آدم به خدا

درود بر استاد گرانقدر
به مهر و لطف، زیبا خواندید. سپاس
پاینده باشید.

درود بیکران هادی جان
خوش آمدید و سپاس
خدا به اندیشه و قلمتان برکت دهد.

درود بر همیشه استاد مهربان
افتخار دادید با حضور سبزتان و سپاس فراوان از نظر امیدبخش و دلگرم کننده تان
«خدا باور خلق است و خلق باور خدا»
این جمله برایم تازگی داشت و هر چه بیشتر تعمق می کنم جذابتر می شود.
از بداهه زیبایتان هم ممنونم.
خدا حفظتان کند تا همیشه آسمانی بنگارید بر صفحه دلمان

درود بر استاد گرانمایه
خوش آمدید. خوشحالم که حس خوبی داشتید.
خدا حفظتان کند.

درود بیکران
خوش آمدید.

درود بر بانوی زیبا اندیش
ره هر چه باشد سخت یا آسان، سنگلاخ یا هموار، زشت یا زیبا؛ در پایان به او ختم می شود.
و نویسنده شهیر روس، «داستایوفسکی» چه زیبا گفته است:
«اگر خدا نبود همه چیز مجاز بود.»

حالا که خدا هست پس..........!!!!!!!
در پناه خدای مهربان باشید.

درود بر شین بانوی مهربان
خوش آمدید و ممنون از نظرات ارزشمندتان.
در مورد ویرایش کاملا موافقم. قصد انتشار مجموعه اشعار را در ویرایش جدید دارم و از نظرات همه عزیزان استقبال می کنم.
در پاسخ به سوال شما که چرا به خدا یقین دارم.
بیایید یک لحظه تصور کنیم مسلمان نیستیم. دو آتئیست از دانمارک هستیم.
در موزه های اکثر کشورهای جهان خصوصا موزه های بزرگی مانند «لوور» پاریس یا «آرمیتاژ» سن پترزبورگ، نسخه هایی از کتابی باستانی قرار دارد که به زبان عربی است و آن را «قرآن» می نامند.
آزمایش کربن 14 نشان می دهد قدیمی ترین این کتب، بیش از 1300 سال قدمت دارند. نسخه های چاپی کپی برداری از نسخ اصلی نیز، تقریبا بدون هیچ تغییری در تمام کتابخانه ها و کتابفروشی های جهان وجود دارد.
نویسنده این کتاب، ادعا کرده است که کتاب حاضر، معجزه ای برای مردم 1400 سال قبل و پس از آن برای همه انسان ها در آینده بشریت است. معجزه به بیان ساده ظهور پدیده ای در منظر مردم است که همه انسان ها، خلق آن را بسیار فراتر از توان بشریت می دانند و هیچ کس را یارای آفرینش مشابه آن نیست. اگر ادعای معجزه بودن قرآن ابطال شود، «دومینووار» دین اسلام، پیامبر، امامان، مناسک اسلامی، شریعت، طریقت، قوانین اسلامی، جهان بینی اسلامی، سبک زندگی اسلامی و ... باطل می شود. بدیهی است ادعای اعجاز قرآن برای همه بشریت در همه تاریخ آینده، اگر پشتوانه محکمی نداشته باشد به بزرگترین مضحکه تاریخ تبدیل خواهد شد.
ما چند نفر دانمارکی از خود می پرسیم کدام کوته فکری کتابی قدیمی را در میان بشریت می نهد و ادعا می کند شما و آیندگان شما محال است بتوانید مشابه آن را بیاورید. بیاییم بر این کتاب و مباحث پیرامون آن نظری بیافکنیم تا ساده اندیشی خالق آن معلوم شود...
این کتاب از ده ها سوره و هزاران آیه تشکیل شده است. در جای جای این کتاب نظریاتی در مورد علوم تجربی، نجوم، فضانوردی، زیست شناسی، پزشکی، جامعه شناسی، علوم سیاسی، روان شناسی، روابط بین الملل، دفاع نظامی، مردم شناسی، مدیریت، هندسه، ریاضی، فیزیک و ... مطرح شده است. برخی از آنچه در مورد علوم دقیقه بیان شده است به واسطه ظهور فناوری مدرن در عصر کنونی، اثبات شده است. در علوم غیردقیقه نیز، اعتبار نظریات قرآنی در زمان ها و مکان های گوناگون به دفعات تایید شده است.
کتاب در مورد تاریخ باستان و وقایع باستانی نظر داده است که مربوط به هزاران سال قبل است. شواهد باستان شناسی اخیر، برخی از این ادعاها را تایید کرده است و با پیشرفت علم باستانشناسی و زمین شناسی، سرعت و میزان تایید افزایش یافته است.
کتاب در مورد وقایع آینده نظر داده است در حالی که هنوز رخ نداده اند. به گذر زمان صحت برخی از این پیشگویی ها معلوم شده است. بعضی پیشگویی های دیگر نیز در انتظار عبور تاریخ است.
کتاب به لحاظ ساختار جملات و کلمات، دارای تناسب و قرینه خارق العاده و ریاضی است که هرگز در هیچ کتابی، مشابه آن مشاهده نشده است. دستکاری جزیی در ساختار آن، کل این تناسب را بر هم می زند. از اینرو امکان تحریف آن وجود ندارد.
کتاب...............

