سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        طلسمِ گمراهی

        شعری از

        الناز حاجیان (مهربانی)

        از دفتر دقایقی از نبردِ زندگی نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۳۹ شماره ثبت ۱۰۸۳۰۶
          بازدید : ۵۱۱   |    نظرات : ۴۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        شیاطین سقوط کردند بررویِ زمین وبه دنبالِ جلدِ باکره ازانسانهایِ نمادین می گشتند
        خشمگین
        به دنبالِ باکره هایِ الهی.... زمین را بومی کشیدند...و درآغوش می کشیدند جاودانه بودنِ ارواح بیدارِ باکره گان را
        در طلسم ها رخنه کردند
        بانگ هایِ باطل را خوش یمن جلوه دادند
        و از نفس هایِ ناحق جادوهایِ سیه را آشکارا به خوردِ انسانهایِ صالح دادند
        گیاهان سرسبزیشان را ازدست دادند
        آسمان رنگ شراب گرفت
        و زمین بویِ ناپاکی
        آنچه در زمین تعریف می شد ظلم بود
        پاره شدنِ پرده یِ حیا
        و جاودان شدنِ هرزگی
        و نطفه هایی که منجر به سقط شدند
        هر چه از بامها بانگ اذان می آمد به گوش جایگاهش را
        بانگِ شیون و فریادِ شیطان پرستی گرفت.... و شد آذینِ خانه ها
        و رفاقت بادروغ وخیانت نقل شد در دهانِ آنانی که روزگاری سخنشان فقط،پاکی بودوبس


        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۰۰
        درود بانو
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۲:۰۲
        سلام استادبزرگوارم جناب استکی
        زیباخواندید
        دنیایی سپاس
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۲
        خندانک
        محمد حسین اخباری
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۵۸
        سلام
        زیباست
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۱۸
        درودبرشما
        زنده وپاینده باشید
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۲:۰۱
        سلام استادِبزرگوارم
        تنتان سلامت
        دلتان شاد
        دنیایی سپاس ازحضورتان درصفحه اشعارودلنوشته هایم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۲
        خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۲:۰۰
        سلام بزرگوار
        دنیایی سپاس ازحضورتان درصفحه اشعارودلنوشته هایم
        زیباخواندیدبزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۳:۰۱
        سلام و احترام مهربانو حاجیان
        زیبا بود و لذت بردم
        البته خود بهتر واقفید ،نظرتان را خواستارم جویا شوم
        انسان نماها یا انسانهای نمادین؟
        باکره گان یا باکره ها؟
        بانگ شیون اینجا نفی اذان دارد چطور ممکن است؟
        البته این جسارت ها نوشته زیبایتان را هیچ وقت زیر سوال نخواهد برد ،فقط از بی سوادی و کم حواسی بنده هست
        قلم احساستان زرنگار
        خندانک خندانک خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۳:۳۰
        سلام جناب آزادبخت استادارجمندم
        بزرگواردرست است نقدارزشمندتان
        نمیدانم چه دشمنی بابعضی واژه ها دارم یاسرعت تایپم زیاداست
        یادل به برطرف کردن غلط هایم نمیدهم
        بگذاریدبرایتان تعریفی کوتاه ازمتن داشته باشم شاید غلط هارا محوکند در میانِ نوشته یِ بالا درکل مراببخشیدبزرگواربه لطف خود
        نمادین همون نشانه منظورم هست برای من همیشه انسانهای پاک یک نشانه تو وجودشون داشتند که من جداازهمه بهش میگم خالص بودن روح
        بانگ شیون همون گرفته از نفرت هست
        نمیدونم چقددرموردش اطلاعات دارید اما سخن من دررابطه بادعاهای باطل وحرام است
        طلسم های سیاه جادوهای کثیف وکدر
        رفته رفته باعث میشن روح اسیربشه تو تاریکی تو دامِ گمراهی همین گمراهی هاباعث میشه بانگ اذان برات نفرت انگیزبشه
        ببینید توضیح درمورد این صحبتم بسیار وقت گیرهست ولی ان شاءالله همین چندخط منظورم ورسونده باشه
        من جمع بستم صددرصدباکره ها درست تر هست
        ببینیدبحث نوشته دررابطه باافراددعانویس است یا کسانی که به دروغ دست برآیه ها برده اند
        چرادرمتن بانگ شیون بکاربرده ام
        ببینید وقتی متوسل شدن به دعاهایِ دروغین جایگزین رقصِ آیت بر سجده هایم شود رفته رفته ما خود یادمان میرودکه بانگی که اذانش روح را بیدارمیکرد
        چرابایدمرادرخوابِ غفلت خواب کند

