سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
ضمن عرض تبریک به مناسبت عید بزرگ نیمه ی شعبان و سلام و درود به ساحت مقدس حضرت والا مقام ولی عصر عج ا… تعالی فرجه الشریف.
شعر جناب آقای علی نظری سرمازه را نقد و بررسی میکنم شعری در خصوص حضرت امام زمان با عنوان (نیا)
🔷وارونگی مفاهیم در شعر
وارونگی مفاهيم در شعر را می توان از نظرگاه جامعه شناسی ادبیات، موضوعی قابل توجه و شایسته ی تامل دانست. پايهی اين موضوع نیز بر اين گذارده شده است كه در شعر بنا به علل و عواملی كه در پی خواهد آمد، پارهای از مفاهيم، جايگاه ارزشی و ضد ارزشی خود را به يكديگر وانهادهاند.
می دانيم كه در ساحت زبان، كلمه (دال) در شرايط مختلف با مفهوم خود (مدلول) ارتباط دارد. در ساحت طبيعی زبان، اين رابطه مستقيم و بر اساس هنجار معمولی و سطحی آن است همچنان كه در اين ساحت از زبان وقتی می گوييم «نیا »، اين واژه را به چيزی با مشخصات طبيعی و علمی و معمولی آن نسبت می دهيم. زبان ساحت ديگری نيز دارد كه در مرحله ی فراتر از ساحت طبيعی آن، تعيين كنندهی رابطه ی كلمات و مفاهيم آن هاست. اين ساحت همان ساحت شعر است كه زبان در ارتباط بين دال و مدلول به نوعی هنجارگریزی متوسل می شود.
و مشاهده میشود که ردیف کردن( نیا ها)
در آخر شعر از طرف شاعر به آمدن تعبیر میشود و شاعر دیگر نمیتواند پرده بر گفتار خود اندازد و در آخر شعر راز مگوی خود را برملا میکند.
کار شاعران در واقع پرده گشايی از چهرهی واژهها و كشف ارتباطاتی است كه هر واژه با مفاهيم و مدلولهای تازهتر و ناشناختهتر دارد. بايد به اين نكته ی دقيق توجه كنيم كه كار شاعران كشف رابطههای پنهان مانده بين واژهها و مفاهيم و مدلولات جديد است نه جعل رابطه. زيرا در ساحت غيرمعمولی زبان كه اوج آن را در شعر می دانيم، وجه استعاری كلمات حتما بايد مبتنی بر علاقهای باشد كه آن علاقه در حقيقت رشتهی نامريی پيوند ميان واژه و مفهوم است. كار شاعر ابتدا كشف اين رابطهی پنهان است و سپس بستن عقد واژه و مفهوم جديد،بی آن كه دليل اين پيوند را كه در ادبيات به آن «علاقه» می گویند، به شكل عريان فاش كند. كشف اين علاقه در مرحله ی بعد از پيوند بين واژه و مفهوم جديد، بر عهده ی خواننده و مخاطب شعر است و اين است راز آن لذتی كه ما از استعارهها و كنايههای به كار رفته در شعر شاعران می بريم. يعنی لذت كشف علاقه و نخ ارتباطی بين يك واژه و مدلول تازهی آن. البته بايد توجه داشت كه رابطههای جديد نيز وقتی پرده برداری
می شوند، پس از مدتی كاربرد و تكرار به ساحت طبيعی و معمولی زبان تنزل پيدا
می كنند.
با این مقدمه برویم سراغ شعر
🚩آدمی چهره عوض کرده بشر نیست نیا
عاری از عارضه ی خوف و خطر نیست نیا🚩
وزنی که شاعر برای شعرش انتخاب کرده
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
(رمل مثمن مخبون محذوف)
که در ابیات بررسی خواهیم کرد که چقدر بر روی این وزن سوار شده و یا جاهایی خروج از وزن دارند.
این مصراع دقیقا بر وزن انتخابی سوار است و شاعر با اختیار شاعرانه فعلاتن را به فاعلاتن تبدیل و مصراع را به سلامت سروده است.