در مواجهه با این کتاب خارق العاده، حداقل سه فرضیه اصلی مطرح است:
1. گروهی از بشریت در زمین یا سیارات دیگر یا فضا وجود دارند که بسیار پیشرفته تر از بشری هستند که تاریخ به ما نشان داده است. آنها بر جریان تاریخی زندگی بشر بر روی زمین اشراف دارند ولی ما آنها را نمی شناسیم و می خواهند خود را به صورت قادر مطلق یا خدا به بشریت معرفی کنند.
2. موجوداتی غیر از نوع بشر وجود دارند که به لحاظ قابلیت های ذهنی، به مراتب پیشرفته تر از بشر می باشند ولی خود را به جای خدا به بشر قبولانده اند.
3. واقعا خدایی وجود دارد که صادق است و به واسطه این کتاب خود را معرفی نموده است.

پذیرش دو فرضیه اول، مستلزم آن است که خالق قرآن را دروغگو بدانیم. من دلیل و انگیزه ای برای دروغگویی خالق چنین کتابی نمی شناسم. بنابراین فرضیه سوم را قبول می کنم.
و اما اگر مرگ پایان انسان باشد با پذیرش قرآن و خدا و رسول و... زندگی دنیایی من در مقایسه با ماده گراها، دستخوش آسیب یا اختلال یا لطمه خاصی نخواهد شد. تجربه نیز نشان داده است که مسلمانان در مقایسه با سایر جوامع، زندگی بدتری ندارند. شاید گرایش شدید به اسلام در جوامع غربی نیز ناظر به کارکردهای درخشان اسلام در مقایسه با سایر ادیان باشد.
در مقابل، اگر قرآن و خدای قرآنی وجود داشته باشد رستگاری ابدی را نیز از دست نمی دهم.
اما آنچه پذیرش را به یقین نزدیک می کند، قابلیت چشمگیر قرآن برای ارضای نبوغ انسانی است. همانگونه که فارابی (معلم ثانی)، بوعلی سینا، فردوسی، ملاصدرا و هزاران اعجوبه تاریخ هزارساله این مرز و بوم را همراه خود ساخته است.
اسلام بر خلاف همه ادیان موجود جهان، دینی استنتاجی است. برداشت اکثر نخبگان معاصر از دین، بر پایه متون غربی در حوزه جامعه شناسی ادیان استوار است. قواعد این حوزه از دانش، استثنا اسلام را در نظر نگرفته است و عاجز است از تحلیل تسلیم نخبگان جهان اسلام به اسلام.