        اگرواضح توضیح ندادم دوباره توضیحموکامل کنم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۶:۰۳
        سلام و احترام مجدد
        استفاده نمودیم از توضیحات با حوصله تان
        بسیار هم عالی
        ماناباشید
        خندانک خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۲
        خندانک
        سیدحسن خزایی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۳:۱۶
        سلام و درودی دگر باره خانم حاجیان:
        خیلی به نقد سروده‌های سپید نمیپردازم چون باب میلم ‌نیست و اگر نقدی بنویسم شاید موجب رنجش سراینده شود و در حوزه شعر سپید هیچ گونه تخصص و ادعایی ندارم.
        ولی بعد از دوبار خوانش اثر شما خواستم بگویم
        هر آنچه گفتی و سرودی با کمک از صنعت مبالغه شعری واقعیت است و واقعیت همان است که گفتی
        روزگار پر از نیرنگ و خیانت و تزویر امروزی بی شباهت به فیلمهای هالیوودی آخر الزمانی نیست که شما هم به زیبایی ترسیم کرده‌اید‌.
        یک نکته کوچک همانگونه که جناب آزادبخت اشاره کردند بانگ شیون و فریاد شیطان پرستی جایش را به صدای شادی شیطان... بدهد زیباتر است هم اینکه معنا درست تر میشود و هم از تکرار یک واژه در یک جمله جلوگیری میشود.اندیشه‌ات زیبا بود و ملموس خندانک خندانک خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۳:۳۶
        سلام استادبزرگوارم جناب خزایی
        دنیایی سپاس ازاینکه بازهم دیده نابتان رامهمان اثری نه چندان دلنشینم کرده ایدوبرایم نقدارشمندتان را بدرقه یِ اشتباهاتِ ادبیم
        درست میگوید بانگ شیطان همان نفرتیست که چپ بودنِ آیه ها بر روح دیکته کرده است
        انسانی که گمراه میشود هرچه که بگوید ازآن بر می آید
        هم نفرت از آیه ها وهم نفرت ازبانگ اذان
        دراصل این متن خود فتوایش آذین بستنِ عده اییست به دروغ
        فتوایش طلسم و دست دوستی باانسانهای شیطان نمایست که آیه هایِ خدای را با نجوای دروغ بدرقه مشکل گشاییِ ساده لوحان کرده اند...
        مراببهشیدبخاطرکوتاهیم در رساندن حقایق
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شیما جریده
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۴:۵۹
        درود بر بانوی مهربانی
        از زشتی ها چه زیبا مینویسید
        شاد باشید و سلامت 🌼🤍
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۳۴
        سلام عزیزدلم
        شیمای نابم
        خداروشکرشمامتوجه شدیدکه زشتی ها درمتن مارا آگاه میکنندگاهی خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۱
        خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۰۸
        درود استاد مهربانی
        نوشته زیبایی است
        اما در داخل نوشته زیبایی وجود ندارد
        نوشته جعبه زیباییست داخلش نفرت و سیاهی
        چرا؟
        دعای باطل
        سحر
        خیانت
        الهه
        باکره
        صدای اذان
        صدای شیطان
        دروغ
        حقیقت
        کجا وایسادی چرا چند پله نمیری بالاتر
        بالاتر از اذن
        بالاتر از حقیقت
        بالاتر از باکره و حیا
        برو بالاار و دوباره به جهان نگاه کن
        هیچ دروغی هیچ راستی و هیچ کذب وحقیقتی وجود ندارد
        الا خودت
        ای کاش میشد کلمه قدرتمندی داشتیم تا بیانی رساتر شود
        حرکت کن و بگذر دارییدر وسطای راه گم میشوید
        موفق باشید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۳۲
        سلام استادسلیمی
        نمیدانم چراهمه بدنبال رد کردن حقیقت هاهستید
        من هرچه بنویسم برایتان تلخ است
        ونمیخواهید ازدردها فریادزنم
        چرافکرمیکنید تمام وجود نوشته هایم درداست نفرت وخیانت و بیزاریست
        نمیدانم شایدجهان شماباجهان من فرق دارد
        ازچه بنویسم ازلبخندی که اشک شد
        از کودکی هایی که درآغوش سنگفرش خیابان به کارختم شد
        ازدخترانی که نوجوانی را در تعریفی از سنگ مزار خلاصه کرده اند
        از زنانی که شوهرانشان خیانت را چاشنیِ ناسازگاری وتهمت به زن هاشان کرده اند
        از مادری که تن فروش نیست وتهمت تن فروشی به آن میزنند
        از کجایِ زندگیها بنویسم وقتی هرماه برپل خوشبختی نزدیک خانه ما یک دخترجوان خودکشی میکند
        ازکارگرهایی که دوسال است هنوزحقوق نگرفته اند
        ازاین پس شمابتویسید من بخوانم نمیدانم ازچه اما اگر شماجهانتان تمامش خوشیست بنویسید
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        یک دنیا معذرت
        حتما که من بد نگاه کردم و بد بیان کردم
        معذرت میخوام
        نوشته ای بسیار زیبابود
        ماندگار باشید و سبز 🌹🌹🌹🍀🍀🍀

