اشڪهاي قلم
ای همه ی وجودم
چگونه از تو نسرایم
که تو سطر سطر همه ی غزل ها وواژه هایم هستی
هرگز از تُو نمی گذرم
نبودنت را خط سرمه ی چشمانم می کنم
مثنوی لبخند هایت را
در ثانیه های نبودنت نسُرودهاَم
تو در واژههای دلتنگی ام می نشینی
تو نظم این تڪرار قلم را
وتو وسوسه ی این تڪرار اشڪهاي
من عاشق را زمزمه میڪنی
من برای این همه نت سمفونیک قدم هایت
که در وجــودِمن هستی
مصرع و قافيه ها بیدار می کنم
وتورا به هارمونی احساسم میکشم
مجذوب این همه ابهتت و نگاهت شدهاَم
چه مراعات بی نظیرےست؛
تو ومن ....من وتو
این بیکران ها ی زیبا
بی کهکشان نگاهت
باالفطت چشمانت بی نظیر ست
در من چه کرده ای؟
چه تلمیح وتضمین نهفته ای خلق کرده ای؟
خواب را نیمه شب
آواره ی این بحران قلبم کردی
در چشم
خنده های نازنینت فقط میشود
کمی جرعه عشـღـق نوشید
ودر خیالبافی شبانه ی آغوشت
به مستانگی وبه معشوقه ی قلم پناه آورد
دلارامم
بااین قلب سرکشم چه کرده ای؟
ای شاهزاده ی شرقی
ای تمام قصه شعرهایم
تو باهر پلک زدنی مرا
آواره ی این تڪرار درختان ایستاده می کنی
بی قرارےها هایم مأوا یی ندارد
ایهام و استعارهای
برای این فروتنی تو درمن نیست
چگونه مرا چکامه ی این سطرها می کنی
مرا حریص این شب شعر آوازم می افرینی
دلارامم محبوبم
ای تمام
تمام این خسته ی تنهائی
نقطه چین پنهان منی
دروغ چرا؟ ؟
من از حافظ سطر لبهایت
به معبد هجمه ی تقدیرنیست
در هزار توی چشمانت
شعرهایم را پادزهر
عاشقانه دلدادڪَی ات می کنم
وبه سودا ی مرگ مےرَوَم
وبی تو می سوزم
این شتاب دلدادڪَی ات هیچ ست
هیچ ....
#آنیل_آچلار
#قلم سفید
2022/12/20
بسیار زیبا و دلنشین بود
طولانی؟