با سلام
و همچنین زکریای رازی!
فکر کنم یادتون رفت جناب زراعتی

درود بیکران بر آقا مهدی گل
در مورد زکریای رازی اختلاف جدی وجود دارد. فهرست و محتوای اکثر آثارش نشان نمی دهد ملحد باشد. در آثار دیگران، نقل هایی وجود دارد از نظرات الحادی او.
اما اگر واقعا همه نخبگان جهان اسلام خصوصا ایرانی را با توجه به حوزه اندیشه و تخصص آنان، فهرست کنیم (برخلاف جهان غرب)، اکثریت مطلق آنان دین باور هستند.
قلمتان سبز

درود مجدد
جناب زراعتی عزیز
ممنونم بابت توضیحاتتون
پس تنها دلیلی که انقدر شمارو مطمئن کرده قرآنه
درسته که تا الان قرآن پیشگویی های فوق العاده ای داشته ولی
شما برای این کتاب درصد خطایی مدنظر ندارید ؟
.
به هیچ وجه قصد توهین به دین اسلام و قرآن رو ندارم و خداناباور نیستم
ولی واقعا درصد خطایی براش نزاریم ؟

درود مجدد بر شین بانوی گرامی
خیر. قرآن تنها دلیلم نیست. دلیل مقدماتی است با آن پیش فرض که در ابتدای مطالبم گفتم. قرار شد فرض کنیم که ما چند آتئیست از دانمارک هستیم و تازه با پدیده ای با نام قرآن آشنا شده ایم که ادعاهای عجیب و غریبی در مورد آن مطرح شده است!
دیگر اینکه لازم نیست بنده برای قرآن درصد خطایی در نظر بگیرم. خالق قرآن خودش ادعا کرده است که هرگز خطایی در آن پیدا نمی کنید. چند صد سال است که کثیری از نخبگان، چه از روی عناد و چه از روی کنجکاوی تلاش کرده اند تناقض و خطایی در این کتاب بیابند اما هر چه بیشتر تلاش کردند کمتر یافتند.
در دهه های اخیر که علوم در همه حوزه ها (خصوصا علوم دقیقه مانند شیمی، فیزیک، ریاضی) پیشرفت و جهش چشمگیری یافته است شتاب تایید نظریات قرآن نیز افزایش یافته است.
یک سرنخ به شما می دهم. این که می گویم دلیل و برهان نیست بلکه می تواند دلگرمتان کند که در گذرگاه تاریخی شک به یقین، تنها نیستید. تا آنجا که تاریخ به یاد می آورد چند ده سال بعد از اشغال ایران توسط اعراب، ایرانیان سکان علم بشری را به دست گرفتند و بیش از هزار سال در عرصه علوم مختلف، پیشتاز بودند.
در این دوران، صدها دانشمند اعجوبه ظهور کردند. برخی از آنها به گواه تاریخ، علاوه بر آنکه از نبوغ ویژه برخوردار بودند در برابر قدرت مطلقه سیاسی نیز تسلیم نشدند. کسانی بودند که همه عمر، نه از روی ترس بلکه با اعتقاد راسخ، نظریات خود را مطرح می کردند. شواهد تاریخی متقن نشان می دهد اکثریت قریب به اتفاق این افراد، نتوانستند خلل یا نقصانی در قرآن پیدا کنند.
یکی از این اعجوبه ها، فردوسی است. هم اکنون بیش از 30 کشور جهان از جمله مصر، سوریه، لبنان و... عرب محسوب می شوند و زبان رسمی آنها عربی است. کشورهایی که هر کدام زبان و فرهنگ خاص خود را داشتند و در دهه های اولیه ظهور اسلام توسط اعراب اشغال شدند. شاید تنها کشوری که توسط اعراب اشغال شد و زبان خود را حفظ کرد ایران است و به جرات می توان گفت تلاش های حکیمانه فردوسی در نگارش شاهنامه، مهم ترین عاملی بود که مانع از اضمحلال زبان فارسی شد. این مرد حکیم که به تنهایی با یک جریان مهاجم بنیان کن مقابله کرد و پیروز شد وقتی به قرآن و خدای قرآن می رسد خشوع می کند و تسلیم محض می شود.
یکی دیگر از اعجوبه ها، جوانی اشراف زاده از شیراز است معروف به ملاصدرا یا صدرالمتالهین شیرازی. بیش از چند هزار سال، پاره ای از مسائل تاریخی فلسفی که فیلسوفان ایران باستان، یونان، روم، اسکندریه و... از حل آن عاجز بودند با پارادایم فلسفی «حرکت جوهری» ملاصدرا حل گردید. این پارادایم (به بیان ساده مادرنظریه) به دنبال خود بسیاری از ابهامات فلسفی دیگر را نیز پاسخ داد. نکته جالب در مورد ملاصدرا، حق مداری و «کله شقی» او بود. با شاه عباس صفوی که قدرت مطلق امپراطوری ایران بود چنان درگیر شد که سال های سال مجبور به تبعید با خانواده گردید و در مسیر حرکت نیز اجازه نداشت وارد شهرهای بزرگ شود و با مردم ارتباط بگیرد. او نیز به قرآن و خدای قرآن تسلیم بود.
من دو نفر از صدها اندیشمند برجسته ایرن و جهان اسلام را مثال زدم. اگر بخواهم به تک تک آنها اشاره کنم «مثنوی هفتاد من کاغذ شود.» به این سلسله درخشان از نخبگان نیز بیاندیشید و به یاد داشته باشید که صدها سال است قرآن کریم بر پیشگاه بشریت نهاده شده است و هماورد می طلبد.
خدا نگهدارتان باشد.