        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۱
        خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۱۷
        یک داستان زیبایی هست اگر اشتباه نکنم اینگونه بود
        دو مرد راهب میخواستند از رودخانه ای عبور کنند که دیدند زن زیبا و جوانی مانده و نمیتواند بگذرد
        یکی خواست کمک کند ان دگری گفت ما عهد و قسم داریم هیچ وقتزنی را لمس نکنیم ولی مرد اولی زن را به دوش کشید و از رودخانه عبور کردند ساعتها بعد مرد دومی گفت چرا این گناهوکردی
        مرد اول گفت من برداشتم و اینور رودخانه گذاشتم تمام شد
        تو نه دست زدی نه عبورش دادی اما هنوز نتوانستی فکرش را زمین بگذاری
        مرد اولی همان است که اذان وحقیقت و دروغ و کذب را جند پله رد شده بالاتر
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۲۶
        سلام بزرگواراتفاقامن هم چنین داستانی را خودنوشته ام
        اما به شکلی دیگر
        من داستانهایم اکثرا بادنیایی دِگر درارتباطند
        مثلاداستان زنی افسونگرکه درچنگال اجنه ایی اسیربود در دلِ یک درخت...ان شاءالله بعدازویرایش حتمادرسایت اشتراک خواهم گذاشت... خندانک خندانک خندانک
        دستتان دردنکندازاینکه همیشه برایِ نقدیک شیوه یِ خاص راخود دارید
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۵۸
        درود مهربانو جان🌹
        مثل همیشه زیبا و ناب👌
        پاینده باشید
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۱۶
        سلام تکتم عزیزم
        زیباخواندی ناب گوارای وجودت باد
        تنت سلامت عزیزدلم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۱۹
        سلام بانو نازنین خوش قلم

        ای انسان. تو باید حواس جمع. باشی

        از دام. هایی که دیگرا. در پیش. روی تو می گذارند بر حضر
        باشی
        بعضی. انسا های. انسان نما هستند. چون ماری خوش خط و خال

        ظاهری. زیبا و آراسته دارند اما. زهری در بدن

        خوبکه به آنها نزدیک. شدی. آن زهر را می زیزد

        هیچ انسانی از اول. ناسالم نیست

        همه چون زمینی بایر و بکر خالی از هر الف هرز یا گل و گیاه. است

        مگر آنکه. نفس انها را وسوسه. کند در دام شیاطین. زمان
        بیفتند

        آنها می دانند قرآن کریم بعضی. از کارها را شدیدن منع کرده

        ولی عده ای به آن رو می آورند و عده ای. بسیاراستقبال

        می کنند

        چه. خرسندی برایشیطان از این بهتر که کلام خداوند بزرگ را
        تکزیب. کنند
        این عده. یعنی. عده دآم که استقبال کنندهستند

        در صف. نماز هم می ایتند
        این یک نمونه
        نمونه های دیگر مانند. عیب جویی.