✍️ یادآوری برای دوستان جدید الورود
تسکین یکی از اختیارات شاعری است که طی آن شاعر میتواند یک هجای بلند بهجای دو هجای کوتاه بیاورد؛ اما عکس اختیار تسکین (آوردن دو هجای کوتاه بهجای یک هجای بلند) از نظر عروضپژوهان، صحیح نیست
شاعر می تواند به جای «فعلاتن» اوّلِ وزن «فاعلاتن» بياورد. به عبارت دیگر، شاعر میتواند فقط در رکن اوّلِ مصراع، به جای فعلاتن (ᴜ ᴜ - -)، فاعلاتن (-ᴜ - -) بیاورد. البتّه عکس آن درست نیست؛ یعنی نمیتواند به جای «فاعلاتن» از «فعلاتن» استفاده کند.
🔷 تفاوت انسان با بشر مطابق آیات قرآن کریم چیست؟
آنچه از بررسی آیات و سخنان مفسران به دست میآید این است که تفاوت معنایی چندانی بین لفظ انسان و بشر وجود ندارد. این دو از الفاظ مترادف هستند که هر دو بر یک معنا دلالت دارند. ولی برخی از اهل لغت بین این دو قائل به تفاوت و فرق اندکی شدهاند و میگویند آدمى را نسبت به فضائل و کمالات و استعدادهای درونیاش انسان، و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شکل ظاهرش بشر میگویند.
لغت شناسان میگویند واژه «بشر»، مفرد است، به معنای انسان و دلالت میکند بر مذکر، مونث، مفرد، تثنیه و جمع، گاهی خودش تثنیه بسته میشود مانند قول خداوند بزرگ که فرموده است:
«فَقَالُواْ أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا...»
اصل کلمهی انسان، «انسیان» میباشد؛ زیرا در زبان عربی، مصغّر آن «انیسیان» است. و واژهی «انسیان»، یا از ریشه «اِنس» و بر وزن «فعلیان» بوده، و یا از ریشه «نسیان»، بر وزن «افعلان» میباشد.
🔷انسان و بشر، از نگاه قرآن و مفسران
با توجه به تفسیر آیاتی که در آنها لفظ انسان و بشر بکار رفته، چنین استخراج و استنباط میشود که تفاوت معنایی چندانی بین این دو لفظ وجود ندارد. حتی در قرآن کریم نسبت به موضوع واحد که عبارت از خلقت و آفرینش بشر بوده، گاهی از لفظ بشر و گاهی از لفظ انسان، استفاده شده است. همچنین برخی از مفسران در تعدادی از آیات، لفظ «بشر» را به «انسان»، معنا و تفسیر نمودهاند که تمام این امور، دلیل بر مترادف بودن این دو لفظ، در کلام عرب و استعمالات قرآنی است.
در اینجا به چند آیه به عنوان نمونه اشاره میشود:
📌 پروردگار بزرگ در مورد آفرینش انسان، میفرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ».
در اینجا از لفظ انسان استفاده نموده است.
📌 در آیه: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون»،
لفظ بشر را بکار بردهاند.
📌 «وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُون.»
برخی از مفسران، بشر را انسان معنا کردهاند.
📌 «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْء»، در اینجا نیز، بشر به انسان تفسیر شده است.
📌 «قالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ»
در این آیه نیز لفظ بشر را به معنای انسان گرفتهاند
🔷 انسان و بشر از دیدگاه اهل لغت
برخی از اهل لغت میگویند: تفاوت و فرق مختصری بین انسان و بشر، وجود دارد و آن اینکه: «آدمى را نسبت به فضائل و کمالات و استعدادهای درونیاش انسان، اما نسبت به جسد و ظاهر بدن و شکل ظاهرش بشر میگویند.
بنابر این، از دیدگاه برخی از لغت شناسان، در بیشتر مواردی که در قرآن مجید، مراد از انسان، جثّه و هیکل ظاهری او بوده پروردگار بزرگ، از لفظ بشر استفاده نموده است. مانند: «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً.»
یا مانند: « قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُْ یُوحَى إِلىََّ».
در این آیه اشاره به این مطلب است که انسانها در بشریت و ظاهر خویش با یکدیگر مساوی هستند و همانا برتری و فضیلت افراد بر یکدیگر به کارهای نیک و عمل صالح آنها بستگی دارد.