بار دیگر ممنون
ممنون از حوصله و توضیحاتی که در اختیار قرار دارید
امیدوارم به خدا برسیم و این گفته قرآن نیز حقیقت داشته باشد
سربلند باشید جناب زراعتی عزیز و خوش اخلاق🤍😊

درود بر جوان جستجوگر
خوش آمدید.
به نظرم کار شعر، ارایه دلیل و برهان نیست. اگر استنتاج کند خوب است ولی محدودیت هایی وجود دارد. کار شعر این است که هشدار بدهد، جرقه ایجاد کند، تلنگر بزند و...
هم اکنون فضای مجازی از جمله همین سایت، با انبوهی از آتئیست ها، داروینیست ها و... پر شده است. من در چند ماه گذشته ده ها شعر و مطلب از این گروه خوانده ام که بی دلیل و برهان، به عقاید خود اشاره نموده اند و اکثر مخاطبان هم گل و بلبل نثارشان کرده اند.
اما در ذیل این شعر می توان دلیل و برهان هم آورد. در پاسخ به شین بانوی گرامی توضیحاتی داده ام که آنجا بخوانید. اگر خواستید می توانید مشارکت بکنید. نحن ابناء الدلیل.... ما فرزندان دلیل هستیم...

ممنونم بابت پاسخگویی جناب زراعتی
از بحث اول بگذریم چون ظاهرا به موضوع جالبتری اشاره کرده‌اید:
آیا نظریه‌ی تکامل داروین را که در سطوح گسترده‌ای تایید شده و علم امروز واضحا به آن اذعان می‌کند را قبول ندارید؟
مشتاقم دلایلتان را بدانم

بله کار اصلی شعر
دعوت مخاطب به اندیشیدن است
کاری که تو شعر شما بر عکس اندیشه ای را تحمیل می کنید
شما بعنوان یه فرهیخته این کار می پسندید

درود مجدد بر جناب احمدی عزیز
به هیچ وجه همه دستاوردهای نظریه داروین و دانشمندان مکتب داروینیسم را انکار نمی کنم. شکی نیست که تکامل فیزیولوژیک موجودات زنده از جمله برخی گونه های قبلی انسان، با نظریه داروین سازگاری است. هیچ تضادی هم با اسلام و قرآن ندارد.
اختلاف اصلی با «برخی داروینیست ها» این است که می خواهند با قواعد نظریات تجربی خود، ظهور انسان فرهنگی و جهش عظیم فرهنگی گونه کنونی بشر را که همزمان با تاریخ ظهور ادیان الهی می باشد تشریح کنند.
فرهنگ «دیرزا» و «دیرپا» است. نظریه تدریج گرای داروین نمی تواند تغییر اساسی، ناگهانی، تکاملی و انفجاری در نمودهای فرهنگی مانند وسایل حمل و نقل، سلاح، سیستم های کشاورزی و دامداری، آداب و سنن کارکردگرا، ابزار شکار، معماری، بهداشت و درمان، نظام های تربیتی و... را توضیح دهد.
همچنین این نظریه در بطن خود، حلقه های مفقوده ای دارد که حتی تکامل فیزیوژیک گونه کنونی انسان را نیز تبیین نمی کند.
توصیه می کنم برای درک بهتر مفهوم دیرزایی و دیرپایی فرهنگ و انقلاب در نمودهای فرهنگی بشریت، کتاب «مدیریت امور فرهنگی» را بخوانید. در بخش های اولیه کتاب، به مبانی شناخت فرهنگ اشاره شده است. کتاب در سایت طاقچه بارگزاری شده است.

