یاهو
.
درونِ چشمِ کبوتر، جنونِ پاییزی
که کِل کشیده زمین از هوای چنگیزی
دعای گرگ بیابان گرفته شاید که
قدم قدم پَرِ شاهین، کشانده تا چیزی
نوای طبلِ زمستان و داغ هر تقدیر
شروعِ ریزشِ دیوار پای کُشکَنجیر
شکستهتر شده احساسِ گرمِ گندمزار
سلام بر تنِ شبنم سلام بر شمشیر
درختِ سِحرِ سَحَر انتخابِ طوفانیست
که برگ برگ تَنَش التهابِ طوفانیست
و انتظارِ تبر از چنین کمین کردن
طلوعِ توله تبرهای نابِ طوفانیست
تمامِ نقشهگریزش رسیده قربانگاه
گوزنِ تشنهی زخمی، بُریده از هر راه
دعای تیرِ صنوبر برای او کافیست
بنوش آبِ حیاتت که پاک هستی، آه
به اشکهای عروسک درون گور، نگاه
به خونِ چاهِ پر از آهِ مردهشور، نگاه
نگاهِ دخترِ باران به استحالهی ابر
به لحظه لحظهی ساوان ازین عبور، نگاه
صدای سردِ نفس، بُرده روحِ معبر را
وداعِ اشکِ پدر، تشنه کرده پیکر را
کمر شکسته ولی مرد شد پسر در درد
کمر شکسته ولی کول کرده مادر را
رسانده دستِ صغیرش به قافِ آن مرداد
برای پرچمِ انسان که اوّلش افتاد
پسر به مرد درونش شناسهای داده:
فلاتِ دردِ خداوند !،
سرت سلامت باد
شعر، دکلمه و عکس از: آرمان پرناک
موسیقی: قصهی پریا - کارن همایونفر
عجب چهارپارهی زیبایی
دست مریزاد
به اندازه سپیدارهایتان لذت بردم
در پناه خدای مهربان