🚩روی ریلی که ره آورد تمدن شده است
چشم غزاله ی دل مرده به در نیست نیا🚩
این بیت هم از نظر وزنی سالم و درست بر ارکان افاعیل نشسته است.
✍️البته غزاله باید مشدد خوانده شود تا وزن درست باشد
🔷 اهالی وادی شعر این گونه می گویند که قافیه و یا ردیف جدید، با خود، حرف جدید می آورد و یا حداقل به شاعر این کمک را می کند که حرف های بسیار تکرار شده ی خود را با بیانی نو و تازه ارائه دهد. البته به شرط این که اولاً این گونه قافیه و ردیف ها آن ظرفیت معنایی و یا لفظی را داشته باشند که بتوان بر روی آنها سرمایه گذاری کرد و ثانیاً شخص شاعر هم آن قدر توانایی داشته باشد که بتواند این نوآوری را آن گونه که شاید و باید عرضه کند و به قول معروف قافیه و ردیف را به خوبی در اثرش جا بیندازد.
به زعم من جناب نظری تاحدود زیادی در این امر موفق بودهاند چه از نظر انتخاب قوافی و چه از نظر انتخاب ردیفی کوتاه و توانسته اند در شعر هم محور عمودی و هم محور افقی را بالانس نگه دارند.
🚩کوپه بی کوکبه ی گرم نگاهت زده یخ
دل به راه فرجت دیده ی تر نیست نیا🚩
🔷 در این بیت سه ویژگی شعر ، زبان شعری ، تصویر گری و ایجاز و فرم درونی مستحکم توانسته شعریت را به مخاطب منتقل کند .
چیزی که در وهله ی اول به نظر می رسد این است که این قطار، خود زندگیست ؛ و این همراهی خواسته شده، همان همراهی در سفر زندگی است. شاعر فکر می کند اگر کسی که اورا دعوت به همراهی می کند، در سفر زندگی همراهش نشود، در این صورت هیچ اتفاقی(از اتفاقات بیان شده) نمی افتدو ظهوری در کار نخواهد بود.
در مجموع این بیت دارای بافتار منسجم و استحکام اجزاست که به خوبی با رعایت ایجاز از عهده ی اجرا و انتقال حس و پیام برآمده است.خواننده با حس همذات پنداری ، به این نکته که فرصت ها در حال گذرند و در کل عمر سفر کوتاهست ؛ ونیزاینکه اگر فرصت ها دریافته نشود هیچ اتفاق خوبی رقم نمی خورد به اندیشه و چالش ذهن و روح کشیده می شود.عاطفه و تفکر همراه می شوند تا در سفرکوتاهشان به فکر منجی و ظهورش باشند.
🚩لات ترسی که تراشیده ی دست و دهن است
نپرستیده تر از طرح تبر نیست نیا🚩
🔷اعراب گذاری در شعر برای جلوگیری از ابهامات
یکی از مشکلاتی که در عمده ی اشعار مشاهده میکنم عدم اعراب گذاری برخی کلمات است که این کار باعث ایجاد شبهه در خوانش و در برخی موارد باعث تغییر معنا میشود.
زبان فارسی ریشه هندواروپایی دارد و زبان عربی از ریشه عبری و سامی برخاسته است؛ در نتیجه این دو زبان از نظر دستوری و آوایی تفاوتهای بنیادینی با یکدیگر دارند.
در زبان عربی، اکثر واژگان به همراه علامتهای صدادار نوشته میشوند و به شما کمک میکنند تا در خواندن این واژگان دچار مشکل نشوید. مثلاً: «اَلعَرَبیَه».
اما در خط فارسی ما واژگان خود را نشانهگذاری نمیکنیم و بهعنوانمثال، واژه دوحرفی «یخ» میتواند به سه شکل «یَخ، یِخ و یُخ» خوانده شود.
درنتیجه، برای جلوگیری از بهاشتباه افتادن، تنها راه چاره تکرار و به خاطر سپردن تلفظ و املای هزاران واژه است. این مسئله، بهخصوص در افراد کمسواد، مسن و کم سن بسیار مشکلساز است و خواندن و نوشتن را برای ما فارسیزبانان سخت میکند.
