آرامشی ازجنسِ گورکن

سلام و احترام مجدد
سپاسگزارم از حسن پاسختان
بازهم عرض می کنم اینها فقط نظر است و ممکن است اصلا اشتباه باشد
اما دلنوشته تان
۱_از کجا فهمیدید گورکن است؟
۲-قاطعانه گفتید ۲۴ ساله ،
حال اگر ویرایشی صورت بگیرد مثل....جوانی حدودا ۲۴ یا ۲۵ ساله را دیدم بیل و کلنگی روی دوشش بود و داشت برای کندن قبری آماده میشد .نزدیکتر رفتم با سلام و احوالپرسی احوالش را جویا شدم ،یک چشم داشت و،،،،،بقیه ماجرا به همین صورت
میتوانید ادامه دهید ،
البته شما وقتی می گویید با یک چشم همه را زیبا می بیند ،،،فعل زمان گذشته است در صورتی که شما از زبان حال سخن می گویید ،،،در متن تان فعل ها گاهی درست ننشسته است،،،،
در این صورت هم جذابیت ماجرا بیشتر خواهد شد ،هم تصویرسازی های مجسم برای مخاطب دلنشین خواهد شد ،
آمادگی های ذهنی باید برای مخاطب ایجاد شود،بیان روان و سلیس همراه با مفهوم در ایجاد تصویر بسیار میتواند موفق باشد،مفهومتان بسیار عالیست ،اندیشه و سخنانی که میخواهید بگویید هم خیلی خوب است و من آن را خیلی دوست دارم و میبینم که پتانسیلی برای خلق مفهوم در قالب پند آموزی دارید اما کمی باید جذابیت اثر را بیشتر کنید .
نمونه های از اثرتان که آن را منحصر به فرد میکند مثل:شب را آذین بست تا ارواح را گم نکند،اعتقادات محترمی را برای خود دیکته می کرد،در هر گورکندنی خود را در میان قبر می بینم و،،،
مورد دیگری که وجود دارد نحوه نوشتن است،نمیدانم حوصله تایپ کردن ندارید (چون خودم هم بعضی مواقع اینجور می شوم) اما در هر حال باید سطر بندی ها درست باشد تا آن اثر بخشی کلامتان در ذهن مخاطب نقش ببندد،نقطه گذاری،کاما،مکث،تعجب ،سوال و،،،،تمام اینها علاوه بر محتوای متن تان بر گیرایی و درک مخاطب تاثیر بزرگی دارد
باز هم اگر جسارتی محضر قلمتان شد پوزش می طلبم ،توانایی هایتان را دوست دارم قلم خاص و منحصر به فردی دارید منتها کمی باید آن را پرورش دهید مطمئن باشید بهترین نویسنده خواهد شد قلمتان ،
هرچند بنده یک زمان جداگانه برای خواندن و درک کامل آثارتان جدا می کنم و از خواندن آن لذت می برم اما حیف است قلم را پرورش نداد.
تقدیمتان