سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        بماند....

        شعری از

        رامین خزایی

        از دفتر رباعیات نوع شعر رباعی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۰۳:۰۳ شماره ثبت ۱۰۵۰۹۳
          بازدید : ۱۴۸   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        کاری نکن ای دوست که خویش از تو بماند
        او آمده بودست که پیش از تو بماند
        مانَد که لِسان لال و به سامان چو سَنانم
        نگذار بگویم که چه ریش از تو... ، بماند

        با احترام
        تقدیم به نگاه پرمهرتان
        رامین خزائی
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        سیاوش آزاد

        ،

        رامین خزایی

        نقدها و نظرات
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۰۱:۲۲
        سلام اثر را چندان متوجه نشدم محبت فرمایید توضیح دهید
        رامین خزایی
        رامین خزایی
        يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۰۵:۴۱
        با درود و احترام فراوان و عرض تشکر بخاطر التفات حضرتعالی به خط خطی های این بنده کمترین،
        با توجه به پرسشی که ایراد فرمودید، جملاتی را بعنوان درس پس دادن در حضور استاد به خدمت شما سرور گرامی عرض میکنم:

        ای کسی که من دوستت دارم، کاری نکن که خویشاوندانت از تو دوری کنند.
        او (کنایه به کسی که بیشتر از تو ادعاهای آنچنانی داشت و حالا تو حرف او را گوش میکنی) فکر میکرد برای همیشه در دنیا خواهد ماند، و به همین دلیل فکری برای عاقبتش نکرد
        کاری به این نداریم که جلوی زبانم را گرفته ام و مثل آدمهای لال شده ام و حرفی نمیزنم و در این شهر و دیار، همچون سنان بن انس که آن گناه بزرگ را مرتکب شد، و در اواخرعمر دیوانه شد، خودم را گناهکار معرفی کرده ام، نه تو را (یعنی فداکاری کرده ام)
        به کارهای ناپسندت ادامه نده و کاری نکن که طاقتم طاق شود و زبان به گلایه باز کنم و بگویم که تا چه حدی دلم از تو زخمی و جریه دار است
        بیخیال. بهتر است این حرفها را ادامه ندهم که کار خراب میشود

        سپاسگزارم ♥
        ارسال پاسخ
        رامین خزایی
        يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۰۵:۴۴
        خطای تایپی در مصرع دوم:
        ( بیش از تو ) اشتباهاً (پیش از تو) تایپ شد
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0