        می دانند. به قول. قرآن. خداوند هر کس را بخواهد
        می تواند سلامتی یا ثروت. یا زیبایی ۰۰۰۰۰۰۰بدهد

        ولی باز ما آن را به باد بعد. شمسی بی لیاقت بودنش

        گدای بودنش. مقصر. می دانیم

        درود بانو. این بعس. ها طولانی است. به همین. پایا می دهم
        درودیبی انتها بر شما
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۲۱:۱۹
        سلام استادارجمندم بانوآهنگران
        عزیزدلم دنیایی ازشماسپاسگزارهستم ازاینکه با حوصله توضیح داده اید...
        متاسفانه حقیقت هایِ جامعه بسیاردردناکتر ازآن هستند که مامینویسیم
        من برایِ هرنوشته ام بارها درونم آشوب شده زیراحقیقت هاگاه بیانِ تجربه هایِ تلخیست که برایم تعریف شده ومن باتمامِ وجودم آنهارا بدرقه یِ قلم وقدرتِ واژه هاکرده ام
        امیدوارم هیچ کجای جهان واژه یِ دردمعنانگیردبااشک وآهمان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۱۹
        خندانک
        احسان کریمیان علی آبادی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۰۹
        درود
        تلخ بود و غمگین
        بیان تلخی ها وحقایق نیز یکی از رسالت های هنرمندان است ، هرچند مخاطب را غمگین می کند ، اما نیاز است
        معمولا انتقاد از نابسامانی ها اگر به همراه بیان تهدیدهای پیش رو و همچنین ارائه راهکار بیان شود رسالت کاملتر میشود .
        شاد و پیروز و سلامت باشید
        خندانک خندانک خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۲۱:۲۴
        سلام استادبزرگوارم جناب کریمیان علی آبادی
        مراببخشیدازاینکه قلمم تلخ است
        بارهادلم خواسته ازشادی هابربسترِدفتربنویسم اما گاه نمیشود
        شایدبهتراست تا میتوانم از خستگیهایِ یک دخترِ نان آورِ بی سرپرست بنویسم
        یاازبامِ تاریکِ کودکِ شش ساله ایی که به خیالش چراغشان ماه است
        یا از نگاهِ کودکِ کارِ به کودکانی که دست دردست پدرهاومادران خود برایِ خرید راهیِ فروشگاه میشوند
        نمیدانم چه بنویسم تاواژه درد شرمگین شود
        از نبودِ حق به حقداررسیدن
        ازبی پناه بودنِ آغوشِ کودکانِ کار
        از زنانی که بر بستر خیابانها نان آورِ زندگیشان هستند
        ازنادیده گرفتن هابنویسم
        هرچه رابخواهم بنویسم دردی زنده است
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۴۲
        سلام
        بانو حاجیان
        یه نکته جناب سلیمی فقط قصد شون تشویق و تایید نوشته شما بود اینکه بالاتر برو
        به نظرم همین بود عمیق تر در سطح حرکت نباشه
        من متوجه دغدغه های شما هستم
        بحث شیطان و فرشته و انسان وخدا
        این مربع چهار ضلعی ساخته ذهن بشر برا درک و شناخت از خودش...
        ولی نکته جالب نوشته های شما از حق نگذریم خودم عرض میکنم آدم به چالش یا.. می کشه
        نمیدونم چه جوری بگم
        در مورد مایکل، عرض کردم قسمت بعدیش منتشر نکردی خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۲۳:۵۸
        سلام بزرگوار
        جناب سلیمی همیشه لطف به بنده داشته اند
        ومن درست متوجه منظورشان نشدم
        امیدوارم ازاین پس واضح ترنقدهارابخوانم نه درمیانِ شلوغی هایِ خریدوپیاده رویی...
        ممنون میشم برام توضیح بدید ونقطه چین هارو به عهده یِ فرضیه سازی هام نذارید
        منتظرهستم حتما نقطه چین وجواب بدیدمثلِ فیلمهایی که آخرِ داستان ومیذارندبه عهده مخاطب نباشید خندانک خندانک
        داستان مایکل مردِ پشیمان قصه یِ بلندیست که قراره چاپ بشه بادلنوشته هام...ممنون میشم نظرتون ودرموردمایکل برام بذارید چه چیزی باعث شده پیگیرِداستانش باشید؟
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۰:۱۵
        سلام بانو
        شب بخیر خوب در مورد داستان اخلاقم همین
        پس قرار هزینه کنیم کتابش بخریم خیلی هم عالی باشه منتظر می مونم
        چی جوری بگم کشش خوبی داره نوشته هات عرض کردم آدم درگیر میکنه از یه متن ادبی به هر نوعش بیشتر از این انتظاری نیست
        این قلم و هنر شماست من مخاطب هیچ دخالتی نمی تونم بکنم، فقط شما یا سیاه یا سپید تصویر می کنید
        دو طرف ماجرا، میدونی خاکستری همون رنگ طبیعی آدمها تو کارت غایب، اگر هم هست فقط برا تغییر بصورت آنی رد میشه...
        خندانک

