سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        اخم تو

        شعری از

        حسن عباسي

        از دفتر غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۱۱ شماره ثبت ۱۲۹۵۵۲
          بازدید : ۱۶۹   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        می‌توان با اخم تو یک جنگ را آغاز کرد
        یا که عشقت را به نوعِ دیگری ابراز کرد
         
        می‌توان فرهاد شد با تیشه‌ی شیرین عشق
        بیستون را عاشقانه مظهر اعجاز کرد
         
        در مسیر حافظ و سعدی به قدر یک قدم
        می‌توان با شعر خود تا قله‌ها پرواز کرد
         
        می‌شود در داستان لیلی و مجنون عشق  
        حق مجنون باشی و مانند لیلی ناز کرد
         
        پیرو ستارخان باشی اگر با جان و دل
        می‌توان تبریز شد از حاکمان اعراض کرد
         
        یا شبیه عاشقان عصر دیجیتال و شعر 
        عاشقی را با دو برچسب و نشان ایجاز کرد
         
        در نهایت می‌توان با اخم تو هرچند سخت
        زندگی را با غم و شادیِ دل همساز کرد
         
        حسن عباسی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۴۵
        بسیار زیباست و با احساس خندانک
        درود بر شما خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۶
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۸:۲۱
        درود جناب عباسی
        زیبا سرودید
        خندانک زندگی را با غم و شادیِ دل همساز کرد خندانک خندانک خندانک
        پیروز و دلشاد باشید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۰:۴۴
        درود و عرض ادب
        شعری زیباست
        جسارت اما در این بیت
        "می‌شود در داستان لیلی و مجنون عشق
        حق مجنون باشی و مانند لیلی ناز کرد"

        زمان فعل باشی با کرد مطابقت نداره به نظر بوده کاربرد شایسته تری دارد
        حق مجنون بوده و مانند لیلی ناز کرد



        حسن عباسي
        حسن عباسي
        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۰۸
        درود بر شما
        سپاسگزارم
        ممنون بابت دقت تون خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۰:۵۷
        درود زیبا بود
        ساسان نجفی(سراب)
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۴۸
        درود بر جناب عباسی عزیز..
        زیبا به دل نشست..
        خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۳:۵۴
        درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰:۲۱
        درود بر شما استاد عباسی گرامی خندانک خندانک
        بسیار عالی سرودید 💐💐💐
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2