سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        آستان مراقبه

        شعری از

        اصغر ناظمی

        از دفتر سایه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۵۶ شماره ثبت ۱۰۴۵۷۸
          بازدید : ۵۶۱   |    نظرات : ۵۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اصغر ناظمی

         
         
        شعرمن 
        سمفونی دل تنگی نیست
        شهد شهود ومکاشفه است
        یک اتفاقِ بی نفاقِ شادمانِ شگفت 
        از رنج مهراسید ؛
        چارمیخ محاصره را ،
        با چلچراغ مشاهده از هم بشکافید 
        آستین مشاهده را ، 
        بی برگ وبر کنید از رنگ آمیزی شبانه 
        آنگاه ،
        شادمانه ترین پرنده ی پایدار زمینید .
         
        از رنج مگریزید
        گریز رمز ناگزیر زوال است
        و ماندن باخویش ،
        صفیر وحی نجابت 
         و کشف فروغ جاودان نجات   
        ندای خویش شوید ، روال سبز شدن را.
        بعداز آن  ،  
        متکلم الوحده  اشیایید 
        در مکان سیروسفر ،
        باسلوک و مراقبت
        با صلیب صلا‌بت 
        کلام کامل آینه این  است 
         
        ...........
        ۱۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۱۹

        سلام بااحترام

        آستین مشاهده را بی برگ و بر کردن !