درود و سپاس مهدی جان

درودی دیگر مهدی جان
من تجربه و احساس شخصی خودم را از وجود خدا و نسبتم با خدا را بیان کردم.
تکرار مکرر کلمه «مرا» از صدر تا انتهای شعر، گواه این ادعا است.
بیش از هزار سال اکثر شاعران این مرز و بوم همین کار را کرده اند. گاهی اشعارشان به مانیفست و بیانیه های سازمان ملل شبیه تر است. آیا شعر نگفته اند و شاعر نیستند؟!
یک نمونه را در ذیل می آورم از صدها نمونه تاریخ ادبیات:


ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

**********

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

**********

تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

**********

نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

**********

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

**********

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

**********

بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی

بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

**********

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

**********

نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی

نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

**********

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

.....................

درود بر جناب آزادبخت عزیز
خوش آمدید و صفا آوردید.
در ذیل کامنت های بالا، توضیحاتی داده ام که مربوط به سوال شما هم هست.
پاینده باشید.

درود بر جناب سلیمی ارجمند
سپاس از حضور سبزتان در این صفحه.
خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است...
در مورد ابهام شما، در ذیل کامنت های اولیه، توضیحاتی داده ام. اگر مایل باشید خوشحال می شوم نظرات شما را هم بخوانم.
البته قبلا ذیل یکی از مطالب شما، مباحثی در این خصوص در گرفت ولی چون از ابتدا «درون دینی» شروع شد می دانستم به فرجام مناسب برای خوانندگان ختم نمی شود. این مبحث حتما باید «برون دینی» شروع شود. پیش فرض اصلی این است که افراد گرچه به صورت شناسنامه ای مسلمان هستند ولی از منظر مسلمان وارد بحث نشده اند...

جناب زراعتی عزیز
بزرگوارم شما چرا ادعای مسلمانی دارید اخه چرا همیشه از این پنجره نگاه می کنید مثال من مسلمان نیسم و خدا را ستایش و عبادت میکنم
مسیحی نیستم کلیم و یهود نیستم بودا یا زرتشت یا هر مذهبی که بشناسید نیستم و خدا را می شناسم انسانیت را می دانم نیکی و خوبی را قبول و گناه و بدی را رد میکنم در اعمال
چرا باید اهل جهنم شما شوم
دوست ندارم بحثی باشد اما یقیناا دیدگاه شما را نمی توانم درک کنم ایکاش کمی اگاهی داشتم بلکه مثل شما حقیقت را درک میکردم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐💐

درود مجدد جناب سلیمی عزیز
یک بار دیگر متن را بخوانید. به گمانم اشتباه برداشت کرده اید.
آن بخش که ابهام دارید را دوباره توضیح می دهم:
غالبا در محافل ایرانی، یک یا دو طرف مباحثه، چارچوب اعتقادی اسلامی خود را پیش فرض می دانند و «درون دینی» بحث می کنند. بنده اشاره کردم اگر بخواهیم با استنتاج و ریشه ای جلو برویم باید «هم بنده» و «هم طرف های دیگر»، برای لحظاتی فراموش کنیم مسلمان و مسلمان زاده هستیم. در آن صورت آنچه حاصل می آید برای مخاطبانی که می خواهند بنیادهای دین را بشناسند قابل اتکا خواهد بود.
به هیچ وجه و به هیچ عنوان این موضوع مطرح نیست که کسی اهل بهشت است یا اهل جهنم یا عقاید کسی بر کسی برتری دارد. خصیصه مباحثه «برون دینی» این است که همه طرف های بحث از پایگاه موروثی یا اعتقادی خود بیرون می آیند، بر «کرسی همطراز» می نشینند و آن دین را به عنوان «پدیده ای که تازه با آن مواجه شده اند» مورد مطالعه و کنکاش قرار می دهند.

