يکشنبه ۲ دی
اریکه تنهایی شعری از فاطمه گودرزی
از دفتر پاییز نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ مهر ۱۴۰۰ ۲۱:۳۸ شماره ثبت ۱۰۳۶۴۲
بازدید : ۳۴۱ | نظرات : ۳۷
|
آخرین اشعار ناب فاطمه گودرزی
|
بارانکمی آهسته تر بیا
اینجا یک نفر هست
که به اندازه تمام ابر ها در سینه درد دارد
ای بادهای سرگردان
وقتی که از کوچه ها می گذرید
بگوید :به مردم این آبادی
یک نفر اینجا جان می دهد
برای رسیدن شما ای ابر های سنگین از باران ها و بغض ها
هر گاه شانه ای برای گریستن خواستید
یک نفر اینجا هست
که امن آرامش تان می شودوتمام دلتنگی هایش را بالبخند میگرید
میخندد تا نبینند آنانی ک دلشان شاد از اشک اوست
ای برگهای پاییزی،
به پیر مرد تارزن کنار بلوار بگویید
فردیس شهریست
که مردمانش بغض هایشان را
پشت
نقاب چرخیدن در خیابان ها پنهان می کنند
و در و یترین مغازه ها به دنبال کمی شادی می گردند
دخترانش پشت نقاب هزار رنگ آرایش
بر باد رفتن روزهایی که نزیسته اند را نظاره می کنند
پسرانش این امید های نا امید شده
از آینده در پی لقمه نانی
تمام سنگ فرش های خیابان را شمرده اند
اینجا شهر آباد من است
آری شهر آباد من
بر روی ویرانه های اریکه تنهایی.
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از شما استاد جای بسی شادیست که شعر من توانسته این حس خوب را به شما بدهد | |
|
درود بر شما اقای مرادی سپاس از شما | |
|
سلام سپاس از نگاه زیبا بین شما | |
|
درود آوای دلتان شاد | |
|
سلام و سپاس از شما | |
|
سلام و درود بر شما سپاس از نگاه زیبا بینتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبانوجان
بسیارزیبابود