چهارشنبه ۷ آذر
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
بر در، تو چرا ماندی؟! برخیز بیا در بر!
سر بهر چه گرداندی؟ ای دردِ سرت بر سر
از زمزمهات در گوش، صد بانگِ قیامت رفت
بر لب تو چه خواندی که جانم به لب آمد بر
بالا سرِ خود را گیر، پاسخ نده سَربالا
سرْ زیر چرا داری؟ داری چه به زیرِ سر؟
طوفان ز درون برخاست، وز دیده برون باران
در برزخ این و آن، تن در تنش از تندر
برخیز که برخیزد گرد غمم از مُژْگان
بنشین تو که بنشانم مهرویِ تو بر منظر
در بر چه دلی دارم! خواهد که رَمَد از بر!
سر در شرری دارم، دارم شرری در سر (۱)
پیش آ که به شکرانه، اِسپندِ تنِ خاکی
درسوزم و برخیزم چون دودهٔ در مجمر
ای شاهدِ بازاری، تا چند تو بُگذاری-
عاشق به رواداری؟... داری چو روا آخر؟
دل دادم و دلبندی، بردی دل و دل کندی
هیهات، چه میخندی بر نالهٔ چشمِ تر!
.................
گشتی تو ز من فارغ، بگذاشتیم در دق
باز آی... وَ از صادق از بهرِ خدا نگذر (۲)
(حاشیه)
(۱) قافیهٔ «سر» با احتساب این بیت، سه بار در این غزل آمده که ضعفیست واضح، اما راستش این بیت را دلم نیامد دور بریزم.
(۲) من در این غزل تحت تاثیر غزل مشهور نظامی «دلبر صنمی شیرین، شیرین صنمی دلبر» نظامی بودهام (از نظر وزن و قافیه) اما در غزل نظامی، در هر مصراع یک جمله دوبار تکرار میشود و فقط جای کلمات عوض میشود و یک جور طرد و عکسیست که از نظر معنایی سودی ندارد و زائد است و فقط موسیقی صوتی ایجاد میکند. مثلا «ساغر به کفم بر نِه، بر نِه به کفم ساغر»
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تکرار قافیه غزل را به دلنوشته تبدیل میکند
دلنوشته زیبایی است