يکشنبه ۹ دی
|
آخرین اشعار ناب سعید فلاحی
|
(۱)
آییی شعرِ ناگهان!
ای واژههای فشرده
وزنِ تو را
فقط شاعرها میفهمند!
-سپیدی!؟
-زلالی!؟
-غزلی!؟
***
آه...
تنها الفباست که
تو را با کولهای
میتواند به گُرده بکشد!.
(۲)
دارد،،،
بزرگترین قحطیی قرن
شکل میگیرد...
قحطی عشق...
رُکنی که،
کمتر از قحطیی
-آب و
- نان نیست!
(۳)
یادت؛
و یادگاریهایت را
در سبد زباله گذاشتم...
***
من،،،
تو را میخواستم
نه یاد وُ
یادگاریهایت را!
(۴)
اوج میگیرم؛
چون "ههلوی بهرزه فهر"
گرچه مرزهای سرزمینم محدود است؛
اما
انتهای آسمان کوردستان
--ناپیداست.
(۵)
مرگ
نام دیگر کردستان است
اینجا تمام بلوط ها
یا سر زده می شوند
یا میسوزند؛
تا ققنوس وار
در خاکستر خود جوانه بزنند!
(۶)
آه ای باور آفتابی دشت
در خاطر رمههای میش
اینجا تمام سبزهها
سیاه پوش جوانه زندنی ماندهاند
گویی هرگز موسی به رسالت
گوسفندان شعیب دل نسپرد
تا صفورا
آوازهخوان رملهای بیابانهای بیپایان شود.
#زانا_کوردستانی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.