        چه مفهومی دارد ؟
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۲۵

        ؟ ! 😐
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۱۱
        سلام مجدد

        الان عالی شد شعرتان زنده باد خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۵۶
        ۰۰۰۰۰۰۰۰
        بدنیست به این نکته اشاره شود ، یکی از مشکلات وتنها مشکل بشر گریز وفرار او از خود است . دربعضی از فیلم ها (گذر از اندوه) ویاسریال های تلویزیونی مثل بچه مهندس ۱ به این موضوع اشاره کوتاهی شده . درفیلم گذر از مه که ترجمه یک فیلم خارجی ست ، می گوید : خوشبختی هرکسی ، در گرو ذهن اوست . وبرای رسیدن به خوشبختی ، باید با شناخت ذهن خود ، بافکردر خود ماند ورویکرد و اعمال فکررا در خود دید . یعنی ما گرفتار یک خطای ذهنی (خطای پندار) در خود شده ایم و آن گریز از یک _ترس موهوم _که در خود کاشته ایم ، است که باعث جدایی ما از خویشتن خودمان می گردد ...برای رهایی از این لغزش باید نسبت به ماهیت ذهن در خود وقوف کامل یافته و با دیدن روشن افعال ذهن/فکر در خود ، خویشتن را از خطای ذهن نجات داد . چون نفس زندگی هرکسی آرامش و طمانینه و شادمانی و خوشبختی است . بلی ، این یک حقیقت است ، اما فرار انسان از ترس و اضطراب ، فرار او از خویشتن است. که در سریال بچه مهندس ۱ . مامان صدیقه به جواد می گوید ؛ برای درست کردن دوچرخه باید در زیر زمین ، باترس روبرو شوی وبا آن مقابله کنی!!؟ تا بتوانی باغلبه برترس ، دوچرخه را در زیرزمین تعمیر کنی . اما مشکل انسان فرار از ترس ، فرار از رنج ، فرار ازاندوه و غم و....و... درخویشتن است که نتیجتا به فرار از خویشتن منجر می گردد ( چون فلسفه زندگی هرکسی فرار از رنج است و ما آدمیان در هرکجای جهان با تمسک به عوامل بیرونی ناخودآگاه سرپوشی بر روی رنج خود گذاشته و از آن بطور مدام دور می شویم که دیدیم فرار وگریز از رنج متعاقبا به فرار وگریز ما از خویستن منجر می شود ) . باید با ترس و بیم ماند ، بارنج در خود ماند وبا آن روبرو شد تا رنج و ترس و اندوه رادر خویشتن به برکت مشاهده ودیدن بی وقفه ی آن در خود متزلزل و تارومار کرد واین راز رسیدن هرکسی به آرامش و خوشبختی است . با رنج وترس ، حتی مقابله نمی توان کرد ، چون دچار یک فریب و خدعه در خود می شویم که رنج وترس همچنان مارا در خود گرفتار می کند . باید ، با ترس ورنج و اندوه و .... ماند وبا مشاهده ی آنها که یک مرکز در ذهن و ضمیر ما بیشتر نیستند ، خود را از اسارت ، رنج و اندوه و نگرانی و ترس رهایی بخشید ....با رنج بمانید ، از رنج مگریزید ، ماندن ومشاهده ی رنج ، این غده چرکین را در شما خنثی وبی وجود می کند . این یک شعار نیست ، بلکه کشف خودآگاهانه خویشتن است. وتنها گمشده ی یکایک مردمان نیز همین است که بابازگشت به خویش فلسفه ی دیگری در زندگی برای هرکسی رقم خواهد خورد وآن کشف حقیقت است... تمام تمایلات و آرزوها در ما ازمرکزی خیالی و رویایی در ما نشات می گیرند که همین مرکز خیالی برای حفظ و استمرار و بقای خود ، مارا به سوی تمایلات بیرونی جذب می کند برای رهایی از این نقطه ی خیالی در ضمیر و ذهن خود با مشاهده ی مستقیم آن ، می توانیم آن را در خود تارومار کنیم .... خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۱۹
        درودها
        باتشکر فراوان از راهنمایی تان خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۱۵
        ما اغلب انسان ها در هرکجای زمین وباهرفرهنگ و باور وعقیده و آرمانی به دلیل عدم آگاهی از ماهیت واقعی خود ( آنچه هستیم ، وانچه اصل وریشه و فطرت ماست وبا آن آفریده شده ایم ) باچنگ انداختن به تعلقات ودل بستگی های بیرونی از خود دور می شویم واین بیگانگی با خویشتن ما سبب بروز تمام دردو آلام و نگرانی و تیره روزی وجدال و ستیزهای ویرانگر ما می گردد . برای فراموش کردن دردو آلام خود ، سرپوشی از عوامل بیرونی برروی آلام خود می گذاریم . بی خبری ما از خود باعث بیگانگی ما با خویشتن حقیقی خودمان می گردد وما بااستحاله شدن در بیرون از خود واقعی مان قرنها فاصله می گیریم واغلب فرهنگها نیز سعی در حفظ این فلسفه ی انحرافی برای ملت های خود دارند وهنوز چشمی در برابر این خطای محض بشری برای نجات وی باز نیست . اگر روزی بشر بطور جمعی ، ذهن را در خود باجدیت واکاوی کند ، می تواند متوجه نفس خطای خود در خود بشود ....... باورهایی را که ذهن شرطی شده برای هرکسی می سازد ، همه زاییده ی خیال در فرد هستند وراه به دهی ندارند . هرکسی باید ذهن را در خود با مشاهده ی بی واسطه ومستقیم آن در خود نگریسته و آن را با بیرنگ کردن مکرودسیسه های ذهن در خود از انجام هر عملی باز دارد . خندانک

