سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 8 ارديبهشت 1404
    1 ذو القعدة 1446
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Monday 28 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ای برادر تو همان اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای مولانا

      دوشنبه ۸ ارديبهشت

      دو غزل

      شعری از

      سیده نسترن طالب زاده

      از دفتر آبی اثیری( کلاسیک) نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۲ ۲۲:۱۶ شماره ثبت ۱۲۳۶۴۸
        بازدید : ۸۱۷   |    نظرات : ۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه



      "یک سبد شعر کال"
      یک شب سرد، در دل من، آفتاب خیال میمیرد
      لحظه ای ذبح میشود رویا، آرزویی محال میمیرد
      فصل برفناک تو و ُ چشمه های سرخ فلق
      در سرودهای آبی رود، عاشقی بیمثال میمیمرد
      موجهای جیر هوس  در صدای پلنگ میلغزد
      در تن بکر کوهستان، ناگهان یک غزال میمیرد
      بیشه ام پر شده از، رزم پاییزها و بوته ی ابر
      زیر باران سهمگین امشب، ساقه ای خردسال میمیرد
      آه، امشب که قونیه را، با هوای تو قدم زده ام
      در شرابم سکوت میریزد  اینهمه قیل و قال میمیرد
      شاخه ی سیاه رزی ، در نگاهت، چه سوگوارانه
      عشق را بر صلیب میکشد ٫ راوی شرح حال میمیرد
      دستهایت شبیه موسیقی،  در کلامت سرایه ها داری
      ای جواب" دوستم داری؟" شاعری در سوال میمیرد
      رد پای آفتابی  توست، در تب بیتهای سپید
        آه
      ، بی شعاع احساست، یک سبد شعر کال میمیرد..


      ٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

      "در عطر شب بوها"

      آغشته ام با بوسه ای،در عطر شببوها
      امشب کنار چشمه می آیند، آهو ها
      ای عشق، ای بیتابی تندیس داوودی
      آهنگ  غم‌انگیز راز آلوده ی   قوها
      با تار و دف، در گوشهای موج، پیچیدی
       سنتور طوفانی شد از شور النگوها
      در گوشه ی سرخ غزلها، شعرریزان شد
      در برفها جا ماندم  از کوچ پرستوها
      بوی گس خورشید را در سینه ام دارم
      آسوده ام، در معبد دل  از هیاهوها
      پیراهنم، آغوش تاک وحشی مستیست
      بر شانه هایم شط کولی وار  گیسوها
      آویختی رنگ بلوغم را به جنگلها
      بر راشها، بر سروها،بر کاج، ناژوه

      تلخی شبیه باغهای قهوه ی چشمم
      بخشیده ای  شیرینی خود را به کندوها..
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1