سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      بی قرارےها هایم

      شعری از

      آنیل اچلار

      از دفتر قلم سفید نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۱ ۰۳:۵۴ شماره ثبت ۱۱۴۷۴۸
        بازدید : ۲۳۸   |    نظرات : ۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      آنقدر 
      بی قرارے هایم لبریزست 
      کمی لبخند مرگ می خواهم 
      که اگر سربرود این لبخند 
      کاش بایستد جهانم 
      کاش لبهایم کبود شود 
      طعم شیرین مر‌گ را بچشد 
      شیرین تر از شکرین شهد خواب 
      مگرچه خواسته ام 
      دنیا بایست 
      دست از تو برداشته ام 
      فقط ببار ای آسمان
      گونه هایم سینه ی تازیانه ست 
      ای عرش لبخندم را
      تحفه ی تنهائی ام کن 
      بیزارم که غریبه ام 
      کاش این تڪرار اشڪ‌هاي من
      به غروب خورشید نرسد 
      کاش دنیایم تمام شود 
      نفسهایم را
      رأس ساعت قرارهایت 
      قطره قطره
      به جام نگاه مرگم می چِڪانم 
      تا ببینی
      لبهایم  روی لبه ی پرتگاه لبت خندان بود 
      زین پس
      به خوشی اندک نمی اندیشم 
      من هیچم 
      هیچ ،هیچستان تنهائی 
      گیاهِی بی ریشه بودم 
      تو سیرابم کردی
      تشنگی ام را محو کردی
      کهنه کتابی بودم 
      گوشه ی صندوقچه ی تاریکی
      راه بوسه های تو مرا به زندگی آورد 
      زین پس نشود مرا ببینی
      آرام آرام در صفحه ی تنگاتنگ دنیا 
      گوشه ی قفس آرزوها کز می کنم 
      زنده ماندم بی فایده است 
      وقتی آرامت نمی‌شوم 
      مگر نگفته بودی 
      تو شور وشیدایی منی 
      ای طرب عشق
      ای هاله ی رخ مستانه ام 
      کدامین پیراهن
      هیاهوی این اشوبم میشود 
      مي روم اما نمی‌دانم
      پرسه در آوارگی چیست 
      راهی نیست 
      کجائی؟
      کجائی ؟
      برگرد
      میدانم صفخه ی کتاب تو نیستم
      مقصود من تو بودی 
      هدف خورشید
      مطلع شعرهایم تو بودی 
      راز این همه اندوهگینی چيست 
      برگرد ارامم 
      بوسه از لبهایت
      بوسه از آغوشت نمی خواهم 
      نمی بخشم جان خودم را 
      اما غافلم
      چرا دنیا مرا نمی بلعد 
      کاین زندگی
      ارزش اشکهای من مهجور 
      من ديوانه را دارد
      ندانم کاری زین پس هم نخواهم
      عرش کجائی 
      بیا ....بیا به تاراج ببر 
      این دردانه ی محبتت را 
      عرش بیا این تڪرار 
      قلبم را ببر 
      معشوق کیست 
      آری بیزارم
      بیزارم اما چه سود
      دیگر دلبر ندارم 
      دلی که رنجیده است 
      مگر به آلبوم جنون قلب می رسد 
      ندانم
      دنیا آفتابی نیست 
      کجائی 
      توئی که در من بودی ومن 
      قاصدک تنهائی ام 
      برگرد شانه هایت نیست 
      من دیگر نیستم
      اعتراف میکنم نیستم 
      امشب شبم تمام نمیشود 
      دریای مواجم خروشان ست 
      مگر نمی خواستی بروم ثابت میکنم
      این پیراهن تن دنیا
      برای من گشاد است 
      دیگر زير لبهایت
      نجوای دلتنگی نکن 
      من میروم 
      من خسته ام 
      چرا باور نکردم 
      لبخندم سنگ سردیست 
      تو باور نکن 
      لیلایت ديوانہ‌وارتورا می پرستید 
      توبگو ارامم 
      این تڪرار اشڪ‌هاي من نمی ارزد 
      این تڪرار لبخندها 
      اورنگ جانم نميشود 
      ای توئی که هستی 
      ومن کریه لبخندم
      آزار گوش توست 
      من کیستم 
      ای عرش
      برس روی زمین 
      ساعت شنی آرزوهایم را 
      غربال خاک کن 
      که در من
      بی تو 
      در من
      بی حیات چیست 
      چرا من تمام نمیشوم 
      آخر ای اسمان ببار 
      مگر من خاکستر نبودم 
      چرا اتشم کردی 
      مگر من کیستم 
      توبگو
      من و این تڪرار 
      من واین درد
      من واین زخم 
      من واین بلاتکلیفی 
      من واین...
      ای عرش اماده ام 
      لبخندم برای تو 
      ذره  ذره هایش برای تو 
      ببر هرچه شادی از من 
      مگر من کیستم 
      مرا ببر
       کمی شهد
      نوش ریشه ات را بدم 
      تنم خسته است 
      کمی خواب
      بی بیداری می خواهم 
      لبخندم برای تو _غمت برای من 
       
      #آنیل_آچلار 
      #قلم سفید 
      2022/11/02
       
      ۵
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۸:۳۱
      درود
      زیبا و طولانی بود
      جسارتا اشتباه تایپی ندارد؟ خندانک
      شاهزاده خانوم
      دوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۵۷
      درود باااانو آنیل عزیز خندانک
      خوبه که بعد از مدت‌ها می‌بینمتون خندانک
      زیبا و غم‌آلود بود خندانک خندانک
      در پناه حق خندانک
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ ۰۴:۳۳
      سلام بانو خندانک
      اطناب در نوشته‌ی شما ممل است و زبانش نثروارگی دارد
      با رعایت ایجاز و فشردگی، و پرهیز از حشو میتوانید کارهای شسته‌رفته‌‌تری را بنویسید
      نبض قلمتان سبز
      موفق باشید
      رضااشرفی فشی
      دوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۷:۰۷
      سلام سرکار خانم
      خوشحالم که دوباره می نویسید . سروده غمناکی بود . خندانک خندانک خندانک خندانک
      شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
      دوشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۴۲
      درود بیکران خندانک
      کمی طولانی است اماخیلی خوب است که احساستان را بیان می کنید. خندانک
      سبز و سبزاندیش بمانید. خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0