جناب زراعتی عزیز منظور بنده به متن نبود وپاسخم از اشاره ای بود که بر بحث داشتید درهمین نظرتان که فرمودید افراد شناسنامه ای مسلمان هستند

جناب سلیمی عزیز
شناسنامه ای مسلمان، شناسنامه ای مسیحی، شناسنامه ای یهودی یا شناسنامه ای هر مذهب، مسلک، فرقه یا مکتب دیگری، شایسته است در مباحث بنیادین و ریشه ای پیرامون یک دین، به طور برابر دور یک میز بنشینند و بر مبنای منطق بشری با هم صحبت کنند. من نام این مباحثه در خصوص دین را «برون دینی» می گذارم. همان شیوه ای که امام صادق (ع) یا امام رضا (ع) با پیروان مکاتب دیگر عمل می کردند. همان سبکی که دکتر شریعتی در مباحث خود داشت.
آن جمله که گفتم بار ارزشی نداشت. یعنی همه ما برای لحظاتی پیش فرض بگیریم که به طور موروثی و شناسنامه ای، مسلمان، مسیحی، یهودی یا.... نیستیم.

درود جناب زراعتی عزیز و دوست خوبم
بله درست فرمودید
معذرت میخوام اگر نسنجیده جواب دادم
🌹🌹🌹🙏🙏🙏🙏🙏🙏

خدا عاقبت همه ی ما را به خیر کند
البته اگر خدا را دیدید سلام من را هم برسانید......بگویید حداقل اجاره خانه سال بعد را زیاد نکند

جناب سعادت نژاد عزیز
خوش آمدید. چه دعای قشنگی. آمین.
برای اینکه به خدا سلام برسانید نیازی به واسطه ندارید. همان موقع که سلام فرستادید رسید. جوابش هم در «ایمیل» قبلتان است. رمزش را «بازیابی» کنید و نامه هایتان را بخوانید.
در مورد اجاره خانه سال بعد هم مطمئن باشید کسی که در گوش «موجر» می خواند زیادش کند «خدا» نیست!

درود بر استاد فتحی گرامی
خوش آمدید. سپاس از اینکه جالب، زیبا و دلنشین خواندید.
خدا به اندیشه و قلم نجیبتان برکت دهد.

درود بر جناب حسنلو عزیز
نه به عنوان یک شاعر بلکه به عنوان پژوهشگر جریان روشنفکری معاصر، به خوبی می دانم در دهه های اخیر، برخی زیر شاخه های ادبی جریان روشنفکری، نسبت به رویکرد یقینی به وجود خدا حساس است. ولی منصفانه قضاوت کنیم آیا بیان قطعی و مطلق درباره عدم وجود خدا و ابدیت، مرسوم نیست؟!

درود بر بانو فتحی ارجمند
به مهر آمدید و خوش آمدید.
سپاس از اینکه زیبا دانستید.
در پناه خدای مهربان باشید.

درود بر بانوی مهربانی
مسرورم از حضور سبزتان و سپاس از جملات زیبایتان
دعا می کنم همانگونه که خدا برای خیل شاعران شوریده ایران زمین همچون مولانا و حافظ، بزرگترین سرچشمه الهام و آفرینش شاعرانه بوده است برای شما نیز باشد.

درود بر سارا بانوی خوش بیان
خوشحالم از حضور دلگرم کننده تان و سپاس که زیبا و حق پرداز دانستید.
خدای مهربان، نهال های اندیشه تان را به ثمر برساند.

درود بیکران
خوش آمدید و سپاس از نظر لطفتان
خدا به اندیشه و قلمتان برکت دهد.