بهترین کار برای درمان این کار اعراب گذاری روی برخی کلمات است خصوصا درشعر که باید معنا و مفهوم به طور کامل منتقل شود
به عنوان نمونه در بیتی که نقدش میکنیم کلمه ی 🚩 ترسی🚩
اگر منظور شاعر مذهب ترسا است که املای صحیح آن ترسا است نه ترسی
تَرسا، واژهای پُرکاربرد در ادب فارسی ، به معنای مسیحی و نصرانی، خاصه عابد مسیحی است.
اگر این واژه با ضمه خوانده شود معنی چیز دیگر است اما املای آن تُرسی است
که دهخدا در باره ی آن میگوید
📌ترسی. [ ت ُ ] ( ص نسبی ) هر چیز که بصورت سپر مشابه باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). منسوب به ترس که سپر باشد و سپرمانند. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) نام غضروفی باشد از غضروفهای حنجره که به لمس در زیر زنخدان پیدا باشد، و آنرا درقی نیز گویند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تُراس شود.📌
🔷 با عنایت بر کل بیت و واژگان آن احتمال میرود که ترکیب لاتِ ترسا منظور شاعر بوده و آنرا به اشتباه لاتِ ترسی نوشته است و اما ترکیب 🚩 لاتِ ترسا 🚩
واژه ها به صورت منفرد، فقط بخشی از ابزارهای زبانی اند كه شاعر در اختیار دارد و چنان كه خواهیم دید، فقط نمی توان به آنها متكی شد. یك بخش مهم كار شاعر، تركیب سازی است یعنی كنار هم نهادن دو یا چند واژه مستقل و ساختن یك واحد جدید زبانی كه به طور مستقل عمل كند و معنی دهد. مثلاً «نعره» یك واژه است و «سنگ» هم واژه ای دیگر. شاعر، این دو را ترکیب
می كند و «نعره ی سنگ» را می سازد. این تركیب در شعر، معنایی تازه می یابد كه نه نعره است و نه سنگ:
خواب دریچه ها را
با نعره ی سنگ بشكن
بار دگر به شادی
دروازه های شب را،
رو بر سپیده
وا كن
شفیعی كدكنی
نخستین بهره ی تركیب سازی، افزایش امكانات زبان است یعنی زبانی كه تعدادی واژه برای بیان مفاهیم خاصی داشته، اكنون ترکیبهای بسیاری هم دارد كه مفاهیم دیگری را منتقل می كنند و بدیهی است كه هر چه امكانات زبان بیشتر باشد، انتقال مفاهیم ساده تر خواهد بود و دست شاعر برای انتخاب، بازتر.
✍️اما آیا همه ی این ترکیب ها مفید است و درست؟
ترکیب لاتِ ترسا به زعم من به لحاظ معنایی دچار تناقض است چرا که لات یکی از بت های زمان جاهلیت اعراب در مکه بوده و ترسا مذهب مسیحیت است که خداوند را قبول دارد و این ترکیب نمیتواند درست باشد چه به لحاظ فرهنگی و هنری و حتی معنا.
هر ترکیب نامعمولی ترکیب شاعرانه نیست ترکیب شاعرانه علاوه بر نو بودن باید معنا دار هم باشد.
🚩عالم از کثرت آدم به ستوه آمده است
صحبت از سیصد و ده با سه نفر نیست نیا🚩
🔷نماد پردازی در شعر
در ادبیات و خصوصا شعر، نماد یکی از شگردها و ترفندهای تصویرسازی است و این قابلیت را دارد تا با توجه به سابقه ذهنی و روحیه ی خواننده در زمانهای مختلف و حتی در یک زمان معانی متفاوتی بپذیرد به بیان دیگر نماد را میتوان در شرایط گوناگون تأویل کرد این تأویل پذیری نماد به دلیل پیچیدگی و بیکرانگی معانی نهفته در آن است. نمادپردازی در شعر حرکتی است که هر کدام از شاعران در حد توانایی استعداد خود در راستای پویایی و غنای شعر گامی چند برداشته اند.
در منابع فرنگیان سمبل یا نماد را به دو نوع تقسیم کرده اند: ۱- سمبلهای قراردادی یا عمومی یا سنتی Public Conventiona
۲- سمبلهای خصوصی یا شخصی (Personal یا Private)
دکتر شمیسا سمبل را سه نوع میداند
📌وضعی یا قراردادی شاعر خود سمبل را وضع میکند مثل سمبلهای منطق الطیر.