        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۵۴

        از خود بگریزیم به خود بازآییم
        بر چرخشِ هستی ، چه گُمان افزاییم؟

        ما از ازل اینگونه که گفتی هستیم
        جز خانه ی دل ، کجا خدا پیداییم؟


        بداهه ای ناقابل


        سلامت باشید و شاد
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۴۵
        سلام
        بانوی گرامی
        انسان باماهیت دیگری آفریده شده که این ماهیت ویاهویت واقعی وازلی او در دوران کودکی باهرکسی بطور برجسته و آشکار وجود دارد . پیامبران و اولیاء و عرفای واقعی و بعضی از شاعران در طول تاریخ بشری تا به امروز باخودآگاهی به کشف ابن حقیقت در خود دست یافته اند که این نمودار واقعیت انسان است . اما چرا هرکسی از دست یافتن به خودآگاهی و رسیدن به تمامیت خود دوری می جوید ؟.....پاسخ دادن به این پرسش دشوار نیست اما درک عمیق آن و رهایی یافتن از اسارت آن ، دشوار است .... آدمی ناخودآگاهانه در هر سرزمین و کشوری ، بعداز تولد وبخصوص بعداز دوران کودکی ، ترس ونگرانی موهوم ومرموزی را براساس ساختار جامعه و فرهنگ کشور خود وباورهای گریبانگیر خویش در ضمیر و ذهن خود می کارد ودرتمام طول عمرش این ترس ویرانگر را در خود تقویت و فربه می نماید وجرات و شهامت نگاه کردن و اگاهی یافتن از این ترس و اضطراب خیالی را از خود دور می کند وهمیشه این نگرانی و دغدغه را در خود پاسخ می دهد . وهمین "ترس " سبب بروز انحراف انسان ، ایجاد جوامع طبقاتی و بروز جنگهای خانمان سوز میان مردمان شده است . نفس این ترس خیالی و رویایی ست یک توهم و پندار آلوده است وتا زمانی که این نگرانی و اضطراب با افراد باشد راه سعادت واقعی بروی آنها بسته است . برای کشف این "ترس " در خود ، باید صندوقچه ذهن را در خود از هم گشود و ترس را بدون دچار خلل شدن در خود دید که همین "دیدن" آن ترس و ریشه و علت آن را از ضمیرما محو ونابود می کند .... آدمی تا در اسارت ذهن شرطی شده ی خود باشد از شخصیت واقعی وحقیقی خود به دوراست و شخصیتی را که برای خود می سازد یک شخصیت آرمانی ست که شخصیت واقعی او نیست اگرچه این شخصیت برخوردار از بسیاری از ارزشهای نیک وخوب اجتماعی باشد ..... خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۰۰


        شعر بصورت زیر اصلاح می شود


        شعرمن

        سمفونی دل تنگی نیست

        شهد شهود ومکاشفه است

        یک اتفاقِ بی نفاقِ شادمانِ شگفت

        باشفای دامنه......

        از حباب پر لعاب رنج مهراسید ؛

        چارمیخ محاصره را ،

        با چلچراغ مشاهده از هم بشکافید

        آرشیو کهنه را پاک کنید

        از نقوش رنگ آمیزی های مشابه

        آنگاه ،

        شادمانه ترین پرنده ی پایدار زمینید .



        از هجوم موج رنج مگریزید

        گریز رمز ناگزیر زوال است

        در بطن رجوع خویش بیابید ،

        زبور تازه شدن را.

        ماندن باخود ،

        صفیر وحی نجات است

        و کشف فروغ جاودان نجابت

        بعداز آن متکلم الوحده اشیایید

        در مکان سیروسفر ،

        باسلوک و مراقبت

        کلام کامل آینه این است
        .......
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۵۶
        درود استاد عزیز
        عارفانه بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۵۸
        سلام
        ودرود
        برشمااستاد گرامی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۵۱
        استاد ناظمی
        سپید زیبایی بود .
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        سلام
        دوست گرامی
        زیبایی در نگاه شماست بزرگوار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۳
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🥰🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        🌸
        🌸
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۴۱
        شعرمن
        سمفونی دل تنگی نیست
        شهد شهود و مکاشفه است
        یک اتفاقِ بی نفاقِ شادمانِ شگفت


        درود بر شما جناب ناظمی بزرگوار

        همواره اندیشمندانه می‌سرایید خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۰۲
        باسلام
        وباتشکرو سپاس از شمابانوی ارجمند خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۱۱:۲۹
        بسیار زیبا و عمیق بود
        سفری بود به درون
        درود بر شما 👏👏🌺🌺
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۰۳
        باسلام
        ودرود های بیکران خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا مرادی( مراد )
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۲۲
        درودها جناب ناظمی سروده ای زیبا از شما خواندم
        درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۵۸
        سلام
        وعرض ادب خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۳
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🥰🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        🌸
        🌸
        ارسال پاسخ
        فاطمه گودرزی
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۴۱
        سلام و درود بر شما
        سپید زیبایی از قلمتان خواندم
        که به جان دل نشست
        پایدار باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی

        وی آینهٔ جمال شاهی که توئی

        بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست

        در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
        مولانا
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۵:۱۲
        درودهای فراوان
        برشمابانوی ارجمند و گرامی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا رضوی تخلص (دود)
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۳۱
        سلام و درود جناب ناظمی گرامی
        بسیار زیبا
        شاد باشید و سلامت
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۵:۱۳
        سلام
        دوست بزرگوارم
        جناب رضوی ارجمند
        باآرزوی موفقیت تان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۳
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🥰🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        🌸
        🌸
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۵۵
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🥰🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        🌸
        🌸
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۵۶
        سلام جناب ناظمی
        بسیار دورود بر شما
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۱۸
        سلام
        وعرض ادب واحترام
        برشمابانوی گرامی خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۰۲
        درود فراوان جناب ناظمی استاد و ادیب فرزانه و دوست گرانقدرم
        بسیار زیبا ودلنشین
        تندرست ومستدام
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌺🌷
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۱۹
        درودهای بیکران بردوست نازنینم
        جناب معینی ارجمند و بزرگوار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ژکا گرجاسی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۳۱
        موفق باشید جناب ناظمی
        از شعرتان لذت بردم
        از دل سرودید و بر دل نشست خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۹:۰۲
        باسلام
        وعرض ادب خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۱
        درود استاد ناظمی بزرگوار.

        قلم‌تان زیباست و اندیشه تان پربار و سروده‌ای تان آموزنده

        پاینده باشید و تابنده
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        درودهای بیکران
        برشما دوست ادیبم جناب آروین خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۳
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🥰🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸🌸
        🌸🌸🌸
        🌸🌸
        🌸
        🌸
        🌸
        علیرضا مرادی( مراد )
        سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۰۲
        سلام و درودها استاد گرانقدر
        سروده ای زیبا بود
        خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۵۷
        سلام
        عرض احترام و ادب خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا رضوی تخلص (دود)
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۰۱
        سلام و درود جناب ناظمی گرامی
        زیبا سرودید
        شاد باشید و سلامت
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۵۸
        سلام
        دوست گرامی
        زیبایی وحس از نگاه شماست خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۳۲
        سلام دو نکته دارم
        1-قالب اثر چیست غزل ثبت کردید
        2-بنظر رسید برخی قسمتهای اثر از ساحت شعر خارج شده است مثل از رنج مهراسید بیشتر شعار بنظر میرسد فضای استعاری اگر بسازید که خود مخاطب به این نتیجه برسد شاید اولی باشد
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۴۷
        سلام
        دوست بزرگوارم
        ممنون از حسن توجه وراهنمایی تان اما ،
        ۱_ شعر فوق شعری نوست که به شعر سپید بیشتر نزدیک است اما من به دلیل ضعف بینایی از رعایت تمام بند وقواعد درج شده در سایت گاه عدول می کنم.
        ۲ _ چرا من سعی کرده ام علت را صریح وبدون پیچیدن آن در وازه های فریب انگیز بیان کنم ؟....هرچند می دانم این خطایی ست که از ارزش شعر می کاهد . چیزی را که من بطور مرتب می ببنم ، دام ذهن شرطی شده است که هزاران سال بشر را در خود گرفتار کرده واورا افسانه پرداز نموده و ببرحمانه از حقیقت خود دور می کند . که همین نیز نفس خطای انسان است . کلمات آب و رنگ خورده در تشبیه ، استعاره ، و.... ابزارهایی هستند که ذهن شرطی شده را در ما از خواب بیدار کرده و بجان مان می اندازند و نتیجتا همین ذهن مارا از درک حقیقت خود دور می کند ودر مرداب خیال و توهم غرق می کند . که گفتم این مشکل هزاران سال بشر است . به همین دلیل من سعی می کنم بعضی از علت هارا ، بدو ن رنگ آمیزی کردن شان بیان کنم . هرچند این ضعف شعر نیز هست .....برای دریافت و کشف و درک حقیقت ، لاجرم باید ذهن را در خود از هر فعل و انفعالی باز داشت و باعدم حضور وغیبت کامل ذهن ، به حقیقت دست یافت . در غیر این صورت مااسیر ذهن شرطی شده ی خود هستیم و آنچه را ذهن برای ما می آفریند جز رویا و توهم نیست . واین از شگردهای ذهن شرطی شده در هر کسی است که رویابافی اش را ناخودآگاهانه در هرسطحی حقیقت پنداشته و به فرد القاء می کند که همین مشکل قرنهای تمام بشریت است ..... خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۶:۵۷
        در وجود ما هزاران گرگ و خوک