درود بیکران
ممنون
حق نگهدارتان

درود بر جناب کدخدایی عزیز
خوشحالم از حضور سبزتان و سپاس که زیبا خواندید.
پاینده باشید.

درود به جناب فاضلی نژاد عزیز
خوش آمدید و سپاس
قلمتان سبز

درود بر مازیار عزیز
سپاس از حضور سبزتان در این صفحه و خوشحالم که باانرژی، پرمعنا و با احساس می دانید.
در پناه خدای مهربان باشید.

درود بر مریم بانوی فرهیخته
خوش آمدید و سپاس از ذکر جمیل که بر این صفحه نگاشتید.
خدا حفظتان کند.

درود بر استاد فتحی ارجمند
به مهر و لطف آمدید و زیبا خواندید. سپاس
خدا به اندیشه و قلمتان برکت دهد.

درود بیکران
مسرورم از حضور سبزتان و سپاس که زیبا خواندید.
شادکام باشید.

درود عزیز
خوشحالم که مطالب را خواندید.
اما اگر در مورد قرآن پژوهش کردید و به این قطعیت رسیدید که خدا خالق مستقیم این اثر است آن وقت با بیان صریح قرآن در مورد بهشت و جهنم، امکان انکار آن وجود ندارد.
پس ابتدا باید نسبت قرآن با خدا را درک کرد و سپس اکثر مقولات بغرنج مانند ابدیت، بهشت، جنهم، رستگاری، دینداری و... بهتر حل و فصل می شوند.

با درود در منطقی که من دارم هیچ چیز آسمانی نیست دلیل آنرا هم آنگونه که پیشتر گفتم اینست

هیچگاه یک خالق با علم بر چگونگی کلیت مخلوق خود چیزی را در اختیار او نمیگذارد و صرفا او را به نظاره نمینشیدند که ببیند کدام راه را برمیگزیند

راهی که خود آن خالق از انتخابش آگاه است

اگر بخواهم مثالی برایتان بزنم اینگونه است

فرض کنید شما که نسانید در مقام خالق درآمده یک ربات را که همان انسان است میسازید و از تمامی پس و پیش و انتخاب او آگاهید

حال مورد امتحان قرار دادن این ربات یا تکلیف دادن به او چه معنایی دارد؟

اینکار تنها از خالقی بیهوده کار سر میزند

توضیح: این مورد یک مثال است و عینا میتوان آنرا برای خدا و انسان بکار برد ربات در اینجا حالت مثالی دارد درصورتی که انسان دارای اختیار جبری است و مثل ربات نیست

در حالت کلی من تنها با منطق جبری و تفکری که برتر و منطقی تر باشد کار میکنم و اتفاقا خالق را از بیهوده کاری مبرا میدانم
موفق باشید

در مورد قرآن هم باید بگم که

من قرآن را کامل خوانده ام

تضادها و بی منطقی ها و تکرارهای بسیار ی در آن دیدم

صرفا اینکه ارتباط دادن قرآن به علم جدید را تفسیر کنیم و از تمامی موارد فوق چشم بپوشیم درست نیست

به عقیده حقیر دین خودساخته است و چنان باور پذیر جلو داده شده که جای هیچ شک و شهبه ای باقی نگذارد

اگر یک حالت شعر مانند ترتیب عددی تفسیر معجزاتی یا حتی این گفته نوشته شده در کتابی که یک کتاب از جانب خداست بهیچ وجه نمیتواند دلیلی بر الهی بودن آن باشد

بله. هیچ اکراهی در دین نیست.
حداقل دین اسلام که چنین ادعایی دارد.
برایتان بهترین ها را آرزو می کنم.
موفق باشید.

درود بر شاهزاده خانوم اندیشمند
ممنون از نظرات امیدبخش
خدا با اندیشه و قلمتان برکت دهد.

درود بر بانوی زیبااندیش
خوشحالم که نظر مثبت دارید. سپاس از لطف نظرتان
شادکام باشید.

درود بر بانوی سخنور
سپاس که زیبا خواندید.
قلمتان سبز