📌سنتی که در افواه مردم ساری است و به همان وضع هم در آثار ادبی استفاده میشود. مثلاً شیر سمبل شجاعت است. استفاده از این هر دو نوع خودآگاهانه است.
📌 شخصی
سمبلی است ناخودآگاه مثل زنبور طلایی در بوف، پنجره در شعر فروغ. محققان دیگری هم در طبقه بندی نمادها، نمادهای کیهانی ماوراء الطبیعه ،اخلاقی ،مذهبی پهلوانی، فنی و روانشناسی را مشخص میکنند به نظر لوی اشتروس هر نمادی به دلیل ساختار لایه لایه اش به طور همزمان میتواند در دسته های مختلف جای بگیرد؛ زیرا یکی از کاربردهای نماد پیوند دادن چندین زمینه به یکدیگر است به همین دلیل او در بررسیهای اساطیری خود، به عمد از به محصور کردن نمادها در چارچوب طبقه بندی اجتناب میکند.
نماد سیصد و سيزده نفر که به عنوان یاران امام عصر معروفند نیز از همین مقوله هستند
گرچه شاعر صرفا به عدد اشاره کرده و سیصد و سیزده را نمادی از کل انسانها گرفته و در بیت خود از کثرت انسانها سخن گفته اما توجه نداشته که این سیصد و سیزده نفر رهبران قیام هستند نه نفرات معمولی و هرکدام بخشی از قیام را اداره خواهند کرد
و این بیت نتوانسته حق مطلب را به درستی ادا کند.
🚩قلب ها آهنی اند و همگی زنگ زدند
از مسلمانی ما هم که خبر نیست نیا🚩
در بخش وبلاگ آموزش نگارش مبحثی رو شروع کردم راجع به حشو
ان شاء الله دوستان با پیگیری آن درست تر بنویسند
(همگی) در این بیت حشو محسوب میشود و میشد به جای آن از کلمه ی دیگری استفاده نمود.
🔷دنیای آرمانی در شعر
تصور وجود دنیایی آرمانی در آن سوی واقعیت بسیار دیرین است و دست کم به افلاطون، فیلسوف یونانی میرسد که عالم مثل را عالم حقیقت میدانست فلوطین بنیان گذار فلسفۀ نوافلاطونی هـم بـه ایــن موضوع اشاره کرده است که «محسوسات دارای وجود حقیقی نیستند و عالم، جز سایه ای از خدا و انعکاسی از او نیست
«این اعتقاد در قرن هجدهم به وسیله ی سوئدنبرگ فیلسوف ،سوئدی گسترش یافت و در قرن نوزدهم با افول ایمان مسیحی و جست وجوی راههایی برای گریز از رنج ها و ناکامی های دنیای واقعیت این تفکر به وجود آمد که دستیابی به جهان آرمانی نه از طریق دین و عرفان بلکه به وسیلهٔ شعر ممکن است
حال این جهان آرمانی را جناب نظری با آشنا زدایی در شعر مورد توجه قرار داده است.
شارل بودلر – شاعر پیشرو سمبولیست های قرن نوزدهم فرانسه – میگوید
«از طریق شعر است کـه روح، شکوه و زیبایی آن سوی گور را مشاهده می کند.» سمبولیست ها بر این باور بودند که شاعر با قدرتی که دارد می تواند دنیای آرمانی نهفته در آن سوی واقعیت را ببیند و از آن خبر دهد و به همین می کوشیدند چنین دنیای باشکوهی را در اشعارشان بیافرینند و القا کنند. البته چنین دیدگاهی را در ادبیات عرفانی گذشته ایران و نگرش بدبینانه عرفا و صوفیه به دنیا که همه مظاهر هستی را مجازی و سایه هایی از حقیقت دانستند و بر این باور بودند که برای شناخت ،حقیقت باید از ظواهر و محسوسات گذر کرد – نمی توان نادیده انگاشت چرا که تمام مظاهر وجود از نظر صوفیه جلوه های حق اند و آنچه ما با حواس خود درک می کنیم، سایه های حقیقت اند. بنابراین، وجود جود آنها مجازی است همچنین آبشخور بسیاری از قصه های جهان را باید همین اندیشه جاودانگی و آرزوی زیستن در دنیایی پر از آرامش و کامیابی و نیز ملال و دلزدگی از رنج ها و ناگواری های جهان واقعیت دانست. از ایــن روست که بیشتر این گونه قصه ها به رویارویی قهرمان قصه با پری پیکر و پیوند و آمیزش آن دو با هم و سرانجام سفر به دنیای جاودانگی می انجامد و بدین گونه، آدمی را در دنیایی فراواقعی با آرزوهای دیرینش هم آغوش میکند
در پرتو چنین اندیشه ای است که بسیاری از شاعران و نویسندگان در آثار خود به
شیوه های گوناگون به آفرینش و القای دنیای آرمانی پرداخته اند.