        صالح ناصالح و خوب خشوک

        حکم آن خورست کآن. عالی ترست

        چون که زر پیش از مس آند آن زرست

        ساعتی گرگی در آید در بشر

        ساعتی یوسف رخی. هم چون. قمر

        دل ترا در کوی اهل دل کشد

        تن تو را در حبس آب گل کشد

        هین غذای دل بده از هم دلی

        رو بجوی اقبال را از مقبلی

        آب گل خواهد در دریا رود

        گل گرفت پای آب را می کشد

        گر رهاند پای خود را از دست گل

        گل بماند خشک و او شد مستقل

        آب ما محبوس گل مندست هین

        بحر رحمت جذب کن مارا از طین

        سلام این شعر زیبا از حضرت مولا نا

        بس می گوید شیرین از حال ما

        کی شود ما از گل برمانیم جان

        سوی در یا رقس کنان چون موجها

        ما چه محبوس مانده ایم در نفس خیش
        بحر رحمت جذب کن مارا از طین

        کاش یر آن شتابیم تا نگردد در ما درشت

        چو در وجود ما می گردد تا به کشت
        و از فریدون مشیری

        هر که گرش را بیندازد به خاک

        رقته رفته می شود انسان پاک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۰۴
        سلام
        وعرض ادب
        برشمابانوی گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۲۵
        ساعتی گرگی در آید در بشر

