سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 19 آبان 1403
    8 جمادى الأولى 1446
      Saturday 9 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱۹ آبان

        گپ نزن

        شعری از

        احمد محمود امپراطور

        از دفتر لعل بدخشان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۱ شهريور ۱۴۰۲ ۱۴:۴۹ شماره ثبت ۱۲۳۹۴۱
          بازدید : ۱۴۴   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد محمود امپراطور

        گپ نزن - سنبله آمد به پایان گپ نزن  آمد از نو ماه میزان گپ نزن  روزگار است و هزاران حادثات  پیش از آن گردی پشیمان گپ نزن  از بری جمعیت خانه بدوش  ناغلط از باد و باران گپ نزن  عافیت جایش به آفت داده است  زندگی باشد چو زندان گپ نزن  آب و آتش کی شود باهم رفیق  نزد بی وجدان ز وجدان گپ نزن  موش دارد تاق و ایوان جهان  چارسو نادیده عریان گپ نزن  گر سر از گردن نمیخواهی جدا  بی سبب در پشت سلطان گپ نزن  در اتاق گوشه کن راز و نیاز  روی حویلی زیر دالان گپ نزن  جان جوری خود اگر میداری دوست  رفته با غول بیابان گپ نزن  میکنم خاطر نشانت این سخن  همرهی جاهل ز برهان گپ نزن  با ادب باش از زر و زور خودت  پیش چشم مستمندان گپ نزن  انکه میسوزد به هلمند و فراه  از هوای سرد پغمان گپ نزن  ارزش خر مهره بالا رفته است  از گهر سنگ بدخشان گپ نزن  عاشقم دیگر ندارم چاره ای  می درم چاک گریبان گپ نزن  در جگر محمود دارد زخم ها  از گداز تیر مژگان گپ نزن  ---------------------------  جمعه 31 سنبله 1402 خورشیدی  که برابر میشود به  September 22, 2023  سرودم  #احمد_محمود_امپراطور
        سنبله آمد به پایان گپ نزن
        آمد از نو ماه میزان گپ نزن
        روزگار است و هزاران حادثات
        پیش از آن گردی پشیمان گپ نزن
        از بری جمعیت خانه بدوش
        ناغلط از باد و باران گپ نزن
        عافیت جایش به آفت داده است
        زندگی باشد چو زندان گپ نزن
        آب و آتش کی شود باهم رفیق
        نزد بی وجدان ز وجدان گپ نزن
        موش دارد تاق و ایوان جهان
        چارسو نادیده عریان گپ نزن
        گر سر از گردن نمیخواهی جدا
        بی سبب در پشت سلطان گپ نزن
        در اتاق گوشه کن راز و نیاز
        روی حویلی زیر دالان گپ نزن
        جان جوری خود اگر میداری دوست
        رفته با غول بیابان گپ نزن
        میکنم خاطر نشانت این سخن
        همرهی جاهل ز برهان گپ نزن
        با ادب باش از زر و زور خودت
        پیش چشم مستمندان گپ نزن
        انکه میسوزد به هلمند و فراه
        از هوای سرد پغمان گپ نزن
        ارزش خر مهره بالا رفته است
        از گهر سنگ بدخشان گپ نزن
        عاشقم دیگر ندارم چاره ای
        می درم چاک گریبان گپ نزن
        در جگر محمود دارد زخم ها
        از گداز تیر مژگان گپ نزن
        ---------------------------
        جمعه 31 سنبله 1402 خورشیدی
        که برابر میشود به
        September 22, 2023
        سرودم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۱۵:۱۹
        نزد بی وجدان ز وجدان گپ نزن خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک
        احمد محمود امپراطور
        احمد محمود امپراطور
        جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۱۷
        ادیب اندیشمند شاهزاده خانوم درود و سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۰۹
        درود بزرگوار
        آموزنده و زیبا بود خندانک
        احمد محمود امپراطور
        احمد محمود امپراطور
        جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۱۸
        فاضل دانشمند جناب محترم عباسعلی استکی(چشمه) صاحب درود و سپاس فراوان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۱۴:۲۲
        درود
        شهادت مظلومانه یازدهمین آختر آسمان امامت و ولایت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را تسلیت عرض مینمایم خندانک خندانک خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۲۰
        درود ها
        خندانک خندانک خندانک
        احمد محمود امپراطور
        احمد محمود امپراطور
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۰۸
        جناب محترم محمد اکرمی (خسرو) درود و سپاس
        ارسال پاسخ
        حمید شیخی
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰
        خندانک
        احمد محمود امپراطور
        احمد محمود امپراطور
        جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۱۸
        درود و محبت خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۰۱:۲۹
        خندانک
        احمد محمود امپراطور
        احمد محمود امپراطور
        جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۱۹
        درود و ممنونیتها خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهر معین
        يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۰۵:۳۳
        《مرا بلخی، سمنگانی صدا کن
        فراهی یا که پروانی صدا کن…
        شکوه ناصرِ خسرو به قلبم
        بدخشانی، بدخشانی صدا کن…
        منم شهرِ طلوعِ عشق و هستی
        شکوهم را خراسانی صدا کن‌…》
        این دشنه فتنه از گرده این دیار کهن بیرون کشیده خواهد شد و شکی نیست التیامش خواهیم داد .
        《اندکی صبر سحر نزدیک است 》
        دیار پیر هرات کم از این اوج و حضیض‌ها ندیده . 《بذریم و اگر چه خاک بر سر اما
        برخاستن دوباره را می‌فهمیم 》
        طاهر معین
        يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۰۵:۳۴
        《مرا بلخی، سمنگانی صدا کن
        فراهی یا که پروانی صدا کن…
        شکوه ناصرِ خسرو به قلبم
        بدخشانی، بدخشانی صدا کن…
        منم شهرِ طلوعِ عشق و هستی
        شکوهم را خراسانی صدا کن‌…》
        این دشنه فتنه از گرده این دیار کهن بیرون کشیده خواهد شد و شکی نیست التیامش خواهیم داد .
        《اندکی صبر سحر نزدیک است 》
        دیار پیر هرات کم از این اوج و حضیض‌ها ندیده . 《بذریم و اگر چه خاک بر سر اما
        برخاستن دوباره را می‌فهمیم 》
        احمد محمود امپراطور
        احمد محمود امپراطور
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۱۲
        جناب محترم طاهر معین درود و سپاس فراوان ابیات زیبا از غزل دوست و هموطن عزیزم محترم مطهر شاه اخگر گرانمهر را چه بجا انتخاب نمودید.
        ارسال پاسخ
        طاهر معین
        يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۱۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهر معین
        يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۱۸
        《مرا بلخی، سمنگانی صدا کن
        فراهی یا که پروانی صدا کن…
        شکوه ناصرِ خسرو به قلبم
        بدخشانی، بدخشانی صدا کن…
        منم شهرِ طلوعِ عشق و هستی
        شکوهم را خراسانی صدا کن‌…》
        این دشنه فتنه از گرده این دیار کهن بیرون کشیده خواهد شد و شکی نیست التیامش خواهیم داد .
        《اندکی صبر سحر نزدیک است 》
        دیار پیر هرات کم از این اوج و حضیض‌ها ندیده . 《بذریم و اگر چه خاک بر سر اما
        برخاستن دوباره را می‌فهمیم 》
        محمد علی رضاپور
        يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۴۵
        سلام و درود و خدا قوت
        همزبان شیرین سخن خندانک
        احمد محمود امپراطور
        احمد محمود امپراطور
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۱۵
        جناب محترم محمد علی رضاپور گرانمهر درود و سپاس فراوان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2