ذات را جستند عمری در هزاران دین و سر
کس نشد پیدا کند زین گشته گم را در هنر
در پس وپیشِ جهانی گفته های ازکس چرا
ذات باید بود و باشد اندر این فهم ای بشر
درک باشد درد باشد صبر باشد وصل اگر
چون نشد بر ذات دانی ، چونِ اگاهی مگر؟
بی هوا بر ما جهانی گر جهان معنا دهد
کی براین معنا جهانی در چنان پیدا اثر
ذات هستی بود(هایی)چون پریشان مابشر
گوش برگیراز چه(هایی)بود چون دنیا نگر
ذات در پیدا چوپنهان است و پنهان ارتعش
گشت هستی زین فراغش بود برما در گذر
و.....
روح اله سلیمی
علاقمندم نظرات بزرگواران را بدانم ، برای من مهم است دانش و نظرات شما عزیزان
درک من از واقعیت ذات...
ذات را عمری گفتیم و شنیدیم اما اینکه ذات چیست و چه می دانیم را تاکنون فکر کردید؟
من حرفی می شنوم و می فهمم
من احساس می کنم دست راستم کمی درد دارد
من احساس می کنم نسبت به قبل چشمم ضعیف شده
یا مثلا نسبت به قبل کم هوش و حواس شدم
سوال این است این سوالها از کجای جسم نشات می گیرد
دقیقاکجای جسم می فهمد مثلا چشم راستم از چپ کم سوتر شده
من تمام دانشم را از دیدن و شنیدن و لمس و احساس گرفته ام
اینجا من دقیقا چیست
این من ذات است ؟
ذات در اصل همان اگاهی است ؟
اگاهی عقل ذهن و افکار نیست در اصل چیزیست که همه اینها را دارد
در قران نیز ایه ای هست
من عرف نغسهُ فقد عرف ربهُ
هرکس خود را شناخت خدایش را شناخت
این خود در حقیقت همان خداست ؟
از نظر فیزیک نیز وقتی در مبحث ریسمان به عمق مطلب پی ببریم می بینیم که تمام این هستی چون صدایی (هایی) هست که وجود می شود و ارتعاش و انرژی و ماده را وجود می کند
اینکه ان های از کجاست را ذات است از نظر بنده
و تمام این هستی چون کلمه ای است که یک معنا دارد و این کلمه در اصل پوچ است و حقیقتش همان معناست که ما بشدت گمراه شدیم
فلسفی زیبایی است
جسارتا چون امر فرمودید : "پای استدلالیان لنگان بود"
موفق باشید