        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۰:۲۴
        سلام استادبزرگواروکنجکاوجناب حسنلو
        میتونیدازم بخوابیددرموردیک چیزی که خیلی براتون عجیبه ویا
        همیشه دلتون خواسته درموردش بخونید من قلم بزنم و ببینید چقدبه احساستون ودرکتون نزدیک هست...
        مثلابگیداززبان یک مدادبنویس
        یابه یک صندوقچه جان بده باقلمت
        منتظرپاسخ قوه تخیلتون هستم استاد
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۰:۴۲

        یه نکته ازتون خواهش کردم استاد بزاریم کنار
        در مورد چی بنویسید
        نمیدونم واقعا
        در مورد شبهای آخر مثلا دو اعدامی یا همون شب آخرش تا بره پای چوبه دار بنویسید
        یه آدم معتقد به یه سری آرمان و آزادی که برا همین
        گرفتار شده و منتظر اعدام بعد اینکه این اعتقادات هر قدر که زمان مرگش نزدیک میشه میتونه دستخوش تغییر بشه یا نه
        و در کنارش خوب مسولیت خونواده هم بوده نسبت به اونها چه واکنشی درونش است

        البته این بوده.... حالا با نگاه شما بخونیم
        خندانک
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۱:۴۳
        ازبُعدِنگاه اعدامی مطلب ننوشتم
        اما اینکه الان بتونم بتویسم برام خیلی ارزشمنداست
        ومیتونه اولین رویدادِزاده یِ قوه تخیل باشه چون تاحالااحساسِ یک اعدامی وکه بخشیده شده روتاحالانشنیدم
        ولی سعی دارم باقوه تخیلم چنین مطلبی روبنویسم
        که حتماموفق میشم وشماروراضی نگه میدارم درتقدِارزشمندتان
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۲:۰۳

        میدونم این زحمت زیادی می بره
        حالا یه موقع دوست داشتین بنویسد
        یه کتاب هم معرفی کنم
        چند داستان کوتاه از ژان پل سارتر با عنوان دیوار
        اگه درست یادم مونده باشه البته
        خیلی سال پیش خوندم ، وقت کردین بخونید.
        خیلی بهش فکر می کنم،

        _هر غروب تا سپیده
        حلق آویزم از تماشایِ مرگ _

        شما بزرگ وارید شبتون بخیر خندانک


        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۳۰
        سلام استادارجمندم
        زحمتی نیست
        من نوشتن رادوست دارم زیرا وقتی مینویسم درخودزندگی کردن رامیابم
        حتماکتاب وخریداری میکنم دستتون دردنکنه استادبزرگوارم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۵۶
        درودها بانو 💕
        باید از شما سپاسگزار بود که حقایق را می نگارید خندانک
        زیبا روزگار باشید
        🌹🙏❤🌹
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۱۵
        سلام مهدیس عزیزم
        مرسی ازاینکه حقایق ودرک میکنی ودنبال سرپوش گذاشتن روحقایق نیستی
        دنیایی سپاس ازدرکت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۰
        خندانک
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۴:۰۷
        سلام
        احساس میکنم در شعرتان وارد حریم خصوصی اندامی شديد
        با رومی دومی با زنگی زنگی
        به روتوش خوشگل لازم داره
        الناز حاجیان (مهربانی)
        الناز حاجیان (مهربانی)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۲۸
        سلام عزیزم
        فتوشاپه خندانک
        مرسی عزیزم ازحضورت درصفحه اشعارودلنوشته هایم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8