🚩روسیاهی همه جا جاری و ساری شده است
کسی انگار که بی تاب سحر نیست نیا🚩
🔷اندیشه ی انتظار و منجی در شعر شاعران
اندیشه ی انتظار و بیان سیمای امام مهدی (عج) در شعر شاعران متعهّد به اهل بیت (ع) از دیرباز تاکنون؛ به ویژه در شعر دوره معاصر، به وفور دیده می شود. شاعران معاصر زبان فارسی و عربی، باب جدیدی را در زمینه شعر و ادب، به نام ادبیّات مهدوی گشودند و از دریچه ی شعر، امام مهدی (عج) را به عنوان منجی آخرالزّمان به تشنگان حقیقت معرّفی کرده اند
شاعران معاصر فارسی زبان، با بیانی ادبی و با استفاده از تعابیر استعاری، کنایه و تشبیه به وصف و مدح سیمای امام مهدی (عج) پرداخته اند؛ در حالی که شاعران عرب بیشتر به صورت مستقیم به وصف سیمای امام مهدی (عج) پرداخته اند. افزون بر این، شاعران با اقتباس هنری و ادبی از تفاسیر آیات و روایات متواتر، به وصف امام مهدی (عج) پرداخته و به شعر خویش صفت جاودانگی و تأثیرگذاری بر مخاطب بخشیده اند.
🚩این نیا ها همه معنای بیا دارد و بس
ای که از حال همه با خبری زود بیا 🚩
🔷 ساختار شکنی در قالب شعر
وقتی که قالب شعر در یک سبک ادبی طوری تغییر یافت که عین آن قبلاً وجود نداشته است به آن ساختار شکنی در شعر می گویند.
کاری که جناب نظری در این شعر انجام داده و در مقطع غزل که یکی از مهمترین ارکان غزل است قافیه و ردیف را عوض کرده
علاوه بر این ساختار شکنی در آخر شعر لذت کشف مخاطب را یکباره گرفته و شعر خودش و نیا ها را توضیح داده و به زعم من با این کار غزل خودش را سلاخی کرده است.
نمیشود به دلیل نوع آوری تابو شکنی کرد و ریتم غزل را عوض کرد
امید که شاهد آثار پربارتری از جناب نظری سرمازه باشم
یا علی مدد
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
📌مکارم، شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 337، دار الکتب الإسلامیة، تهران
📌 قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 192 و 132، دار الکتب الإسلامیة، تهران
📌 راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 124 - 125، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول
📌 وولف، ویرجینیا، اتاقی از آنِ خود، ترجمۀ صفورا نوربخش
📌 مارتانوسباوم و دیگران؛ دربارۀ عشق، ترجمۀ آرش نراقی، نشر نی
📌 شفایی، محمد علی؛ از کوچه تا پرواز، تحلیل و گزیدهی شعر فریدون مشیری، انتشارات پایا
📌 زرقانی، سید مهدی؛ چشم انداز شعر معاصر ایران؛ نشر ثالث، چاب اول
📌 شمس لنگوردی،محمد؛ تاریخ تحلیلی شعر نو، نشر مرکز، تهران، چاپ اول
📌 شمیسا، سیروس؛ سبک شناسی شعر، نشر میترا
📌 خسروی، زهرا؛ ادبیات تطبیقی شرقی- اسلامی، انتشارات حوزه معاونت پزوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی