. این ترکیب نیاز به تجدید نظر در انتخاب واژه‌ها دارد تا احساس معنای کامل‌تری بدهد.

      ۲. ورژن (۲): "بر روی ردّ پای تو صد چشمه کهکشان / از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد"
      - نقد: در این ورژن، "چشمه کهکشان" نوعی تناقض در معنا به وجود می‌آورد. "چشمه" عموماً نماد منبعی طبیعی و کوچک است، در حالی که "کهکشان" مفهومی به شدت بزرگ و بی‌کران دارد. چنین ترکیب‌هایی می‌تواند سردرگم‌کننده باشد.

      ۳. ورژن (۳): "بر روی ردّ پای تو فوّارِ کهکشان / از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد"
      - نقد: "فوّارِ کهکشان" شعری‌تر از "چشمه کهکشان" است، اما باز هم این ترکیب نمی‌تواند به‌طور کامل از نظر معنایی ترکیب مناسب و قابل پذیرش باشد. در اینجا "فوّار" (که معمولاً به جریان آب یا هر چیزی که از مرکز بیرون می‌جهد، اشاره دارد) با "کهکشان" که مفهومی بی‌پایان و ثابت دارد، دچار نوعی تضاد معنایی می‌شود.

      ۴. ورژن (۴): "بر روی ردّ پای تو فوّارِ آسمان / از خاک ها بجوشد و تا آسمان رسد"
      - نقد: این ورژن از نظر فرم شعری به نظر قابل قبول‌تر است، اما "فوّارِ آسمان" همچنان با وجود ساده‌گی و روانی که دارد، مشکل مشابه با ورژن‌های قبلی را دارد: تضاد معنایی میان "فوّار" و "آسمان" وجود دارد. آسمان به‌عنوان یک فضای بی‌کران و ثابت، با مفهوم حرکت سریع و جنبش "فوّار" مطابقت ندارد.

      ۵. ورژن (۵): "بر روی رد پای تو فوار آسمان / از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد"
      - نقد: حذف "فوّارِ" به "فوار" نه‌تنها از لحاظ زبانی نادرست است (که باید "فوّار" باقی می‌ماند)، بلکه از نظر معنایی هم ضعف ایجاد می‌کند. "فوار" در فارسی استاندارد معنای روشنی ندارد و خواننده ممکن است نتواند به‌راحتی به آن پی ببرد.

      ۶. ورژن (۶): "بر روی رد پای تو صد چشمه آسمان / از خاک ها بجوشد و تا کهکشان رسد"
      - نقد: این ورژن از نظر معنایی و بصری تقریباً پیچیده است. "چشمه آسمان" ترکیب ابهام‌آوری است که نه تنها در معنا، بلکه در تناسب تصویری نیز ضعیف است. همچنین مقصد "کهکشان" برای این بیت مناسب به نظر نمی‌رسد، چون حرکت از "آسمان" به "کهکشان" نه‌تنها گنگ است، بلکه نوعی جابه‌جایی بی‌دلیل در هدف و مقصد به وجود می‌آورد.

      جمع‌بندی: در مجموع، ورژن‌های مختلف شما به‌ویژه از لحاظ تصویرسازی خوب شروع کرده‌اند، اما نیاز به دقت بیشتری در تناسب واژه‌ها و انتخاب‌های معنایی دارند. تضادهای موجود در ترکیب‌ها و تصاویری که با هم هم‌خوانی ندارند، ممکن است توجه خواننده را منحرف کنند. به‌طور کلی، ورژن (۴) نزدیک‌تر به شعر دلنشین و هماهنگ است، اما هنوز جای اصلاحات ظریف‌تری در انتخاب واژه‌ها وجود دارد.

      ارادتمند
      قدح
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۹ ساعت پیش
      درود ممنونم بابت این تحلیل که فرستادید. حتما تمام منرجات آن را در نظر خواهم گرفت
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      ۱۰ ساعت پیش
      درود خدایا ما را به رد پای شعر صادقی آشنا کن
      الهی آمین
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      ۱۰ ساعت پیش
      😀😀😀
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۹ ساعت پیش
      درود ان شا الله خندانک
      نمیدانم از آنکه نظر شما را برای تغییر نپذیرفتم (هر چند هنوز هیچ نظری را رد نکرده ام و صرفا باید در نهایت فکر کنم) خدای ناکرده ناراحت شده اید یا نه ولی ابدا قصد ناراحت کردن شما رفیق با مرام را ندارم چرا که خیلی از شما یاد میگیرم و تاثیر میپذیرم. راستش نظرات متفاوت است. من به چند نفر دیگر از دوستان اهل ادب نشان داده ام برخی یکی را پسندیده اند برخی دیگری را. برخی هم ممکن است نپسندند. اما من خواهان "برهان" هستم. یک برهان "آمار" است. اگر بیست نفر اهل ادب بگویند فلان ورژن بد است یا خوب است یا همه بدند و... این یک برهان است. و یا اینکه یک نفر بگوید به فلان دلیل این خوب است یا آن بد است. من نمی توانم صرفا با یک نظر آن هم بدون برهان چیزی را تغییر بدهم. الان یکی از عزیزان گفته "بر روی" حشو قبیح است...آیا من می توانم نظر ایشان را بدون بررسی انتقادی قبول کنم؟ نمی شود. مگر شما هر پیشنهادی را قبول می کنید؟ من ده ها بار به خاطر پیشنهاد اعضای این سایت اشعارم را تغییر داده ام و بشدت بابتش ممنونم. اما باید دلیلی برایش باشد از ذوق یا استدلال. برای مثال یکی از دوستان ادیب من اصرار دارد فوار بهتر است و دلایلی می آورد از جهت زیبایی شناسی. الان من باید به حرف چه کسی گوش کنم؟ کسی که استدلالی دارد یا احیانا نظر اکثریت اگر بر چیزی اجماع کنند. مثلا من بارها به خاطر پیشنهادات آقای سرمازه اشعارم را اصلاح کرده ام اما این بار نپذیرفتم و دلایلش را ذکر کردم. اگر دلیلی هست: هاتوا برهانکم...
      مثلا ممکن است کسی بگوید مشکل عبارت "از خاک ها بجوشد..." است و یا قافیه یا اصلا این مضمون جالب نیست و...
      ارسال پاسخ
      آرمان طاهری
      ۴ ساعت پیش
      سلام و درود بر جناب صادقی برادر و استاد عزیز
      من ۱ رو انتخاب می کنم و دلیلشم اینه به دلم بیشتر میشینه نسبت به بقیه،
      جسارت بنده رو میبخشین میدونم.🤍🌹🙏
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۴ ساعت پیش
      درود بر شما برادر عزیزم. بسیار ممنونم بابت شما و ضمنا این چه حرفیه. من از عزیزان خواهش کردم یکی رو انتخاب کنن. انتخاب شما بسیار برام مهم و ارزشمنده و در ارزیابی نهایی حتما در نظرش میگیرم
      ارسال پاسخ
      سیده نسترن طالب زاده
      ۴ ساعت پیش
      ناب و منحصر به فرد
      مزین به نقد نافذ حضرت استاد بانوی حکیمی و استاد معزز جناب هداوند
      گاه برخی داغها، تاریخی اند
      و انقدر عمیق و جاودانه، که جز چشمه های جوشان چیزی تسلی بخشش نیست

      هماره بنگارید چنین خندانک
      محمد شریف صادقی
      محمد شریف صادقی
      ۳ ساعت پیش
      درود ممنون از لطف شما
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3