        ساعتی یوسف رخی. هم چون. قمر

        دل ترا در کوی اهل دل کشد

        تن تو را در حبس آب گل کشد

        دراین شعر مولانا ، ما به یک تناقض بر می خوریم که ناخودآگاه بربشر حاکم گشته وبر وجود او مستولی شده که آدمی دربرابر جبری قرار گرفته که رهایی از آن به سهولت برایش امکان پذیر نیست . درحالی که تمام مشکل آدمی ، ذهن شرطی شده ی اوست که بعداز دوران کودکی ذهن شفاف وروشن و الهام بخش وی تبدیل به سدّی تاریک دربرابرش می شود . وبارهایی یافتن کامل از اسارت ذهن شرطی شده در خود می ببنیم ، هیچگونه تناقض و تضادی بروجود بشر حاکم نیست . شناخت عمیق ماهیت ذهن و مشاهده رفتار وعملکرد فکر در خود می تواند مارا برای همیشه از اسارت ذهن شرطی شده در خود نجات دهد وبه سرزمین روشنایی و نور وارد شویم . وتنها راه نجات انسان بعداز قرنها ملالت و سرگردانی نیز همین است خندانک
        سیاوش آزاد
        شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۳۴
        سلام جبر ازین بیت شریف حضرت مولانا روحی له الفدا برنمی آید بلکه صریح در اختیاراست گاه یوسفی و گاه گرگ
        گفت توبه کردم از جبر ای عیار
        اختیار است اختیار است اختیار
        اصغر ناظمی
        يکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۵۸
        سلام
        دوست خوبم
        مولوی در شعری نیز می گوید ؛
        جان گشاید سوی بالا بال ها
        تن زند اندر زمین چنگال ها ....مولانا
        بلی در انسان دونیروی زمینی و آسمانی ، و جسمانی و روحانی وجود دارد . زمانی که اسیر تن وجسم و تمایلات صرف حیوانی آن باشیم به زمین چنگ می زنیم و زمانی که فرمانبرِ روح و جان باشیم خودرا از زمین خلاص می کنیم . نفس این دوگانگی و تضاد زمانی بشررا سالم و بی عیب می سازد که تعادل جسمانی و روحی میان نیازات زمینی و آسمانی فرد وجود داشته باشد . اما مشکل هرکسی از زمانی شروع می شود که ذهن شرطی شده آمر وفرمانده بی قید وشرط آدمی می گردد . و تعادل جسمی وروحی فرد را به هم می ریزد . و ذهن نقطه ی کوری ست که حقیقت انسان (آنچه انسان هست ، وذاتا آفریده شده ) برای ذهن قابل ادراک نیست به همین دلیل ذهن شرطی شده با چنگ انداختن به تمایلات مادی ورشد و ترقی افراد توسط آنها برای هرکسی ، برای فرد هویتی پنداری و غیر واقعی می سازد و فرد را گرفتار آن هویت خیالی می کند . ازاینجاست که آدمی گرفتار ورطه ی تضاد وتناقض گردیده و دردام مخوف رنج و اندوه و نگرانی گرفتار می شود . که علت آن دوری از ماهیت واقعی و روکردن به هویت پنداری و جعلی در هرکسی است. وفرد با رهایی و نجات خود ازاین اسارت به آرامش و خوشبختی می رسد . ذهن شرطی شده در آدمی چون دماغ گنده ی پینوکیوست یک عروسک کارتونی چوبی که دماغ آن غیر معمول بزرگ شده . ذهن شرطی شده در ما نیز چون دماغ پینوکیوست . دماغ گنده ی پینوکیو را همه می بینیم ، اما ذهن شرطی شده را باید با آرام نمودن کامل ذهن در خود ، در افعال و رویکردهای فکر در خود دید . فکر و ذهن هردو یکی هستند وهمان نیز هویت پنداری و خیالی و کاذب مارا شکل داده اند که با مشاهده ی ما دردرون خود برای همیشه محو ونابود می شود . ما زمانی که به تعادل جسمانی و روحی و یاروانی در خود رسیده باشیم از هر تناقض و دوگانگی رهایی می یابیم و به طمانینه و آرامش می رسیم . ولی عدم تعادل جسمی وروانی هرکسی را گرفتار تناقضی آزار دهنده و مهلک می کند که رهایی از آن به سهولت میسّر نیست ....
        واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
        چون بخلوت می روند آن کار دیگر می کنند ....حافظ
        بلی ، مازمانی می توانیم جلوه ی محراب ومنبرمان را با خلوتمان یکی کنیم که از تناقض و تضاد و تقابل درونی خود را برای همیشه رهانیده باشیم . که نفس پیام حافظ این است خندانک
        احسان کریمیان علی آبادی
        دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۱۲
        درود استاد ناظمی بزرگوار
        سپید قابل تامل و تلنگری بود
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۵۱
        سلام
        ودرودها
        خندانک
        برشماسرور گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ ۰۱:۲۸
        « . . .
        شعرمن
        سمفونی دل تنگی نیست
        شهد شهود ومکاشفه است
        . . . »
        سلام آقای ناظمی روحیه خوب و خود نگهدارندۀ شما در مقایسه با غم پروران قابل تحسین است اما تکیه شما بر ذهن شرطی شده و « . . . ذهن شرطی شده را باید با آرام نمودن کامل ذهن در خود . . . » و مقابله با ترس و رنج و بدون اشاره به علل و ماهیت این درد و رنج و فقط دادن آدرس ذهن شرطی شده تببین علمی نگردیده است. باز هم باید نثر و شعر شما را خواند تا به جوهر اصلی پندار شما پی برد. تعجب می کنم تا صفحه « هنگامه » آمدید ولی به محتوی آن واکنش نشان ندادید. آن موقع من به افکار شما بهتر پی می بردم. »
        موفق باشید
        اصغر ناظمی
        اصغر ناظمی
        چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ ۱۱:۱۶
        سلام
        مااسیر ذهنی شرطی شده در خود هستیم ، یعنی یک رباتیم که بی اختیارتحت فرمان ذهن سرطی شده ایم . ساختار ذهن ما جز بیم و نگرانی و ترس نیست . امانباید از ذهن خود واز ترس و بیم در خود دورشویم . تمام تلاش ما صرف دوری جستن از ذهن و ترس و نگرانی در خود می شود . که همین فعل خطا مارا هرچه بیشتر اسیر ذهن شرطی شده وترس و بیم و نگرانی مضاعف می کند . باید به درون خود عمیقا نگاه کرد و ذهن را در خود بطور مستقیم ، نظاره گر بود . همین مشاهده و دیدنِ ذهن شرطی شده در خود ، ترس و ببم و نگرانی را در ما نابود و بی اثر می کند و به برکت همین مشاهده ، پرده ای تیره از مقابل چشم ما کنار می رود و چشم مان را به افق هایی دیگر باز می کند . ... خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0