سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        دلنوشته ای دیگر

        شعری از

        زهرا مددی

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۳۳۸۱۹
          بازدید : ۷۱   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زهرا مددی

        من از آن روزهای سخت می ترسم، من از ویرانی هر تخت می ترسم.
        بسی کردند خطاها روی هر تختی، به نام شاه و شاهنشاه و خوشبختی.
        بسی ظلم و بسی عصیان، بشر از شرشان حیران.
        نمی دانم چگونه می شود انسان، نبیند حیله ی شیطان، بگردد سخت بی وجدان.
        تکبر یا غروری از سر مستی، نباشد قلب انسان عاشق هستی.
        خدا، خالق، هزاران وعده‌ی صادق،  به گوش بندگان، ناطق.
        چگونه می شود اما نبیند نور را چشمی، رود در عمق تاریکی، شود سهمش فقط خشمی.
        که گر آن خالق صابر، بگرداند جهان را سمت خشم خویش، نماند هیچ چیزی از پس و از پیش.
        چونان زیر و زبر گردد جهان باطل شیطان، که از هر چشم بی سویی نماند نور حق پنهان....
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود بانو
        نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
        من از آن روزهای سخت می ترسم،
        من از ویرانی هر تخت می ترسم.
        بسی کردند خطاها روی هر تختی،
        به نام شاه و شاهنشاه و خوشبختی.
        بسی ظلم و بسی عصیان، بشر از شرشان حیران.
        نمی دانم چگونه می شود انسان، نبیند حیله ی شیطان،
        بگردد سخت بی وجدان.
        تکبر یا غروری از سر مستی، نباشد قلب انسان عاشق هستی.
        خدا، خالق، هزاران وعده‌ی صادق، به گوش بندگان، ناطق.
        چگونه می شود اما نبیند نور را چشمی،
        رود در عمق تاریکی، شود سهمش فقط خشمی.
        که گر آن خالق صابر، بگرداند جهان را سمت خشم خویش،
        نماند هیچ چیزی از پس و از پیش.
        چونان زیر و زبر گردد جهان باطل شیطان،
        که از هر چشم بی سویی نماند نور حق پنهان....
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا مددی
        زهرا مددی
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود و سپاس فراوان از لطف و نظرتان شاعر بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        حدود ۱ ماه پیش

        سلام شعر زیبایی است
        شبیه شعرهای مهدی سهیلی و فروغ عزیز

        سلامت و دلشاد باشید

        زهرا مددی
        زهرا مددی
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود و سپاس فراوان از لطفتان بانو حسین زاده عزیز و گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        حدود ۱ ماه پیش
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا مددی
        زهرا مددی
        حدود ۱ ماه پیش
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        حدود ۱ ماه پیش
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        زهرا مددی
        زهرا مددی
        حدود ۱ ماه پیش
        سلام و درود و سپاس فراوان از لطفتان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3